*زندگی نامه شهيد محسن كمالي*
نام پدر: غلامعلي
همگام با طلوع چهارمين روز خرداد 1345، چونان آفتاب در تقدير «غلامعلي و صغري» درخشيد. كودكانههاي «محسن»، در كوي و برزن روستاي «كچپ» آمل و در دامان پرعاطفه پدر و مادري كه عليرغم مرارتهاي روزگار، در تربيت ديني فرزندان، ساعي و صبور بودند، پر خاطره شد.
تحصيلات محسن به مقطع ابتدائي در زادگاهش ختم ميشود.
ناقوس جنگ كه به صدا در آمد، جامه رزم را پوشيد و رهسپار ميدان شد.
او از 24/2/1361 الي 5/6/1361 به عنوان تكتيرانداز گردان رزمي در مريوان به سَر بُرد.
برادرش، حسین، از او اینگونه یاد میکند: «ما با هم همکار بودیم. خوب او میشناختم. اهل خطر بود. هر جا نیرو میخواستند، داوطلب میشد. چون سنش برای اعزام کم بود، شناسنامهاش را دستکاری کرد و دو سال پایینتر آورد وتوانست به جبهه اعزام شود.»
محسن كه در 7/7/1362 به عضويت سپاه در آمده بود، خدمات ارزندهاي از خود به يادگار گذاشت؛ از جمله، فعاليت در بخش موتوري واحد تداركات پايگاه آمل و رانندگي واحد لجستيك محمودآباد.
محسن در عمليات رمضان، از ناحيه كتف و پاي راست آسيب ديده بود.
مادرش میگوید: «محسن مکانیک بود. بعدازظهرها که از سپاه برمیگشت، تا غروب در مکانیکی کارهای مردم را انجام میداد و مزدی نمیگرفت. دوستش عیسی که به شهادت رسید، گفتم: همینجا بمان و به خانواده عیسی برس! آنها به تو احتیاج دارند. گفت: باید اسلحه به زمین افتاده دوستم را بردارم. او رفت. چهلم دوستش بود که خبر آوردند محسن مفقودالاثر شد.»
و عاقبت در 12/12/1365، طي عمليات كربلاي 5، در كِسوت نيروي عملياتي، جامه سرخ شهادت را به تن كرد. پيكر پاك اين فرزند برومند وطن، اينك سالهاست كه در كربلاي ايران (شلمچه)، آرام گرفته است.