شهید «سیّدنعمتالله کباره»
نام پدر: سیّدحسین
در سال 1344 در روستای «سهکیله» چشم به جهان باز گشود و چونان آفتاب، در تقدیر «سیّدحسین و صغری» درخشید. نورسیدهای از تبار سادات که به شکرانه وجودش، «نعمتالله» نام گرفت.
در شش سالگی به خواندن قرآن روی آورد و در کمتر از یکسال، تمامی آیات الهی را فرا گرفت. هفت ساله که شد، به دبستان راه یافت. سپس تحصیلاتش را تا مقطع راهنمائی در نکا ادامه داد. پدرش در اینخصوص اذعان میدارد: «دلش نمیخواست درس را کنار بگذارد، اما وضع مالیمان آن زمان خوب نبود. او روزها به سر کار میرفت و شبها درس میخواند. پولی را هم که به دست میآورد، به من و مادرش میداد.»
انقلاب ایران که به رهبری خمینی رقم خورد، نعمتالله همانند یک پروانه، دور شمع وجودی این نهضت اسلامی گردید و با معاندان و مخالفان نظام مبارزه کرد. از اینرو، به مدت چهار ماه در کردستان، با ضد انقلابیون کوردل به نبرد پرداخت.
با استناد به گفته مادر، میتوان تقیدات فرزندش را چنین بیان کرد: «به ادای فرائض واجب، از جمله نماز و روزه، خیلی توجه میکرد. یکی از دوستانش میگفت: یکبار که در فصل تابستان با هم در جنگل مشغول کار بودیم، همه در آن هوای گرم با خوردن غذا، روزهمان را باطل کردیم، اما او این کار را نکرد.»
این سرباز خلف وطن، در 15 مرداد 1360 در کسوت تکتیرانداز، به جبهه مریوان عزیمت کرد.
نعمتالله در 7 مرداد 1360 به عضویت سپاه نکا در آمد و با جدیّتی بیش از پیش، جهت خدمت به انقلاب و کشور گام برداشت.
او دو ماه بعد از عضویت، از طریق سپاه، درخواست رفتن به جبهه را مطرح کرد و دو روز مانده به ماه محرم، همراه گروهی از نیروهای بسیجی و سپاهی، رهسپار مناطق نبرد شد.
همرزم دیرینش «سید عباسعلی حمزه بریجانی» اینگونه از او روایت میکند: «در سال 1361، ما را کنار رودخانه مرمره مستقر کردند تا برای عملیات محرم آماده شویم. نیروهای رزمنده زیادی در آنجا بودند که سینهزنی و دستهروی میکردند. او هم در آن جمع حضور فعالی داشت. شب هشتم یا نهم محرم که آماده پیادهروی به سمت خط مقدم بودیم، نعمتالله، در مسیر راه، با صدای بلند چاووشی میکرد. او روحیه عجیبی داشت و آن را به رزمندهها منتقل میکرد. هنوز نوای آن چاووشی دلنشین در گوشم است.»
در نهایت، سیّدنعمتالله در 11/8/1361، طی عملیات محرم و به عنوان آرپیجیزن واحد اطلاعات ـ عملیات در جبهه «موسیان»، بعد از ساعتها ستیز با کفّار بعثی، در امتداد مکتب سرخ حسینی، به افتخار شهادت نائل آمد. پیکر پاکش نیز، سه روز بعد، با بدرقه اهالی نکا، در مسجد زادگاهش به خاک سپرده شد.