1 – برادرم ! بیاید که راه خدا را انتخاب کنید و بهترین راه که همان راه اسلام و قرآن است بپیمایید. چون اسلام به جوان ها نیاز دارد .
2 – برادرا ن و خواهران ! مبادا شما به انقلاب و مردم شهید پرور پشت کنید . پشت کردن به این انقلابو ولایت فقیه و روحانیت یعنی پشت کرددن به آیین مقدس اسلام ، و یعنی پشت کردن به خدا و قرآن یعنی پشت کردن به یک ملت قهرمان و ملت آقا امام زمان (عج)...
3 – برادران و خواهرانم ! برای هرچه قوی ترشدن این ملت بکوشید تا این انقلاب محکم تر شود. اگر این انقلاب از دستمان برود ، به خدا قسم دیگردر جهان نمی توان چنین انقلابی پیدا کرد ... باید بکوشیم که این انقلاب به جهان صادر شود روز به روز پیشرفت کند .
4 – برادرم و خواهرم و امت مسلمان ایران ! صبر و پایداری یادتان نرود . در کارهایتان صبر داشته باشید ، همیشه در کارهای خیر پیش قدم باشید.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

کیومرث کامروا

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/6/1347، آمل

3- نام و شغل پدر :

علی، خیاط

4- نام و شغل مادر:

سکینه کامروا، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج فرزند، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در سال 47 در یک خانواده متدین و مذهبی در آمل متولد شدند. ایشان دوره ابتدایی را در رودبار گذراندند و سال اول راهنمایی را در آمل مدرسه استقلال خواندند و بعد از آن دیگر ادامه تحصیل ندادند و سرکار می رفتند و در پشت جبهه فعالیت می کردند. ایشان در سن 16 سالگی به جبهه اعزام و به شهادت رسیدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه کسری و شهید هادی والایی، رودبار

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه استقلال، رودبار

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

جوشکاری و کارگری

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از اول راهنمایی دیگر ادامه نداد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان با همه افراد خانواده بسیار خوش رفتار و مهربان بودند ولی با خاله خود منیژه بسیار صمیمی بودند خاله ایشان می گوید: ایشان بسیار فردی متواضع و فروتن و مهربان بودند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

جوشکاری، تره بار فروشی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در حسینیه چهارده معصوم برای جمع آوری کمک برای رزمندگان فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه : ـــــــــــــ

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ـــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

19/10/65، شلمچه، عملیات کربلای 5

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

11 سال مفقود بودند. 23/10/65، گلزار شهدای آمل امام زاده ابراهیم(ع) آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید- اسماعیل: زمانی که ایشان می خواستند به جبهه بروند من کوچک بودم 8 یا 9 سال بیشتر نداشتم، من خیلی گریه می کردم و گفتم نمی گذارم تو بروی ایشان آمد کنارم  خوابید و گفت:« بخواب من نمی روم» وقتی خوابیدم و بیدار شدم دیدم ایشان رفتند و دیگر نیامدند.

خواهر شهید- مریم گلچوبی (ناتنی): ما آن زمانها کوچک بودیم ایشان هر وقت از جبهه می آمد برای ما خوراکی می خرید می آورد وقتی که می خواستند بروند هنگام خداحافظی خیلی ناراحت می شدیم.

خاله شهید- منیژه نبی پور: آخرین باری که می خواستند بروند به من گفت:« خاله این بار که رفتم دیگر بر     نمی گردم» وصیت نامه خودش را آورد و گفت:« با هم بنویسیم شما تحصیلات دارید به من کمک کن         وصیت نامه ام را تصحیح کنم»  من هم به او کمک کردم و با هم نوشتیم. قبل از عملیات کربلای5 با ما خداحافظی کرد و گفت:« دوست ندارم دیگر برگردم.»

 

 

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویر موجودمی باشد