نام پدر : حبیب الله
تاریخ تولد :1344/06/01
تاریخ شهادت : 1366/01/18
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

شهید «اسماعیل کلبادی‌نژاد»

نام پدر: حبیب‌الله

تولدش در شب عید قربان سال 1344، بهانه‌ای بود که «اسماعیل» نامیده شود؛ نورسیده‌ای از دامان «حبیب‌الله و حوریه» که حکایتی اسماعیل‌وار در تقدیر داشت.

از کودکانه‌هایش که در کوچه پس کوچه‌های «گلوگاه» که بگذریم، پای‌مان به هفت سالگی‌اش باز می‌شود. پشت همان نیمکت‌های قدیمی و تخته‌سیاه کلاس، که اسماعیل پای آن الفبای عشق آموخت و جوانمردی و ایثار مشق کرد. دوران تحصیلش اگرچه کوتاه بود و با مشکلات فراوان، امّا با اشتیاق درس می‌خواند. سال اول دبیرستان، آخرین مقطع تحصیلی او  بود که به عزم حضور در میدان  جنگ، از آن دست کشید.

اسماعیل که پرورش‌یافته تربیت دینی بود، همواره محبّت اهل بیت(ع) را در دل داشت. لذا، سعی می‌کرد با الگوپذیری از سیره این بزرگان، در کسب کمال معنوی و فضیلت انسانی، به تعالی دست یابد. بماندکه در انجام فرائض و فرامین الهی نیز، بسیار کوشا بود و توجه ویژه‌ای به مستحبات و ترک محرمات داشت.

در اوصاف اخلاقی او، همین بس که به سبب خوش‌روئی و ملاطفت در رفتار، بین همگان محبوبیتی خاص داشت. ادب و تواضعش نسبت به والدین نیز، زبانزد بود.

او که در نخستین روزهای انقلاب، نوجوانی بیش نبود، به‌واسطه پسرخاله‌اش، نورمحمد و نیز شهید غلام کلبادی‌نژاد، با افکار امام‌خمینی آشنا شد و هم‌نوا با دیگر انقلابیون، نوای آزادی سر داد.

شرکت در جلسات مذهبی و سیاسی مربوط به حوداث انقلاب نیز، از جمله فعالیت‌های او در آن ایام به شمار می‌رود.

با ظهور انقلاب و تشکیل بسیج، اسماعیل فعالیت‌هایش را در راستای قبل از انقلاب از سر گرفت.

کوس جنگ که به صدا در آمد، دیگر تاب ماندن در شهر را نداشت. از این‌رو، در بهمن 1361، در کسوت تک‌تیرانداز راهی مناطق عملیاتی شد.

در 30 اردیبهشت 1362، جهت دفاع از وطن، دوباره در جبهه حضور یافت.

در 5 شهریور همین سال(62)، جامه پاسداری را به تن کرد و بیش از پیش به ادای تکلیف مشغول شد.

او با حضور در عملیات‌های والفجر مقدماتی، 4، 6 و 8، رشادت‌های فراوانی را از خود به یادگار گذاشت.

اسماعیل در طول مدت نبرد در جبهه‌های حق، مسئولیت دسته شناسائی و قبضه خمپاره لشکر 25 کربلا را نیز به عهده داشت.

و عاقبت، او در هجدهمین طلوع  فروردین 1366، آخرین نفس‌هایش را در شلمچه می‌کشید که سر بر آستان دوست نهاد و جان به جانان سپرد. گشمده‌ای در گهواره خاک، که بعد از نُه بهار، به آغوش خانواده برگشت و تنها استخوان و پلاک برای بوستان شهدای «سفید چاه» به یادگار آورد. 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید اسماعیل کلبادی نژاد*

 

 

این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند (حضرت امام خمینی «س»)

بسم الله الرحمن الرحیم

« الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک الفائزون» (سوره توبه آیه 19)

«آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در ره خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را در نزد خدا مقام بلندی است و آنان رستگارانند».

با درود و سلام فراوان بر امام زمان (عج) منجی عالم بشریت و با درود بیکران بر نایب بر حقش امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و با سلام به ارواح پاک شهدای اسلام.

این حقیر وظیفه داشتم که چند جمله ی را به عنوان وصیت نامه بنویسم. امروز تمامی کفر علیه اسلام و قرآن قیام کردند و جنگی را به ما تحمیل کردند، جنگ میان ایران و عراق نیست بین حق و باطل است، جنگ بین اسلام و کفر است و می خواهند اسلام و انقلاب را از بین ببرند. این بنده حقیر وظیفه دانستم که به جبهه بیایم و به ندای امام عزیز لبیک بگویم و از اسلام و قرآن دفاع کنم و خیلی هم خوشحال هستم که چنین سعادتی نصیب من شد تا بتوانم ادامه دهنده راه شهدا باشم، امت حزب الله و همیشه در صحنه. امام را تنها نگذارید و گوش به فرمان امام باشید. جبهه ها را گرم نگهدارید. به گفته امام عزیز مسئله اصلی جنگ است.

امت حزب الله! هیچ موقع نگذارید دشمنان اسلام میان شما تفرقه بیاندازند و از تفرقه پرهیز کنید. چند جمله ای هم با پدر و مادر عزیزم صحبت دارم.

پدر و مادر عزیزم! سلام علیکم، پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه پاک خداوند متعال خواستارم، پدر عزیزم! تو که زحمت بسیار کشیدی و چنین فرزندی را تربیت کردی و هدیه به اسلام و قرآن کردی افتخار کن.

مادر عزیزم! شما که زحمت کشیده ای مرا بزرگ کردی و تحویل جامعه و اسلام دادی افتخار کن، مرا ببخشید که نتوانستم آن همه زحمت های شما را جبران کنم.

پدر و مادر عزیزم اگر لیاقت شهادت را پیدا کردم و شهید شدم هیچ ناراحت نباشید که این راه را خودم آگاهانه انتخاب کرده ام. راهی که امام حسین (ع) رفت، راهی که شهدای عزیز رفتند.

خدایا! بنده گناهکار توام، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.

در پایان از تمام کسانی که از من بدی دیده اند می خواهم که مرا ببخشند و حلال کنند. خدایا، ما را جزء سربازان واقعی امام زمان قرار بده و یک لحظه ما را به خودمان وا مگذار.

 

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

اسماعیل کلبادی نژاد 31/1/1365