نام پدر : نجی الله
تاریخ تولد :1345/01/14
تاریخ شهادت : 1362/05/13
محل شهادت : پیرانشهر

زندگی نامه

شهيد «احمدكلاگر»

نام پدر: نَجي­ الله

«نجي­ الله»،كشاورز بود و «فاطمه»، خانه­دار. زوج سخت‌كوشي كه در 14 فروردين 1345 در تب و تاب تولد نوزادي بودند، که نامش را «احمد» نهادند.

احمد، كودكي بيش نبود كه قرآن را در زادگاهش «مَزگاه»، نزد شخصي به نام «احمدي» آموخت.

او چهار سال ابتدائي تحصيلي خود را در دبستان «حسن­علي منصور» در نوشهر طي کرد. سپس با ورود به مدرسه «دكتر علي شريعتي»، در پايه پنجم اين مقطع، از ادامه تحصيل باز ماند.  

«سیروس» خصوصیات اخلاقی برادرش را این‌گونه یاد می‌کند: «نسبت به پدر و مادرم مهربان بود و همیشه از آنان طلب آمرزش می‌کرد. از این‌رو، در خانواده محبوبیت خاصی داشت.»   

احمد، اگرچه در روزهاي انقلاب از سن ­و سال كمي برخوردار بود، امّا با حضور در سیل خروشان انقلابیون در صف‌های تظاهرات، خواستار براندازی حکومت طاغوت شد.

او که برای کار در نزد برادرش، به تهران مهاجرت کرده بود، در همان شهر به عضویت بسیج درآمد.

احمد با شهادت یکی از دوستانش به نام «علی آذربون»، هوای رفتن به جبهه را نمود. لذا، در اوّلين اعزام خود، داوطلبانه، راهی جبهه كردستان شد.

ناگفته نماند كه او در اين اعزام، مجروح گشت.

برادرش در ادامه، تورقی به خاطرات آن روزهای احمد می‌زند‌: «بعد از این‌که شش‌ماه در کردستان بود، به منزل برگشت. اما پس از چند روز، دوباره گفت که می‌خواهد به جبهه جنوب برود. مادرم گفت: تو دیگر حق نداری بروی! تا حالا هر قدر که رفتی، بس است. بعد، همه وسایل، لباس و پولش را از او گرفت و نگذاشت از منزل بیرون برود. اما برادرم پس از چند ساعت، با پوشیدن یک زیرپوش و شلوار و برداشتن پول، سر خیابان رفت. او از آن‌جا فریاد زد: مادر! خدا برایم پول فرستاد. من باید بروم. مرا حلال کن. او زیر باران شدیدی که می‌بارید، رفت و پس از یک ماه هم شهید شد. احمد همیشه سفارش می‌کرد که سنگرهای ما را خالی نگذارید. بعد از ما به جبهه بیایید و راه شهدا را ادامه دهید.»

احمد در 13/2/1362، داوطلبانه در يگان پيرانشهر مشغول به خدمت شد.

و عاقبت، او در 13 مرداد همان سال (1362)، طي عمليات والفجر، به جمع ياران شهيدش پیوست. پیکر پاكش نیز، شش روز بعد، با بدرقه اهالي قهرمان­پرور نوشهر، در گلزار شهداي «سيدعلي كياسلطان» به خاك سپرده شد.


وصیت نامه

*وصیت نامه شهبد احمد کلاگر*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خدای خویش روزی می خورند.

با درود فراوان به رهبر انقلاب اسلامی و سلام بر شهیدان راه حق

ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم

همانا کسانی که ایمان آورده و کسانی که از وطن خود مهاجرت نموده اند و در راه خدا جهاد کردند آنان امید می دارند که منظور رحمت خدا باشند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

به نام کسی که هستی آفرید. به نام مهربان ترین مهربانان و به نام خدائی که جان می دهد و می شناسد و من سخن شیرین زبان خود را با نام خدا شروع می کنم. آخرین پیام من این است که با تمامی عزیزانم که مرا می شناسند خصوصا با پدر و مادرم که فرزند خوبی برای آنان نبودم که سخن بگویم پدری که تمام عمرش را به خاطر من رنج و زحمت کشید تا مرا بزرگ کرده نتیجه زحمات او بود که مرا به منزل عاشقان کربلا و حسین (ع) فرستاده من نیز که عاشق الله بودم رفتم. پدر جان و مادر جان برای من گریه نکنید و انتظار مردم مومن آن است، غم خود را در جگر خود و در حال خود بسوزانید ولی همیشه شادی به رویتان باشد. ای مادر جان که شیرت را به من دادی و عمرت را در کنار من پیر کردی این حاصل عمر تو که مرا به آن چه که می خواستم رساندی و آخرین کلام من است که حلالم کنید. ای پدر جان با تو هستم که هر چه می توانید از مردم شفاعت مرا بگیرید از فامیل بخواه که مرا حلال کنند و هر بدی که از من دیدند من را ببخشند چون سعادت آن را نداشتم. من برای این که به جبهه آمدم وظیفه ی الهی است خدمتی کرده باشم و وظیفه هر مسلمان است که در راه خدا به خلق خدمت کند. ممکن است شهید بشود و همانطور که حضرت محمد (ص) می فرماید: مرگ ارمغان است برای مومن که از طرف خدا می آید و این سعادت ها ارزش بسیار دارد و همانطور که در قرآن آمده است در همان موقع به یاد خدا باشید و دلی در آرامش می باشد، که همیشه به یاد خدا باشید و در راه خدا حرکت کند سنگر ها را خالی نگذارید. اسلحه ها را بردارید مرگ، شهادت در راه خدا است.

وصیت می کنم شما را دنبال نماز شب خود بروید. نماز هایتان را فراموش نکنید امام را دعا کنید رزمندگان اسلام که با دعاهای شما است که رزمندگان دلیر اسلام پیروز می شوند و هر جا هستید امام را دعا کنید. مادر عزیزم برای من مثل مادرهای دیگر گریه نکن و آخرین پیام من است که مرا حلال کنید و شیرت را بر من حلال گردانی و این تویی که در روز رستاخیز باید شفاعت کنی و از 40 نفر مومن و مسلمان شفاعت مرا بگیرید چون حدیث که می گوید اگر از 40 نفر مسلمان شب سر یک فوت شده بگیرد که خوب بوده است آن مرده در بهشت است.کسانی که راه حق هستند و امروز اسلام و مردم به این رقم مرگ ها که به سوی خدا می روند، افتخار می کنند آن ها شهید شده در راه خدا است. شهادت ما ارزشی بسیار دارد که از اولیاء و آن همه اظهار می رسد مذهبی که ما مسلمانان داریم مذهب شهادت است.

این شهدا حق زیادی بر گردن ما دارند این وصیت نامه ها که این عزیزان شهدا می نویسند را مطالعه کنید چنانچه که امام عزیز می فرماید:

50 سال عبادت کرده اید یک رز هم یکی از این وصیت نامه ها را برگیرید و مطالعه کنید.

از شما می خواهم وصیت نامه ی مرا نیز مطالعه کنید.

مرگ بر آمریکا-شوروی

                                                        مادر عزیزم اگر جسد مرا پیدا کردید مرا پیش مادربزرگم دفن کنید.