نام پدر : ابوالقاسم
تاریخ تولد :1343/03/09
تاریخ شهادت : 1366/02/05
محل شهادت : بانه

وصیت نامه

1.    شما امت حزب الله! امیدوارم که همچنان وفادار به امام باشید.

2.    تقوای الهی را فراموش نکنید. یاد خداوند را هممیشه زنده نگه دارید و همیشه خود را در محضر خدا بدانید و مواظب باشید که در محضر خدا گناه نکنید و در کارهایتان همیشه خدا را مدّنظر داشته باشید و سعی کنید کار فقط برای خدا باشد.

3.    شما ای مسئولین و کارمندان دولت! اگر در کارهایتان خدا را فراموش کردید، همه چیز را فراموش می کنید. امت حزب الله را که همه چیز شما از این امت خوب است، فراموش کرده و در نتیجه آن ها را ناراضی می کنید. بیدار باشید که با این روش برای شما جهنمی هولناک آماده خواهد شد.... ملت را در ادارات معطل و سرگردان نکنید که اگر این روش را در پیش گرفتید امت حزب الله را در شما شک خواهد کرد، پس مواظب و بیدار باشید و البته بدانید که با فراموشی خدا، خودتان را هم فراموش خواهید کرد که مثلاً چه بودید.


4.    ای کسانی که هنوز باورتان نشده که این انقلاب حق است، شماها اگر در زمان پیامبر (ص) و علی(ع) و اما حسین(ع) هم بودید، در صف دشمنان آنان در می آمدید .... بیایید با این انقلاب و رهبر همگام شوید که خیر دنیا و آخرت در همین است، الان همه محرومین و مظلومین عالم اتقلابِ ما را قبول دارند.
5.    جوانان عزیز! در کارتان جدی باشید و فقط خدا را داشته باشید که غیر خدا همه  پوچ و همه هیچ هستند ... از هیاهوی وسواسان خناس ترس به دل راه ندهید و استوار باشید.

6.    عزیزان من، سعی کنید جلوی فساد در گناه گرفته شود. تلاش کنید تا بیش از این به اهداف شهیدان لطمه وارد نشود.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسن کارآمد بیشه

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

9/3/1343 ـ روستای آغوزبن ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

ابوالقاسم ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سیده معصومه رستاد

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

8 فرزند ـ شهید فرزند اول بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی : ــــــــــــــ

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید درس حوزوی خواندند .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

شهید به دلیل تحصیل در حوزه با خانواده در قم زندگی می کرد.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی ـ بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید پس از اتمام دوره ابتدایی به حوزه علمیه بابل  مدرسه صدر رفتند و بعد از مدتی به حوزه علمیه قم عزیمت کردند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

اشرف رستاد ـ 1358

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

3فرزند «ـ محمد مهدی ـ فاطمه (مبارکه) ـ رضا

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید بسیار برخورد خوبی با پدر و مادر و همسر داشت .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

طلبه

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

2/8/60 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

22/9/60 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

25/7/61 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

24/8/61 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

2/7/63 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

1/3/64 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

16/1/65 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

25/10/65 ـ قم ـ دفتر تبلیغات

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

25/12/66 ـ بانه ـ کربلای 1 ـ اصابت تیر

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

28/12/66 ـ آرامگاه معتمدی

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

همسر شهید : من به همراه آقا مهدی پسر بزرگم و دختر کوچکم در حالی که آقارضا را به بغل داشتم  همراه شهید تا سر کوچه رفتیم  تا با ایشان خداحافظی کنیم آقا مهدی ما که از بس رفتن پدرش را به جبهه دیده بود  برای او عادی بود اما این بار حالت  دیگری داشت گویا به او الهام شده بود که این آخرین دیدار  است از این رو چشم از پدرش بر نمی داشت هر چه پدرش گفت: برگرد او همچنان ایستاده بود و قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد .

ما در قم ساکن بودیم بسیاری از امورات زندگی و تربیت بچه ها به عهده من بود اخلاق همانگونه که با همه خوب بود در خانه  با بچه ها هم عالی بود علاوه بر خواندن درس حوزوی به من در منزل هم کمک می کرد اما با بچه ها به ویژه اواخر حیات شان کمتر حرف می زد و کمتر گرم می گرفت وقتی علت را جویا شدم گفتند اگر با بچه ها گرم بگیرم به من وابسته می شوند و بعد از من به تو سخت خواهد گذشت .

ایشان زیاد به جبهه می رفتند به طوری که برای ما یک امر طبیعی و عادی شده بود هدفش این بود که رضا ی خدارا به دست بیاورد و فرمان رهبری را اطاعت کند و همیشه می گفت: امروز رفتن به جبهه از اهم واجبات است .

برادر شهید : اخلاق اجتماعی شهید زبانزد خاص و عام بود تلاوت قرآن و دعا را سر لوحه زندگی خود قرار می داد بسیار مهربان ، صمیمی و خوش برخورد بودند . شهید مبلغ اسلام و اهل بیت بودند .

برادر شهید: شهید در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بودند و هر وقت به محل یا روستا می آمد جلساتی با جوانان برگزار می نمود و مسائل دینی و مذهبی و سیاسی را برای آن ها توضیح می داد . اخلاقی حسنه داشت و رفتارش توام با صفا و صمیمیت بود و چنان با افراد گرم می گرفت که جوانان و شاگردانش به او علاقمند بودند به طوری که برای آمدنش به روستا لحظه شماری می کردند  تا از رفتار وکردار نیک و بیان دلنشینش استفاده کنند.


زندگی نامه

 
 
 
روحاني شهيد: حسن كارآمدپيشه 
 
در فضاي موّاج از نسيم و باد، روي زمين خيس خورده، در هزار كوچه و گذر خيال و خاطره، تلنگري از تلنگرهاي بي‌خودي را نواختند. جايي كه آدم‌هايش از ظلم و ستم دوران خسته‌تر از هميشه بودند. جايي كه هر كس وقتي چشمهايش را از خيسي لزج و چسبناك اشك پاك مي‌كرد واقعيت دنيا را مي‌ديد كه بسيار بزرگتر از ذهن اوست.
و در اين غوغاي زمانه، كودكي از يك گوشة انزوا زدة عالم ازل به عالم ابد مي‌نگرد. و خدا را مي‌خواهد و چيزي مجهول شبيه به آزادي را فرياد مي‌زند، اين كودك نورسيده را، بواسطه سيماي نيكويي كه داشت، حسن نام گذاردند.
آري، حسن كارآمد پيشه، در 9/3/1343 در شهرستان بابل پاي به اين عالم خاكي نهاد. دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در همان شهرستان گذراند و با توجه به اشتياق وافري كه به تحصيلات علوم اسلامي داشت، عزم حوزه علميه بابل كرد و پس از چندي خوشه‌چيني از خرمن علوم اهل بيت(عليهم السلام) راهي شهر مقدس قم شد و در جوار كريمه اهل بيت، حضرت معصومه(سلام الله عليها) رحل اقامت افكند و بعد از اتمام دروس سطح حوزه به تحصيل دروس خارج، نزد اساتيد برجسته مشغول گرديد.
لحظات شيريني از عمر خود را با درس و بحث سپري كرد. ولي شايد هيچ زماني به شيريني دقايقي كه به خدمت مراد و إمام خود رسيد و توفيق پيدا كرد با دست مبارك آن پير جماران عمامه بر سر بگذارد، نبود و اين مهر افتخاري ديگر براي او و خانواده گرامي‌اش به حساب مي‌آمد.
فخرش اين بس كه حضرت رهبر                        بنهادش عمامه خود بر سر
هفته اي سه روز به شهرستان بابل مي‌رفت و در امر تبليغ و ارشاد جوانان آن مرز و بوم مي‌كوشيد.
با اينكه سه فرزند خردسال داشت ولي كمتر موفق مي‌شد آنها را ببيند و اين از وجدان پاك و آگاه او سرچشمه مي‌گرفت. احساس وظيفه شناسي در وجود او غليان كرده و قرار را از او ربوده بود.
12 مرتبه موفق شد به جبهه اعزام گردد كه جمعاً حدود سه سال حضورش در جبهه‌ها بطول انجاميد.
و آخرين بار زماني كه تازه برادر شهيدش را آورده بودند و فقط 40 روز از دفن برادر شهيدش مي‌گذشت،  هواي حضور در جبهه‌ها او را بطرف خود كشاند و اين نبود مگر جذبه نگاه حضرت دوست. 
سرانجام در آخرين اعزام -كه به استان كردستان و شهرستان بانه صورت گرفت - در عمليات كربلاي 10 تاريخ 5/2/66 در بين نماز مغرب و عشاء در حال تعقيبات نماز، گلوله‌اي به فرق مباركش اصابت و جان را به جان آفرين تقديم كرد.
آن شب كه ستارة ظفر گل مي كرد                         تنديس حماسه و خطر گل مي كرد
از زخم شقيـقة تو خون  مي باريد                       خــون تو به گونة سحر گل مي كرد
بعد از انتقال پيكر خونينش به شهرستان بابل، بنا به وصيت خود شهيد، در گلستان شهداي اين شهر به خاك سپرده شد.
 
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
 
 
استان: مازندران         شهرستان: بابل تولد: 9/3/1343    شهادت:5/2/66- بانه