نام پدر : محمد تقی
تاریخ تولد :1349/04/01
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

خاطرات

همرزم شهید : شهید شیفته و سینه چاک ولایت و پیرو خط امام بود و همیشه توصیه می کرد  که رهبر و ولایت را تنها نگذارید  همچنان که شهید با خونش این را ثابت کردند و با سن کم به این درجه رسیدند . در مواجه با بحران ها بسیار صبور بودند و از کوره در نمی رفتند .

همرزم شهید : شهید نمی خندید و همیشه فکر می کرد . احساس می کردم که در مغزش خیلی چیزها از زمان ورود به حوزه اضافه شد طوری شده بود که به دوستان حوزوی خود چسبیده بود  تا فکر و عقیده اش عوض نشود که مبادا از حوزه و جنگ انصراف بدهد  و چنان مجذوب جبهه و جنگ گردید که جبهه را به حوزه ترجیح داد و حوزه را فراموش کرد و به ما می گفت:« حالا شما درس بخوانید و ما جبهه را نگه می داریم » در محیط جبهه بسیار جدی ، متواضع و وظیفه شناس بود و به خودباوری رسیده بود .

زمانی که به جبهه آمد می گفت:« من شهید می شوم» و باز هم می گفت:« اگر شهید شدم عکس مرا داخل حوزه بزنید» مثل این که به او الهام شده بود  که شهید خواهد شد و من به برادرش هم گفته بودم .

برادر شهید : شهیدبسیارراستگو،شجاع ، امانتدار،خوش اخلاق،باایمان،صبور،مهربان وپایبند به اصول مذهبی ودینی  ومسائل شرعی ازجمله نمازخواندن اول وقت،گرفتن روزه،تلاوت قرآن،دعاورازونیاز بودند .

درنمازجماعت حضورداشتند و حق و حقوق دیگران رارعایت می کردند .