شهید «سید ابوالقاسم اکبریان»
نام پدر: سید ابراهیم
در سال 1345 در «مشهد» و در خانه «سیدابراهیم و سیده خدیجه» که خانوادهای مذهبی بودند، چشم به هستی گشود. پدر روحانی بود و در مشهد به سر می برد. دو سال بعد از تولد ابوالقاسم، خانواده اکبری به روستای «کوهیخیل» در جویبار مهاجرت کرد.
«ابوالقاسم» بعد از پایان تحصیلات ابتدائی، به جهت علاقه وافر به کسب معارف دینی، به مدت دو سال در «مسجد جامع» ساری و یکسال در حوزه علمیه «جعفریه» رستمکلا، به تحصیل پرداخت و از محضر «آیتالله ایازی» بهرهها بُرد. سپس، بعد از فراغت از دروس حوزوی، دوباره به تحصیلات کلاسیک روی آورد و به مقطع راهنمائی راه یافت.
از آنجایی که ابوالقاسم در خانوادهای روحانی پرورش یافته بود، از همان سنین نوجوانی، شخصیتی مذهبی در او شکل گرفت و دچار تحول شد.
او در ایّام انقلاب، علیرغم برخورداری از سنّ و سال کم، تحلیل خوبی از مسائل سیاسی داشت و در جهت مسیر و مواضع فکری امام خمینی(ره) بود و اکثر اوقاتش به مطالعه در کتابخانه محل و مسجد میگذشت.
ناقوس جنگ که به صدا درآمد، این طلبه نوجوان، رهسپار میادین نبرد با دشمن شد تا از کیان کشورش دفاع کند و بیرق اسلام را پابرجا نگه دارد.
او پس از اولین اعزامش به جبهه، به حوزه علمیه بازگشت و تا مقطع لُمعتین ادامه داد. تا اینکه برای بار دوم عزم میدان نبرد کرد.
برادرش «سیّد محمد اکبریان» میگوید: «در عملیات والفجر 4 که رزمندگان مجبور به عقبنشینی شده بودند، یکی از بستگان به شدت مجروح شده بود. ابوالقاسم خود را به سرعت بر بالینش رساند و با وجود حجم زیاد آتش گلوله و خمپاره، او را به عقب آورد. در نتیجه آن فرد زنده ماند.»
ابوالقاسم اکبریان که جامه پاسداری را در سال 1362 زینت خود کرده بود، سرانجام در 5 اسفند همین سال(1362)، طی عملیات والفجر 6 در منطقه چیلات، در حالیکه در گردان مسلم خدمت میکرد، به جمع همسنگران شهیدش پیوست. پیکر مطهر این روحانی شهید، با انتظاری ده ساله به آغوش خانواده بازگشت و با دست اهالی جویبار تا گلزار شهدای کوهیخیل بدرقه شد.