نام پدر : سیدمحسن
تاریخ تولد :1341/01/06
تاریخ شهادت : 1365/02/09
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

1.    برادران و خواهران حزب الله! شکرگذار پروردگار تبارک و تعالی باشید. قدر این انقلاب و رهبریت را بدانید و سپاس گذاری از این نعمت فقط و فقط حفظ وحدت و انسجام و دوری از تفرقه و جدایی است. این وحدت و انسجام مقدور نیست مگر آنکه همچنان از ولایت فقیه پشتیبانی کنید و فرامین  مقام ارجمند رهبری را همواره نصب العین خود قرار دهید و همچنین رابطه خود را با روحانیت قطع نکنید .... نگذارید دشمنان ما با تضعیف روحانیت و شایعه پراکنی بر علیه روحانیتِ خط امام آن ها را از شما جدا نمایند.

2.    هرچه می توانید ذهن و فکر خود را با مفاهیم و معارف عالیه اسلام آشنا سازید. جز خدا هیچ عاملی را در گذراندن زندگی موثر ندانید. هر چه می کنید خدا را از خاطر دور ندارید و همیشه آیه شریفه ( أنک لوی المرصاد ) را آویزه گوشتان قرار دهید.

3.    مبادا در دنیا به هواهای نفسانی بسته و پیوسته خود را از این انقلاب و اسلام جدا و دور سازید. فراموش نکنید که دنیا به آخر می رسد. سعی کنید به دنیا دل نبندید و خود را مهیای سفر آخرت کنید. بدانید که حیات دنیا هیچ ارزشی ندارد و اصل و مهم، حیات اخروی است.

4.    هر شب جمعه دعای کمیل و روزهای جمعه نماز جمعه را فراموش نکنید . چون که یکی از تکیه گاه های این انقلاب این نماز جمعه هاست که مومنان همدیگر را پیدا کرده و قلوب را به هم نزدیکتر می سازد.

5.    برادرانم! تقوا را فراموش نکنید. سعی کنید هر عملی که انجام می دهید خالص و برای خدا باشد.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید قاسم قریشیان

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1341، روستای امیرکلا، از توابع شهرستان بابل

3- نام و شغل پدر :

سید محسن، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

فاطمه مداحیان، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت، چهارمین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در آغوش خانواده ای از تبار سادات، با اوضاع اقتصادی نسبتا معمولی که، از زحمات بی دریغ و شبانه روزی والدین در جهت رفع نیاز های آنان، در زمین های کشاورزی به دست می آمد، به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

جهت آموزش قرآن کریم، نزد عمه پدرش می رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی شفاعت (5 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی امیر پازواری (3 سال)

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امیرکلا (4 سال)

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در انجام امورات منزل، یار و یاور والدین بود.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

به مدت 2 سال در خدمت سربازی به سر می برد و در طول این دو سال، یک دفعه، از ناحیه پا مجروح شد.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل : ــــــ

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتار و برخوردی کاملا خوب و خداپسند با آن ها داشت. در انجام امور یاری رسان آن ها بود. او دوست و رفیق آن ها بود. در انجام کارها به یاریشان می شتافت.  آنقدر نزد خانواده محبوب بود که اگر مشکلی بین اعضای خانواده احساس می کردند، با ایشان در میان می گذاشتند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

فرعی ( از سال (64-60 )در چایخانه توحید امیرکلا مشغول به کار بود.)

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

مسایل دینی، اعتقادات وی نسبت به یگانگی و احدیت خدا، شیوه و سنن زندگی پیامبر و شخصیت حضرت امام، در افکار و روحیات او تاثیر بسزایی می گذاشت. همچنین اهمیت به حجاب، رعایت پوشش اسلامی نیز ایشان را متحول می کرد.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

او از همان اوایل انقلاب، در تمامی تظاهرات و راهپیمایی ها حضور پیدا می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

از همان آغاز تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد درآمد و در زمینه های زیادی با این نهاد همکاری داشت. خصوصا در نگهبانی و کشیک شبانه حضور می یافت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

او طی 3 مرحله، از سپاه بابل، با عضویت بسیجی، به مناطق جنگی اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

تا ریخ 9/2/65، در فاو، به درجه شهادت نائل آمد.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

پیکر پاک و نورانی اش، 15/2/65، در گلزار شهدای شایستگان امیرکلا خاکسپاری شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

در کالبد وجود او اعمال پاک و بی نظیری نقش آفرینی می کرد. در این باره خواهرشهید- زهرا بیگم، با بیان مطالبی نقل می کند:« برادرم از همان کودکی اخلاق ویژه ای داشت. با همه دوست بود و محبت و مهربانی اش را نثار آنان می نمود. ما هر مشکلی داشتیم با ایشان در میان می گذاشتیم. دین و ایمانش بسیار ستودنی بود. طوری که نمازهای یومیه اش را سر وقت و بی معطلی می خواند و حتی در دل شب از خواب ناز بیدار می شد و به مناجات با خدای خویش می پرداخت. به واجبات و مستحبات بسیار اهمیت می داد. و برای نزدیک شدن به معبود خویش، از محرمات دوری می کرد. عشق و ارادت خالصانه و ویژه ای به اهل بیت داشت. و در مراسم هایی که برای اهل بیت گرفته می شد، شرکت می نمود. عشق زیادی نسبت به پدر و مادرش داشت طوری که در وصف نمی گنجد. او از همان کودکی اش، به فکر خانواده بود. با وجود سختی های زیادی که والدین متحمل می شدند، با درک و شعور بالای خود،برای آسایش و رفاه آن ها، هر سه ماه تابستان را به کار می پرداخت و خرج مدرسه ش را تامین می کرد. هر وقت از سر کار به منزل می آمد، به مادر می گفت:« غصه نخور، من می روم به مسجد و نمازم را می خوانم و زود بر می گردم.» عشق زیادی به امام و فدا شدن برای او و در راه ایشان داشت. به خاطر همین، راهی میادین نبرد شد. او با خوشحالی و مهربانی اش بارها به جبهه رفت. روزی ما اعتراض کردیم که، بیش تر پیش ما بمان، چون هر 15 روز درمیان یا زودتر به جبهه می رفت. این دفعه در جواب گفت:« به خدا این دفعه که رفتم، زود بر می گردم و دیگر از شما دور نمی شوم و برای همیشه پیش شما می مانم.» این بار واقعا رفت و با شهادت خود، برای همیشه پیش ما برگشت. روزی برای دخترم و خواهر زاده ام تعریف می کرد که قرآن خواندن را خوب یاد بگیرید و برای من همیشه قرآن بخوان.»