نام پدر : جعفر
تاریخ تولد :1334/03/09
تاریخ شهادت : 1364/11/25
محل شهادت : فاو

زندگی نامه

شهيد «قاسم قربان‌زاده»

نام پدر: جعفر

بهار 1334 به نهمین طلوع خرداد ماه رسيده بود كه تلألو حضورش در كاشانه «جعفر و زينب»، شادي را مهمان دل‌شان كرد و بهاري ديگر را براي‌شان به ارمغان آورد. نوزادي كه «قاسم» نام گرفت و در كوچه‌هاي «گل‌خيل»، كودكي كرد و قد كشيد.

دوره ابتدائي‌ تحصیلش، در روستاي «ميانگله» طي شد. سپس، بعد از اتمام مقطع راهنمائي، به دبيرستان شهر نكا راه يافت و تحصيلاتش را با اخذ مدرك ديپلم به پايان رساند.

«جواد» خُلق‌وخوی برادرش را اين‌چنين توصيف مي‌كند: «داراي چهره‌اي آرام بود. به‌طوري كه آدم را شيفته خودش مي‌كرد. تواضعش مثال‌زدني بود. هرگز صدايش را در مقابل كسي بالا نمي‌برد و هميشه نسبت به ديگران با كمال احترام رفتار مي‌كرد.»

قاسم، با قرآن ـ سرچشمه معرفت الهي ـ مأنوس بود و آيات حق را با صوتي زيبا قرائت مي‌كرد. او نسبت به اهل بيت، به‌خصوص امام حسين(ع)، ارادت فراواني داشت و در ايام محرم و صفر، مرثيه‌خواني و نوحه‌سرايي مي‌كرد.

مادرش مي‌گويد: «در ايام ماه مبارك رمضان، مي‌گفت كه هنگام طبخ سحري بيدارم كن. من هم اين كار را مي‌كردم. بعد بيدار شدن، وضو مي‌گرفت و نماز شب مي‌خواند. حتي چراغ را روشن نمي‌كرد. مي‌گفتم: پسرم! چرا چراغ را روشن نمي‌كني؟ در جوابم مي‌گفت: احتياجي به نور ندارم.»

در ايام انقلاب، قاسم از عناصر تشكيل‌دهنده جلسات گردهمايي در روستاهاي نكا بود. «زينب» از آن روزهاي فرزندش، چنين روايت مي‌كند: «در دوران انقلاب، خيلي فعاليت مي‌كرد. شب‌ها همراه دوستانش جوانان را جمع مي‌كرد و به آن‌ها آموزش مي‌داد. علاوه بر آن، در تظاهرات ضد طاغوت در نكا و بهشهر نيز حضور پيدا مي‌كرد.»

اين جوان انقلابي، در سال 1358 از اولين پايه‌گذاران سپاه نكا بود. او در همين سال، جامه پاسداري را به تن خویش كرد.

قاسم در سركوب ضد انقلاب نيز، فعّال بود.

قاسم براي آغاز زندگي مشترك، با بانوی عفیفه‌ای به نام «گل‌چهره جعفري» ازدواج کرد؛ و «مرضيه، الهام و قاسم»، ثمره اين پيوند فرخنده هستند.

گل‌چهره در مورد همسرش، اين‌گونه بيان مي‌دارد: «او نسبت به تأمين نيازهاي خانواده‌اش، خيلي تلاش مي‌كرد و سعي در ايجاد يك زندگي ساده داشت. خوراك و پوشاكش، مثل افراد پايين‌دست جامعه بود.»

کوس جنگ كه به صدا در آمد، دل بي‌قرار قاسم، گويا ديگر تاب ماندن در شهر را نداشت. ناگزير، رهسپار جبهه شد.

او شهادت را افتخاري بزرگ مي‌دانست و مي‌گفت: «انقلاب را افراد پابرهنه و پايين‌دست جامعه انجام دادند و همين‌ها جبهه و جنگ را اداره مي‌كنند. پيروزي با اسلام و انقلاب اسلامي است.»

مادرش با ذكر خاطره‌اي، دفتر آن روزها را اين‌گونه ورق مي‌زند: «يك‌بار به او گفتم: با شهادت برادرت، ما سهميه خودمان را به اين مملكت تقديم كرديم. تو زن و بچه داري. نمي‌خواهد بروي. گفت: مگر امام‌حسين و امام‌علي(ع) فرزند نداشتند! اين حرف را نزن مادر! من بايد بروم. تا زماني كه در اين كار هستم، به جبهه مي‌روم. اگر شهيد شدم، شهيد كربلا هستم و اگر شهيد نشدم، در همين راه زحمت مي‌كشم. چه راهي بهتر از اين كه در آن به شهادت برسم. و پسرم رفت و راه خود را ادامه داد.»

عمليات‌هاي محرم و والفجر مقدماتي، از جمله ميدان‌های حضور اين رزمنده دلاور مازندراني به شمار مي‌رود.

او در طول دوران دفاع مقدس، به عنوان مسئول تيپ 52 لشكر 25 كربلا، در عمليات كربلاي 8 و جانشين تعاون، خدمات ارزنده‌اي به وطنش ارائه كرد.

سرانجام، قاسم در 25/11/64 طي عمليات والفجر 8 در منطقه فاو، به نداي حق لبيك گفت و به جمع ياران شهيدش پيوست. پيكر پاك اين سردار رشيد، بعد از تشييع باشكوهي در نكا، در گلزار شهداي زادگاهش آرام گرفت.


وصیت نامه

*وصیت­نامه شهیدقاسم قربان­زاده*

 

بسم­الله الرحمن الرحیم

اِنَّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فِی سَبیله صَفاً کَاَنَّهُمْ بُنیانٌ مَرصوص. (قرآن مجید)

خدا آن مؤمنان را که در صف جهاد کافران مانند سدّ آهنین هم­دست و پایدارند بسیار دوست می­دارد. با درود و سلام به پیشگاه حضرت مهدی (عج) منجی عالم بشریت و نائب بر حق­اش، بت­شکن عصر و بنیان­گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی و همچنین ملت شهیدپرور و ایثارگر ایران و خانواده­های معظم شهدا که به فرموده امام امت چشم و چراغ این ملت هستند، خداوندا! بارالها! ایزدا! معبودا! از تو یاری و کمک می­جوییم که چنان ایمانم را قوت و اراده­ام را محکم و نیّتم را پاک و عمل­ام را خالص گردان تا این­که بتوانم اولاً در مقابل هواهای نفسانی و برخواسته از وجود انسان که همان جهاد اکبر است و همچنین در مقابل دشمنان اسلام و ابرقدرت­های شرق و غرب مزدوران دست­نشانده و از خدا بی­خبر بایستم، لحظه­ای قدم به عقب برنگردم. خدایا از کجا شروع کنم. واقعیت این است که سالیان دراز و طولانی در میان فرهنگی طاغوتی و شرک­آلود زندگی می­کرده­ایم تا آن­جا که بسیاری از مفاهیم اسلامی را که کدام دستورالعملی بر چگونه عملکردمان هستند از محتوای حقیقی خود خارج گردیده حال که در این موقعیت حساس از قرن قرار گرفته­ایم و خداوند این نعمت گران­قدر را در اختیار ما گذاشته، باید متوجه باشیم و تمام جوانب و حرکات خودمان را به این انقلاب وقف دهیم. فرد انقلابی کسی است که در هر لحظه و در همه حال زندگی خود را برعلیه عوامل باطل چه درونی و چه بیرونی برای خدا که همان صراط مستقیم است، مبارزه کند و عدم توجه به این مطلب آدمی را دچار شدیدترین لغزش­ها می­گرداند و این خودخواهی او را همچون کرم ابریشم که در پیله می­پیچد در خود می­پیچاند به طوری که مبارزه در راه خدا و برای مکتب اسلام تبدیل به مبارزه برای کسب قدرت و دنبال جاه و مقام و منافع شخصی خود می­پردازد اگر فرد فرد ما انسان­ها آن­چه را که حق تشخیص داده­ایم، حرکتی را از درون ما ایجاد نگردد، محال است بتوانیم به آن اهداف و مکتب دست یابیم.

انَّ الله لا یُعَیّرُ ما بِقومِ حَتیّ یُعَیّرُ ما بِاَنفُسِهِم

خدا هیچ وقت سرنوشت قومی را تغییر نمی­دهد، مگر این­که آن قوم تیری را ایجاد کنند. امت حزب­الله! که این تغییر را به وجود آوردید، پس نگه دارید و نگذارید که این نعمت الهی از شما گرفته شود که خواهان هدایت و حرکت در صراط مستقیم هستید، اگر لحظه­ای با خودتان مرور کنید و نفس بر شما غلبه پیدا کند، مطمئن باشید که پرت خواهید شد. راستی چرا یاد خدا قلب­های ما را آرامش نمی­بخشد. (اَلا بِذِکرالله تَطمَئنَّ القلوب) آگاه و هوشیار باشید که تنها با یاد خدا قلب­هایتان اطمینان و آرامش می­یابد. چرا که این همه با زبان خدا خدا می­گوییم اما آن آرامش که باید جان­مان را فرا گیرد، به دست نمی­آوریم. چرا؟ پس باید یقین کنیم آن­طور که باید خدا را یاد کنیم، نمی­کنیم و وظایفی را که باید در قبال آن انجام دهیم، نمی­دهیم. برای این­که در گوشه­های قلب ما کمی ریا و خودنمایی، عجب، کبر، فخر و مفاسدی از این قبیل رخنه کرده. و با این­که در تهمت و بهتان و غیبت فرو رفته­ایم، قرآن کریم سوره حجر آیه 12 می­فرماید:‌ «غیبت یک­دیگر را روا مدارید، آیا شما دوست می­دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید. البته کراهت و نفرت از آن دارید، پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است. و از خدا بترسید و توبه کنید که خدا بسیار توبه­پذیر و مهربان است.» بلی، همه صفات رذیله­ای که به آدمی روی می­آورد، بر اثر فراموشی خداست و این فراموشی خدا باعث بسیاری از انحرافات و مانع رشد و ارزش­های اسلامی می­شود و همچون خوره­ای حسنات آدمی را می­خورد و قلب انسان را به تباهی می­کشد و مانع تکامل انسان می­شود. و اما تزکیه نفس در [ ] با انحرافات و فراموشی خدا کمک خواهد کرد و اگر تزکیه را بر تعلیم مقدم بداریم و به ارزش­ها و خصوصیات انسانی پی خواهیم برد و اگر آدمی به خصوصیات انسانی و الهی تزکیه نشده باشد، همان علم را وسیله قرار می­دهد و در مسیر غیر خدایی و ضد انسانی گام برمی­دارد، چنان­که مشاهده می­کنیم بزرگ­ترین اختراعات و اکتشافات علمی را چگونه برای نابودی انسان و انسانیت به کار می­برند. چطور بمب شیمیایی را به روی ملت مستضعف جهان سوم می­ریزند. چطور گلوله و موشک­های [ ] زمین به زمین را روی ملت­های بیگانه فرود می­آورند و گروه گروه ملت­ها را قتل عام می­کنند و سازمان­های بین­المللی وجدان­شان مرده، انگار هیچ عملی انجام نمی­گیرد. خدایا! خدایا! چه موجودات کثیفی هستند و هیچ­گونه درک، احساس ندارند و فهم در آنان مشاهده نمی­شود و اصلاً غیرت و مردانگی ندارند. نه­تنها محکوم نمی­کنند، حتّی آن­ها را تشویق نیز می­کنند.

امت حزب­الله! حال که تمامی شرک در مقابل تمامی اسلام قرار گرفته، تمام ابرقدرت­ها همّ و غم­شان این است که چطور این انقلاب اسلامی را در نطفه خفه کنند که این آرزو را به گور خواهند برد زیرا که نوری را که خدا روشن کرده، با فوت کردن این عنصرهای کثیف خاموش نمی­شود و مهم­تر از این ملت ما آگاه و هوشیارتر از آنند و دیگر زیربار سلطه بیگانگان بروند. برای این­که هزاران شهید و ملعون تقدیم انقلاب شد و هر کوی و برزن بوی خون شهید می­دهد. حال که در چنین شرایطی از انقلاب قرار گرفتیم و تمامی ابرقدرت­های جهان با ما در جنگند آیا جایز است دم از اختلافات و جدایی و نفاق بزنیم؟ آیا جایز است به خاطر یک سری از مسائل مادی و رفاهی نق بزنیم و با این کار خود دشمنان اسلام را خوشحال کنیم. آیا جایز است که بی­تفاوت باشیم و هیچ قدمی در جهت پیشبرد انقلاب برنداری؟ آیا جایز است به خاطر جا و مقام، پشت پا به خون شهدا بزنیم؟ آیا خیانت به خون شهدا، قرآن، اسلام نیست در این موقعیت حساس از اسلام و مملکت دفاع نکنیم؟ پس در راه خدا بر آن کسانی­ که کفر ورزیدند، پیکار کنید نه در راه طاغوت، چرا که پیکار ما برای خداست و پیکار طاغوتیان برای هوای نفس و شیطان است. پس در راه خدا با جان و مال­تان پیکار کنید.

امت حزب­الله و همیشه در صحنه! این انقلاب چنان ضربه­ای بر پیکر ابرقدرت­های شرق و غرب و دیگر مزدوران منطقه وارد کرده و تحلیل­های کامپیوتری آن­ها را به فساد و گمراهی و ضلالت کشانده که شب و روز ندارند که همیشه در حال  توطئه هستند و می­خواهند به هر نحوی که شده انقلاب را در نطفه خفه کنند ولی کوردلان نمی­دانند که این ملت راه خود را یافته و دارای یک سلاحی است که هیچ یک از ابرقدرت­ها نمی­توانند درک کنند که این سلاح چیست و آن سلاح ایمان است. پس قدر خودتان را بدانید. شما خودتان نمی­دانید چه کردید. بچه­های شما در جبه­ها چه می­کنند ولی شیطان­ها خوب می­دانند همان­طوری که آیه شریفه قرآن می­فرماید کافران می­خواهند تا نور خدا را با گفتار باطل و [ ] محو و خاموش کنند. البته خدا نور خود را هرچند کافران خود ندارند تمام و کمال نگه خواهد داشت.

امکان ندارد نوری را که خدا روشن کرده با توطئه ابرقدرت­ها خاموش شود. پس نور الهی همچنان روشن خواهد ماند. تا این­که جهان­گیر شود که إن­شاءالله با یاری خداوند خواهد شد. پس آگاه و هوشیار باشید و همیشه یار ستمدیدگان دلسوز و زحمت­کشان باشید و دست کمک به مستضعفین داشته و حتی یک لحظه از یاد خدا غافل نباشید چرا که همیشه نصرت از ایزد یکتا و حرکت از آن ملت است.

امت حزب­الله! با هفته وحدوت و یک­پارچگی چنان درس عبرتی به آمریکا و مزدوران شرق و غرب بدهید که در تاریخ بی­سابقه باشد و همچنان تا آخرین قطرات خون با دشمنان دین و مکتب مبارزه و آن­ها را به زباله­دان تاریخ بیفکنید. همیشه گوش به فرمان رهبر عزیز و عظیم­الشأن و این پیر جماران، الگو و اسوه، یعنی امام خمینی باشید و لحظه­ای این نعمت الهی را که نائب بر حق امام زمان (عج) است، تنها نگذاشته که همانا اطاعت از ولایت امر اطاعت از پیامبران و امامان است تا این­که انقلاب اسلامی را إن­شاءالله زمینه­ساز انقلاب مهدی (عج) است با پشتیبانی شما امت شهیدپرور به دیگر مناطق بلاد مسلمین صادر و در نهایت تحویل حضرت مهدی (عج) گردد و همچنین پشتیبان روحانیت مبارز و متعهد و اصیل و در خدمت امام باشید و هیچ وقت این قشر را تنها نگذاشته چرا که خصوصاً در صد سال اخیر همین قشر بودند که برعلیه طاغوت و طاغوتیان قیام کردند تا این­که با یاری ایزد یکتا انقلاب را به ثمر رساندند نه قشر روشنگر و لیبرال وملی­گراها و منافقین و ضد انقلابیون دیگر...

ملت شهیدپرور! پیروزی زمانی است که تقوا در جامعه حاکم باشد پس تقوا را، تقوا را، تقوا را پیشه کنید و خودتان را تزکیه نفس کنید زیرا در پناه تقوا انسان رو به رشد و تکامل خواهند رفت. مطمئن باشید اگر تقوا را پیشه کنید، هرچند دشمن قوی باشد و مکر بکند، این مکر و حیله به خودشان برمی­گردد که در این رابطه برای شما ملت عزیز و ایثارگر ثابت شده ست. مَکَروا وَ مَکَالله وَاللهُ خَیرُ ماکرین.

و امّا چند کلمه­ای هم به پدر و مادر عزیزم و برادرانم و خواهرانم. هیچگونه ناراحت و غمگین نباشید چرا که ما راضی هستیم به رضای خدا. هرگز گریه و زاری نکنید برای خاطر من تا این­که دشمنان اسلام خوشحال شوند. اگر می­خواهید گریه کنید برای  اباعبدالله (ع) سالار شهیدان و علی­اکبر و علی­اصغر حسین (ع) گریه کنید و اگر شما 2 شهید تقدیم راه خدا کردید، سالار شهیدان، امام حسین (ع) چند شهید آن هم در یک روز تقدیم خدا و اسلام کرد تا این­که اسلام را پیروز کند و از طرف دیگر امانتی هستیم نزد شما، چه بهتر که در امانت­داری خودتان موفق بودید و سالم به صاحب امانت تحویل دادید. در هر حال مرگ به سراغ انسان خواهد آمد، چه چیزی بهتر از این، شهادت در راه خدا که بهترین و شیرین­ترین مرگ­هاست. هیچ­وقت در مقابل انقلاب ضعف نشان ندهید زیرا انتخاب این راه با اختیار خودم بود. آن هم با آگاهی کافی. و امروز باید از اسلام و دین و مملکت در مقابل هجوم اجانب دفاع کنیم. همان­طوری که درخت نیاز به آب دارد تا این­که رشد و نمو کرده و ثمر دهد و انقلاب نیز نیاز به خون دارد تا این­که رشد کند لذا از این بابت هیچ­گونه ناراحتی نداشته باشید. از خداوند می­خواهم از این­که فردی مقید و مؤثر برای شما نبودم، مرا با بزرگواری خودتان ببخشید و مرا عفو کنید.

و امّا همسرم! بدان که تو هم بدون اجر و پاداش نخواهید ماند. لذا تربیت فرزند به عهده تو است چرا که رسالت مادر در ردیف پیامبران است. پس در تربیت فرزندانم کوشا باش و آن­ها را فردی لایق تحویل جامعه بدهید. مطمئن باش اگر در مسیر حق و عدالت حرکت و عمل کنی، خدا نیز کمک می­کند. اگر شما یک انسان تربیت کنید برای شما آن­قدر ارزش دارد که نمی­توانیم بیان کنیم. سعی کن این رسالت خود را به نحو احسن انجام دهید. از خدای یکتا می­خواهم در این جهت شما را یاری و کمک کند. و امّا همسرم! می­دانم در این مدت زندگی نتوانستم به وظایف خودم عمل کنم و این را نیز بدان که بالاتر از همه این وظایف عمل به وظیفه اسلامی است چرا که اسلام در این موقعیت نیاز به یاری و کمک و ایثار و فداکاری دارد و شما نیز در این رهگذر بی­بهره نخواهی ماند. از خدا می­خواهم که مرا عفو کرده و با بزرگواری خودتان مرا می­بخشید.

امت حزب­الله و شهیدپرور! مجدداً به عنوان تذکر یادآوری می­کنم تقوا را، تقوا را، تقوا را پیشه کنید چرا که رمز پیروزی در تقواست و سعادت دنیوی و اخروی در همین تقواست و همیشه صبور و مقاوم و بردبار باشید. از یاد خدا غافل نمانید. مسجدها را پر کنید. در نمازجمعه­ها و جماعت­ها شرکت فعال داشته باشید. دشمنان و شیطان­ها از همین جماعات و وحدت و یک­پارچگی شما امت حزب­الله می­ترسند و وحشت دارند. دیگر بیشتر از این مزاحم شما نمی­شوم و همه شما را به خداوند بزرگ می­سپارم.

امّا نماز و سخنرانی توسط شخصیت بزرگ و مرد تقوا، حجت­الاسلام سید صابر جباری، امام جمعه محترم و عزیز شهرستان بهشهر.

                                                                                                   والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

                                                                                                                       قاسم قربان­زاده

                                                                                                                          7/4/64