نام پدر : نعمت الله
تاریخ تولد :1346/06/03
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید حسن قبادی*

 

به شما توصیه می کنم که پیرو راه سیدالشهدا و امام باشید. اخلاق اسلامی داشته باشید و بامردم مدارا کنید. در انجام کارهای خود همیشه رضای خداوند را در نظر داشته باشید و ریا کاری نکنید، چرا که مخلصانه کار کردن رهایی از بند شیطان است. عزیزان شما را به انجام  واجبات وترک محرمات، به خصوص به جا آوردن نماز اول وقت و پرداخت خمس سفارش می کنم. در زندگی به خداوند و ائمه اطهار متوسل شوید تا گمراه نگردید.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسن قبادی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

6/1346-  لاریجان آمل روستای ترا (روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) به دنیا آمد)

3- نام و شغل پدر :

نعمت الله، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

مولود درویشی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

ده فرزند، فرزند پنجم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در سال 46 در یک خانواده متدین و مذهبی و پرجمعیت در روستای ترا لاریجان آمل متولد شدند پدر ایشان کشاورز بودند و در کنار پدر و مادری با ایمان نماز خواندن و قرآن را یاد گرفتند ایشان پس از دوره ابتدایی و راهنمایی با توجه به علاقه خود به درس طلبگی حوزه علمیه رفتند، دو سال از تحصیلات ایشان در حوزه علمیه امام زاده یحیی تهران می گذشت که به جبهه اعزام شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی روستای ترا آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی یالمه روستای دینان آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

بعد از دوره راهنمایی به طلبگی رفتند

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

حوزه امام زاده یحیی(ع) تهران. مدت 2 سال و نیم درس سیر طی را خوانده بودند.

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی و دامداری به پدر خود کمک می کردند.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد.

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

 ایشان فردی مهربان و خوش رفتار بودند و به پدر و مادر خود کمک می کردند و بسیار به آنها علاقمند بودند و به آنها احترام می گذاشتند برادرشان رحمت الله می گوید: با اینکه سنشان کم بود ولی رفتاری عاقلانه داشتند و همه را به خود جذب می کردند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

طلبه بودند

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه فعالیت می کردند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

25/9/64 الی 15/11/64 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. جنوب

10/9/65 الی 22/10/65 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

3 ماه و 4 روز

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

22/10/65، عملیات کربلای پنج، شلمچه، ترکش خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

27/10/65، گلزار شهدای روستای ترا لاریجان آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

رحمت الله قبادی - برادر شهید: در دوره نوجوانی در محلمان یک تیم فوتبال تشکیل داده بودیم و اسم تیم را شهید بهشتی گذاشتند و از بین بازیکن ها قرار شد یک نفر را به عنوان مربی انتخاب کنیم که همه ی بچه ها  به حسن رای دادند و او را به عنوان مربی فوتبال انتخاب کردند.

حسین قبادی- برادر شهید: ایشان در آخرین اعزام آمده بودند به مدرسه من و وارد کلاس شدند به من سفارشاتی کردند و گفتند به مشکلات آقای روح الله کیقبادی که پسر عمه ما هم بودند و تازه ازدواج کردند و شغل نداشتند رسیدگی کنید به ما سفارش کرد پیگیر کار او باشیم.

منظر قبادی - خواهر شهید: روزی که ایشان می خواستند اعزام بشوند صبحانه را منزل ما خوردند و بعد از نماز صبح لباسشان را پوشیدند و خیلی خوشحال بودند می گفتند:« ناراحت نباشید ما برای رضای خدا می رویم » و با ما خداحافظی کردند و رفتند، بعد از شهادتشان نامه ایشان به دستم رسید که بعد از سلام و احوالپرسی و شوخی کردن نوشتند برای رزمندگان دعا کنید و نوشتند من و دوستم اسدالله کیقبادی می خواهیم به نماز جماعت برویم، اسدالله عجله دارد و نامه را با عجله دارم می نویسم.


زندگی نامه

روحانی شهید: حسن قبادی فرزند: نعمت الله
استان: مازندران شهرستان: آمل
تولد: آمل شهادت: 22/ 10/ 1365- شلمچه
 
آنان که گل سپیده را کاشته اند
دیروز چو دانه در دل خاک شدند
ما را از حضور نور انباشته اند
امروز چو لاله قد بر افراشته اند
در سال 1346 در خانواده ای مذهبی، فرزندی دیده به جهان گشود که در چشمان زیبایش رادمردی و ایثار متبلور بود. پدر و مادرش نام زیبای «حسن» را بر او نهادند تا با تأسی به نام کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی -علیه السلام- همانند وی ذوب در عشق و محبت به حضرت حق گردد و پیرو خاندان عصمت
گردد و چه زیبا درس رادمردی و عشق به خاندان عصمت و طهارت را آموخت! 
دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند؛ امّا روح کاوشگر او به جستجوی مکانی برای یافتن پاسخ به سوالات معنوی و اعتقادی اش بود. سرانجام پا به عرصه مقدس حوزه علمیه نهاد و در مدرسه علمیه «امامزاده یحیی» (آمل) دل در گرو طلبگی نهاد. آن چنان شیفته علوم نبوی بود که گویا گمشده خود را یافته بود. او در حوزه در کنار اساتید و طلاب، عاشقانه دل به دلدار بسته بود. 
با شروع جنگ تحمیلی چند نوبت به جبهه های جنگ عازم شد و با صداقتی در خور تحسین، چهره ای به یاد ماندنی را میان دوستان و همسنگرانش ازخود به یادگار گذاشت. آری! گام های استوار خود را به سوی جبهه های حق علیه باطل برداشت و سفری ابدی در پیش گرفت. شعله یقین در دلش زبانه می کشید. جسم تکیده اش را به تکیه گاهی از ایمان تکیه داده بود. او می خواست با طلیعه تابناک خورشید، در دشتی به وسعت جبهه، به دور از همۀ دلبستگی های ظاهری، لذت جهاد را برتمامی سلول هایش بچشاند و شور شیرین جان باختن را با تمام وجودش لمس کند. 
سرانجام در روز 22/ 10/ 1365 روح بلندش را برای طواف بام دوست به پرواز در آورد و حماسه حضورش را در دفتر خونرنگ روزگار برای همیشه ثبت کرد. 
«روحش شاد و راهش پررهرو باد»