نام پدر : ابراهیم
تاریخ تولد :1346/05/02
تاریخ شهادت : 1366/12/28
محل شهادت : خرمال

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید یدالله قاسم نژاد*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم برای اقامه ی نماز جماعت به مسجد بروید. در عزاداری امام حسین (ع) حضور فعال داشته باشید. از محرمات دوری کنید و واجبات دینی را انجام دهید. قرآن بخوانید. امانت دار خوبی برای مردم باشید. در برخورد با دیگران خوش رو باشید. در راه پیمایی ها و تظاهرات شرکت کنید  و با نهاد های انقلابی همکاری کنید.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

یدالله قاسم نژاد، ـــــــــــ

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

مرداد 1346، در روستای تنگ دره شهرستان رامسر

3- نام و شغل پدر :

ابراهیم، دامداری و کشاورزی

4- نام و شغل مادر:

رباب آذر بهرام، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

یازده فرزند، ـــــــــ

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

پدرش می گوید: از نظر اعتقادی بسیار معتقد بود و هیچ گاه نمازش قطع نمی شد. در ماه مبارک رمضان عادت داشت که یک ساعت قبل از اذان صبح مردم را برای سحری بیدار کند و عادت داشت سحری کم بخورد. وقتی به او می گفتم: چرا سحری کم می خوری می گفت: همین اندازه کافی است هدف احساس گرسنگی و تشنگی کردن است.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

برای فراگیری قرآن به مکتب خانه نزد آقای آقایی می رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان ابوذر در روستای تنگدره شهرستان رامسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله در کارهای کشاورزی و دامداری به پدر خود کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

مقطع پنجم ابتدایی به خاطر مشکلات اقتصادی کسب علم را رها کرد به کار مکانیکی روی آورد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از 18/2/65 تا 29/12/66 در منطقه شلمچه، هفت تپه / اندیمشک خدمت می کرد.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان برخورد دوستانه ی توام با احترام با والدین خود داشت به طوری که همیشه پدر خود را از انجام کارهای سنگین منع می کرد. مثلاً وقتی پدرش را در حال انجام کارهای باغ و زمین می دید فورا خودش به تنهایی یا به همراه برادران و خواهران خود آن کار را انجام می دادند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

پیروزی انقلاب اسلامی، افکار و عقاید حضرت امام در تغییر و تحول او بسیار تأثیرگذار بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

قبل از انقلاب سن و سالی برای فعالیت نداشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

مورخ 22/10/65 در منطقه فاو از ناحیه آرنج دست چپ مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 29/12/66 در منطقه خرمال- عملیات والفجر 10 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

در سال 66 در گلزار بهشت زینبیه شهرستان رامسر به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید می گوید: یکی از خاطرات دوران نوجوانی ایشان این بود که در وسط زمستان که همه جا پوشیده از برف بود ذخیره نفت ما تمام شده بود و من به شدت مشغول انجام کارهای منزل بودم و فرصت نداشتم برای تهیه نفت به رامسر بیایم از طرفی هم در خانه گفته بودم که فلان شخص قول داده است که 20 لیتر نفت به ما بدهد. در فردای همان روز متوجه شدم که یدالله یک بشکه 20 لیتری برداشته و بدون اینکه به کسی بگوید به رامسر به آدرسی که گفته بودم رفت و نفت را گرفت و با پای پیاده به منزل آورد.

خواهر شهید- خورشید- می گوید: زمانی که یدالله برای اولین بار به جبهه رفت پدرمان قصد داشت هنگامی که به مرخصی آمد گوسفندی زیر پای او قربانی کند. به همین خاطر یک گوسفند خریداری کرده بود و در خانه نگه داشت تا به محض آمدن او قربانی کند یک روز عصر یدالله بدون خبر به خانه آمد و من تنها در خانه حضور داشتم بعد از سلام و احوالپرسی به او گفتم نباید وارد منزل شوی تا کسی را پیدا کنم گوسفند را زیر پایت قربانی کند. هر چه قدر منتظر شدیم کسی نیامد او وقتی دید کسی جز خواهرش نیست خودش سر گوسفند را برید و سپس از بیرون دروازه با ساک از روی خون ریخته شده گذشت.