نام پدر : محمد حسین
تاریخ تولد :1344/01/05
تاریخ شهادت : 1364/08/24
محل شهادت : هورالهویزه

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید علی رضا فلاح نژاد*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدائی که به من هستی بخشید تا در صراط مستقیم حرکت کنم. خدائی که ابراهیم را از آتش و موسی را از آب نجات داد. و خدائی کخ برای راهنمائی بشر پیامبرانی فرستاد و آنان نیز در راه الله به سوی معشوق خویش شتافتند.

و با سلام بر امام رهبر کبیر انقلاب نائب الامام خمینی عزیز که کوه ها باید استواری و دریاه ها خروش را از او بگیرند و آن پیری که هنگامی که لب به سخن می گشاید، غرب و شرق را در امواج سخنان خویش گیج می کند، سخنانی که گوئی از سرشت و اعماق دل میلیون ها انسان بیرون می آید.

و او که بعد از 14 قرن دوباره انقلابی را به سبک انقلااب حسینی در روز عاشورا و در کربلا بپا کرده و به ندای هل من ناصر حسینی پاسخ مثبت داده و می رود، تا با رهبری خویش طوفانی که از ایران خروشیدن گرفته کاخهای سفید و کرملین را از جا بر کند. و با سلام بر ملتمان که امام می گوید: من از صدر اسلام تا کنون این چنین ملتی سراغ ندارم که بهترین هستی خویش و جگر گوشه خویش را هدیه می کنند و می روند تا تداوم بخشد، بلکه باید گفت زمینه سازان ظهور مهدی (عج) و پایان بخش ظلم و ستم در گیتی باشند. ملتی که مظلومیتشان در هفت تیر و رنگ خونشان را در جنوب و غرب کردستان باید یافت و مردمی که خورشید به نظاره آنها ایستاده است وسکوت زمان را تماشا می کند. 

آری برادر کدامین چشم می توانست باور کند که بار دیگر محراب کوفه طنین ملکوتی فزت و رب الکعبه را شاهد باشد و فواره خون در دشت لاله زار کربلا (مرگ) را به مسخره بگیرید، دوباره دیگر در شکل مظلومیت عاشورا تجسم یابد و دوازده محرم با 15 خرداد گره بخورد و اسلام در عالم بر خاک حاکم بشود، و اگر من شهید شدم سلاح مرا بر دوش گیرید.

و راه مرا ادامه دهید، و از خون شهیدان و از خون شهیدان کربلا و شهیدان کربلا اسلامی ایران پاسداری کنید. از همه خویشان از حضورشان عذر و معذرت می خواهم که مرا ببخشند و همگی را سلام و دعا می رسانم و ازحضور برادران اهل محل عذر و معذرت می خواهم، و اگر از من بدی دیده اید مرا ببخشید و امیدوارم که راه مرا ادامه دهید، و نگذارید که سلاح من بر زمین بیفتد. خداوند همه شما را در راه رسیدن به اهداف الهی و درجه نهائی انسانیت که در خور شهیدان یاری بفرماید.

پس از عرض سلام، سلامتی شما امت شهید پرور ایران را از درگاه خداوند متعال خواهانم و انشاالله که با یاری شما و امام زمان و نائب برحقش این انقلاب را به پایان برسانید، و شر مستکبرین را از این جهان بر کنار کنید و پرچم اسلام را در سراسر جهان به احتزاز در آورید.

ما هم دلمان می خواست که، باز هم برای اسلام خدمت کنیم ولی دیگر، مأموریتمان به پایان رسید وخدا من را پیش حسین ها و علی اکبر ها و امامان دیگر برد، و من پیش شهیدان از سر تا سر اسلام که از عمارها و یاسرها سرچشمه گرفته، تا این شهیدان که الآن در این نبرد شهید شده اند، رفته ام.

ای امت شهید پرور امیدوارم که شما هم همین راهی که من و امثال من رفته اند شما همان راه را انتخاب کنید که، در این راه با سعادت از دنیا بروید و فرزندان خود را هدایت به این راه کنید، زیرا اگر نکنید در آن دنیا مسئول خواهید بود. و ای امت شهید پرور من کوچکتر از این حرفها هستم که برای شما پیامی یا صحبتی بکنم و امیدوارم که از من این پیام ها را قبول کنید.

یاور افتاده بود عوض تشیع جنازه سر بی پیکر او را بر سر نیزه این سو و آن سو می برند. مادر بیاد داشته باش، شما جنازه های فرزندانتان را با چه شکوهی تشیع می کنید اما پیکر بی سر حسین مدت ها بر خاک گرم کربلا افتاده بود. آری بیاد او باش و برای او گریه کن مادر عزیزم دوست داشتی که راه کربلا را برایت باز کنم اما موفق نشدم.

امیدوارم که همرزمانم این کار را انجام بدهند، حال اینکه نتوانستم کاری برایت انجام دهم حلالم کن.

در پایان برای برادرانم و خواهرانم، و تمامی فامیلانم و دوستانم، و برای مردم شهید پرور روستای گلبستان، آرزوی موفقیت و پیروزی را از خداوند متعال خواهانم.

             حلالم کن مادرم مادرم                              دیدار ما قیامت کربلا حسین با عبدالله              

حلالم کن پدرم پدرم،

از طرف فرزند شما علیرضا فلاح نژاد تاریخ 8/4/63

اگر من شهید شدم مرا پیش شهدای جنگ تحمیلی دفن کنید، روستای گلبستان.

مادرم، خواهرم عروسی من موقعی است که در خون خود بغلتم، و فدای اسلام و قرآن شوم.

خدا یار و نگهدار شما باشد.

                                                 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

                                                      والسلام