نام پدر : عباس علی
تاریخ تولد :1343/01/03
تاریخ شهادت : 1365/10/26
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید حسین فغانی*

 

بسمه تعالی

آنکس که تو را شناخت جان راچه کند                   فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                            دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

و قاتلوهم حتی لاتکنون فتنه

بکشید سران کفر را تا فتنه از زمین ریشه کن شود وعدالت درسراسر گیتی حکم فرما شود.

به نام آنکه پاسداری می کند از خون شهیدان

به نام آنکس که تمامی کائنات و جان و مال و هستی ما در اختیار اوست.

معبودا، آن چنان ایمان و استواری به من عطا کن که تمامی مشکلات را در راهت متحمل شوم و با عزمی راسخ آن را به سر منزل مقصود برسانم.

با سلام به پیامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم که ما را از گمراهی و منجلاب فساد نجات داده و به سوی نورها رهائی بخشیده خدایا در چنین زمانی که ظلم و فساد تمامی جهان را فرا گرفته و استعمارگران می خواهند این نور محمدی را خاموش کنند و نگذارند دین مبین اسلام جهان گستر شود. در چنین زمانی باید طبق وظیفه دینی و اسلامی عمل نماییم.

و به فرموده قرآن که می فرماید: و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه، گوش فرا دهید و به جهاد مقدس بر علیه مخالفان اسلام بپردازیم و در این راه نباید از هیچ چیز دریغ ورزیم و از شیرین ترین چیزمان باید مایه بگذاریم تا تمامی ظلم و فساد و تباهی را از روی زمین از بین ببریم. و شما ها ای کسانی که همیشه آرزو داشتید در رکاب امام حسین بجنگید، و امام حسین را یاری دهید. و به شما بگویم اینجا (جبهه) کربلای دیگری است و حسینی دیگر که می فرماید: که هر کسی که می تواند باید به جبهه برود و بیائید جبهه فرزند دیگری از تبار حسین را یاری دهید و نکند سخنان خود را در حد شعار بسنده کنید که باید فردای قیامت در مقابل فرزند زهرا بایستیم و جوابگو باشیم. چونکه آن زمانی که اسماعیلیان فوج فوج به قربانگاه حق می روند خاموشی گناهیست پس بزرگ و نابخشیدنی پس ابراهیم وار فرزندتان را به قربانگه حق بفرستید تا دین اسلام نباشد آن زنده ماندن ما ذلت و خواری است. چون که سرور شهیدان حسین بن علی فرمود: هیهات هیهات مناذله، هرگز زیر بار ذلت و زور، زندگی نخواهیم کرد.

اگر امروز در این جنگ لحظه ای غفلت کنیم و یأس و ناامیدی به دلمان راه دهیم از اسلام دیگر آن زمان خبری نیست و یکی از هدفهای مهم دشمن از براه انداختن این جنگ خانمانسوز برای از بین بردن اسلام بود و بس.

سخنی چند با پدر و مادر عزیزم:

پدر و مادرم! اولاً من خیلی شرمنده ی شما هستم چونکه برایم خیلی زحمت کشیده اید و بزرگم کرده اید و امید داشتید که در آینده یار و مددکار شما باشم. خوشحال باشید امانتی که از خدا تحویل گرفته اید آن را تربیت صحیح کرده اید و به صاحب اصلی اش تحویل داده اید. پدر و مادرم! در تشییع جنازه ام در پیشاپیش جنازه ام حرکت کنید و همچون کوه استوار باشید که تا کوردلان ببینند که بخاطر اسلام از کشته شدن فرزندتان افتخار می کنید. مادرم! آرزو داشته ای که مرا داماد کنی ولی مادرم من اسلحه خود را عروس خود و سنگرم را حجله ی خود میپندارم.

 پدر و مادرم! می دانم که مرگ جوان سخت گران است ولی چه کنم که امروز اسلام غریب و مظلوم است و برای بارور شدن احتیاج به جوانان و خون دارد و باید خونمان را پای این نهال نو ثمر بریزیم. پدر و مادرم! اگر خواستید برایم گریه کنید تنها برای من گریه نگنید بلکه برای مظلومیت اسلام و قرآن گریه کنید  و شما ها را به خداوند بزرگ می سپارم.
سخنی با برادر عزیزم:

برادر جان! می دانم از دست دادن برادر خیلی مشکل است چون وقتی که ابوالفضل شهید شده بود امام حسین رفت بالای نعش ابوالفضل و گفت: برادر جان! کمرم را شکستی، دیگر بی برادر شدم، برادر جان! بخاطر خدا صبر کن و زندگی ائمه اطهار را الگو و سر مشق زندگی خود قرار بده و هیچ گونه یأس و نا امیدی به دل راه نده و همیشه پیرو و دنباله رو خط روحانیت باش و تقوی را پیشه خود کن و به فرامین امام بزرگوار گوش کن.

 برادر جان! مادر را دلداری بده. هر چند که می دانم مادر همچون شیر غرنده و همچون کوه استوار است. برادر جان! تو و پدر و مادر و خواهر نور چشم من هستید ولی امام قلب من است بدون چشم میتوان زندگی کرد بدون قلب هرگز تو را به خدای بزرگ میسپارم و التماس دعا دارم.
پیامی به خواهرانم:

خواهرانم! از زحمت های بیکران شما خیی خیلی تشکر میکنم و خیلی متأسف هستم که نتوانستم زحمت های شما را جبران نمایم. خواهرانم شما باید زینب وار زندگی کنید و همچون زینب (س) باشید، و تمامی مصیبتها را تحمل نمائید و صابر باشید که خداوند با صبر کنندگان است و لحظه ای خدا را در زندگیتان فراموش نکنید و فرزندانتان را تربیت صحیح کنید و بعد به جامعه تحویل بدهید تا در جامعه مثمر ثمر واقع گردند. و برایم ناراحتی زیاد نکنید چونکه من حیات فانی را رها کردم و به حیاط جاودانی و معنوی را بدست آوردم و به نزد خدای خود شتافتم و تمامی قید ها و علائق دنیا را پشت سر گذاشتم و راهی را انتخاب نمودم که از آدم تا خاتم رفتند و بخاطر این راه سرور ما ابا عبدالله از تمامی هستی خود حتی اصغر شش ماهه اش را فدا نمود. شماها را به خدای منان می سپارم و التماس دعا دارم.
سخنی چند با عمه عزیزم (خیر النساء): عمه جان! نمی خواهم به تو پند و اندرز بدهم چونکه تمام صفات اسلامی و تقوا در تو نهفته است. خداوند بزرگ همه ی ما را آزمایش می کند و همه ی انسان ها در امتحان الهی هستند و کسانی از این امتحان و آزمایش الهی رو سپید بیرون می آیند که به رضای خداوند راضی باشند.

عمه جان! تو از این آزمایش رو سپید بیرون آمدی نه تنها مورد تحسین اولیای خداوند قرار گرفتی به یقین مورد تحسین پروردگار خود قرار گرفتی و روی حضرت زینب را سفید کرده ای، پس عمه جان! اگر خداوند خواست و شهادت نصیب من شد مثل داغ های دیگر، آن را تحمل کن و همچون زینب (س) استوار باش و صبر کن که خداوند با صابران است و از خداوند بزرگ می خواهم که مقام تو را به حضرت زینب (س) همانند کند. عمه جان! می دانم که داغ تو خیلی زیاد است و قابل توصیف نیست و احساس تو را درک می کنم و تو اسو ه ی تقوی و ایمانی. عمه جان! تو را به خداوند بزرگ می سپارم.
پیامی به امت حزب الله و شهید پرور:

اولاً من خیلی کوچکترم که به امتی پیام بدهم که تمام صفات عالیه اسلامی در آنها نهفته است و به وظایف خویش واقف اند و شما نه به پیام من بلکه به پیام قران گوش فرا دهید که می فرماید :

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ،  همگى به ريسمان الهی چنگ زنيد، و از یکدیگر متفرق نشويد، از مسائل کوچک دنیوی و از کمبود ها نهراسید چونکه هر کسی که می خواهد روی پای خود بایستد و وابسته نباشد باید همه ی مشکلات را تحمل نماید.

به فرامین خورشید جماران خمینی کبیر گوش فرا دهید که نماینده حضرت مهدی است قدر او را بدانید و دستورات پیامبر گونه اش را مو به مو اجرا کنید پیامم را به امام بزرگوارم برسانید و بگوئید که اگر دستم قطع شود با پاهایم و اگر پایم قطع شود با چشمم و اگر چشمم را از حدقه در آورند با زبانم و اگر زبانم را قطع نمایند با آخرین خونی که در رگهایم جاری است از مکتب اسلام و قرآنم دفاع می نمایم. ای مردم جبهه ها را فراموش نکنید و از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلو گیری نکنید. و ای جوان ها نکند در رخت خواب ذلت بمیرید که علی اکبر حسین با هدف شهید شد و ای مردم نکند در حال بی تفاوتی بمیرید که علی در محراب عبادت فرقش توسط جباران تاریخ شکافته شد و به شهادت رسید.

 اسلام را با تمامی وجودتان یاری دهید و از هیچ دریغ نورزید. چون دنیا محل آزمایش است و موش زمانه در حال جویدن ریسمان عمرمان است، پس به خود بیائیم و فکر کنیم و اگر لحظه ای غفلت کردیم مورد عذاب الهی قرار می گیریم.

 
پیامی به بازماندگان و دوستانم :

ای بازماندگانم من خون خود را می دهم و شما پیام خون مرا بدهید و اگر خواستید محبت  خود را نسبت به من ابراز نمائید می توانید سلاح به زمین افتاده ی مرا برداشته و هدفم را که اعتلای دین اسلام است تعقیب نمائید و دین خدا را یاری دهید و پاسدار خون شهدا باشید و نگذارید این خونها بیهوده هدر رود. ای دوستانم به جبهه بیائید که اینجا دانشگاه انسان ساز است و انسان را از تمامی قید ها می رهاند و به خداوند نزدیک می کند و خداوند را در کلیه ی اعمال خود ناظر بدانید و نسبت به انقلاب بی تفاوت نباشید، پیرو رهبر و ولایت فقیه باشید و هرچه شهید بدهیم مسئولیت ما در قبال خون شهدا بیشتر میشود.

در آخر از خدا می خواهم که شهدای مارا با شهدای کربلا محشور گرداند. از تمام هم محلی ها و دوستانم می خواهم اگر غیبتی راجع به آنها کرده ام، مرا به بزرگواری خودشان ببخشند و همه ی شما را به خداوند بزرگ می سپارم.

همه این شعار را بدهید:

جنگ جنگ تا پیروزی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

چو اسلام و قرآن مرا در سرا است                                      خمینی مرا قائد و رهبر است

به فرمان او ترک جان می کنم                                           مرا آن را که فرمود آن می کنم.

والسلام علیکم حسین فغانی 27/7/65