نام پدر : رجبعلی
تاریخ تولد :1352/04/03
تاریخ شهادت : 1367/03/26
محل شهادت : سردشت

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید علیرضا فتحی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید که دفاع از میهن حکم دفاع از ناموس را دارد. نماز را اول وقت بجا آورید ودر انجام فرائض دینی بکوشید. با قرآن مانوس باشید چرا که انس با قرآن باعث هدایت می شود. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علیرضا فتحی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

3/4/1352- دابو آمل

3- نام و شغل پدر :

رجبعلی، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

خیرالنسا ابراهیم زاده، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

چهار فرزند، فرزند سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در تابستان سال 1352 در آمل در خانواده ای کشاورز و متدین چشم به جهان گشود، پس از اتمام دوران ابتدایی به علت مشکلات اقتصادی ادامه تحصیل ندادند و در مغازه آپاراتی به عنوان شاگرد مشغول کار شدند و بعد از دو ماه به جبهه اعزام و به شهادت رسیدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان بی نمد آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

سر کار آپاراتی می رفت

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

از کلاس چهارم ابتدایی به بعد ادامه نداد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان فردی مهربان و خوش رفتار بودند به همه اعضای خانواده و بخصوص پدر و مادر خود بسیار احترام      می گذاشتند و به آنها علاقمند بودند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

تعویض روغن (آپاراتی)

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو پایگاه بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

15/10/66 الی 23/11/66 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. ساری آموزشی

10/3/67 الی 7/4/67 سپاه آمل لشکر 25 کربلا.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

حدود 2 ماه

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

3/6/67 سر دشت، اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

3/6/67 روستای بی نمد آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید: او بعد از دوران ابتدایی به سر کار می رفت و شاگرد آپاراتی بود. 2 ماه سر کار رفته بود که یک روز آمد خانه و گفت:« من دیگر سر کار نمی روم می خواهم بروم جبهه» گفتم الان زود است هر وقت سن سربازی تو شد برو خدمت کن ولی قبول نکرد من برای ترساندن او گفتم رئیست به تو اجازه نمی دهد و می گوید اگر    می خواهی بروی باید جریمه بدهی گفت:« نه من می خواهم به جبهه بروم آنقدر هستم تا سن سربازی من شود بعد هم خدمت می کنم و می آیم» اصلا راضی نشد و رفت به جبهه.

برادر شهید- عبدالله فتحی: زمانی که پسر عمه ما شهید شده بود ایشان خیلی به خانه عمه ما می رفت و        می گفت:« باید جای خالی پسر او را پر کنیم.»

فاطمه فتحی - خواهر شهید: روزی که ایشان می رفتند من رفتم خانه پدرم تا با او خداحافظی کنم گفتم برادر تو که کوچک هستی الان نرو در جواب گفت:« این راهی است که باید بروم یا مجروح می شوم یا شهید می شوم.»