نام پدر : علی
تاریخ تولد :1343/03/04
تاریخ شهادت : 1364/04/30
محل شهادت : سنندج - قروه

زندگی نامه

                             *زندگی نامه شهید جمال‌الدین غیاثی*

 

نام پدر: علی

همگام با طلوع خرداد 1343، صدای گریه‌اش در کاشانه «علی و حسنیه» طنین‌انداز شد. «جما‌ل‌الدین» دومین ثمره این زوج متدیّن و سختکوش بود. او در روستای «غیاث‌کلا» از توابع بخش «دابو»ی آمل، روزگار گذارند.

تحصیلات ابتدائی و راهنمایی‌اش در روستای «قائمیه» طی شد. مقطع متوسطه را نیز تا پایه سوم رشته علوم تجربی، در دبیرستان «طبری» و «امام‌خمینی» آمل سپری کرد.

در آغازین روزهای انقلاب، به جمع تظاهرات‌کنندگان کوچه و خیابان ملحق شد. در همین ایام درگیری‌ها بود که از ناحیه سر آسیب دید. جمال‌الدین علاوه‌ بر تظاهرات در کوچه و خیابان، شعارنویسی هم انجام می‌داد.

توسعه کتابخانه روستا، برپایی دعای کمیل و خطّاطی، از دیگر اقدامات فرهنگی او به‌شمار می‌رود.

«محمدتقی» از برادرش این‌گونه یاد می‌کند: «چون در یک  خانواده روحانی متولد شد، از همان کودکی، ولایت‌پذیری در ایشان شکل گرفت؛ و شخصیت و فرمایشات امام در تحول فکری ایشان تاثیر شگرفی داشت. جمال‌الدین گشاده‌رو بود و هیچ دلبستگی به دنیا نداشت. او همیشه ما را به رعایت حق مردم سفارش می‌کرد.»   

در سال 1360 بود که در واحد عملیات، در سِمَت تک­تیرانداز گردان حزب­الله، رهسپار جبهه غرب شد.

از 12/8/1360 الی 12/1/1361 نیز، مسئول مکاتبات واحد پرسنلی سپاه کردستان بود.

او در 15 خرداد 1361، جامه پاسداری را به تن پوشید و در این کسوت، به دفاع از کیان کشور پرداخت.

خرمشهر در 20 اسفند 1361، از دیگر آوردگاه حضور این پاسدار مازندرانی به‌شمار می‌رود که منجر به جراحت وی از ناحیه دست چپ و گردن شد.

و عاقبت، او در 3/5/1364 در جاده سنندج - قروه، بر اثر اصابت تیر ضدّ انقلاب، جامه سرخ شهادت را به تن کرد؛ و سپس با وداع همسرش «حوّا قاسمی» و تنها یادگارش «جمال‌الدین» که هفت ماه پس از شهادت پدر متولد شد، در مسجد زادگاهش آرام گرفت.

ناگفته نماند که روز خاکسپاری سه دستگاه اتوبوس از دانش‌آموزان کردستان، در مراسم او حضور داشتند. 


وصیت نامه

                                 *وصيت­نامه شهيد جمال­الدين غياثي*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزند علي

سلام خدا و مقربان درگاه خدا بر تو اي حسين اي درس­آموز ايثار و شهادت، اي يادگار خاتم­النبياء ، اي عصاره مظلوميت در طول تاريخ. سلام بر تو و بر متعلّمان مكتب تو، آنان­كه با سرخي خون خويش به سوي تو شتافتند. رفتم تا نداي خميني را با نثار خون لبيك گويم و با اين گام خويش ابوسفيان­ها و ابوجهل­ها و ابن زيادها و  ملعون­هاي تاريخ از قابيل گرفته تا آخرين نفر از شجره خبيثه را به پاي ميز محاكمه بكشانم. تاريخ كربلا. خاك به خون رنگين شد. الله إنّي سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربُ لِمَن حارَبَكُم اِلي يَومُ القيامَه.

علم مبارزه بر دوش کبیر حسين (ع) چون تك درختی شوره­زار وسيع كفر والحاد و نفاق جهاني را با صداي الله­اكبر و خميني رهبر از ميان بردارد. امت اسلام! نكند خداي ناكرده اعمالي از شما سر بزند كه دل زخم خورده و شكافته شده امپرياليسم شرق و غرب را مرهم نهيد و يا با اعمال­تان دل امام اول­مان را به درد آوريد و مبادا با تفرقه و تشتت جگر پاره پاره امام حسن­مان را نمك پاشيد و مبادا با ظلم و سكوت برظلم ظالمين و سكوت در امر به معروف و نهي از منكر بدن چاك چاك سيدالشهدا امام حسين را چاك­تر كنيد و خلاصه مبادا با تخطي از حدود الله دل شكسته و قلب نازنين زهرا(س) را شكنجه و آزار دهيد و باران رحمت واسعه حق تعالي را بر خود حرام سازيد.

شما اي پاسداران اسلام در لباس مقدس روحاني و سپاهي! اي آنان­كه عمامه سرتان حاكي از شما است و لباس سبزتان نشانی از ابلاغ قيام سرخ جامه­گان دارد و لب­هاي­تان آماده گفتن فُزتُ رَّب الكعبه مي­باشد و شما را سفارش است كه اخلاص را اخلاص را اخلاص را در خود نگه داريد. مبادا از شما مكروهي سر زند و از مستحبي دوري جوييد، گرچه خود به هيچ وجه چنين نبودم. برادران عزيزم! شما را به نماز با خشوع و خضوع و به خواهران عزيز و با كرامت حجاب، عصمت و عفت و به هر دوگروه شماها را به توسلات به ائمه و امامان و خصوصاً دعاي كميل و ندبه و توسل توصیه می کنم.

اي جوانان! مبادا در غفت بميريد كه حضرت علي در محراب عبادت و علي­اكبر حسين در راه حسين شهيد شد و شما اي مسلمين مبادا در رختخواب ذلت بميريد كه حسين در ميدان نبرد شهيد شد.

مبادا از رفتن فرزندان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نمي­توانيد جواب زينب و زين­العابدين را بدهيد كه تحمل 72 شهيد را نمود و يا مثل خاندان وهب که گفت: سري را كه در راه خداوند متعال داده­ام پس نمي­گيرم.

برادران! استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان براي تسكين دردها مي­باشد و هميشه به ياد خدا باشيد كه امام عزيزمان فرمود: دنيا محضر خداست معصيت نكنيد.

ملت عزيز! حضورتان را در جبهه اتحادتان را با روحانيت و پشتيبان امام وكمك­تان را به جبهه و عشق­تان را به خدا ثابت نگه داريد.

اي ملت عزيز! به قول امام حسين اين مصيبت­ها و سختي­ها زودگذر و ناتمام شدني است و اگر مي­خواهيد به مقام و عظمت شما خللي وارد نشود، هيچ­گاه زبان به شكايت نگشاييد و به پاداش اين جان­فشاني­ها و فداكاري­ها به نعمت­هاي ابدي و بي­پايان خداوندي خواهيد رسيد و بر در كرامت و بزرگواري تكيه خواهيد زد. اگر برادران و خواهراني كه از من ظلم و گناهي ديده­اند و در مقام خود سوء عمل نمودم مرا ببخشند و براي محشور شدنم با پيامبر(ص) و حسين(ع) دعا نمايند.

                                                                                                                               والسلام