نام پدر : عبدالخالق
تاریخ تولد :1345/06/01
تاریخ شهادت : 1364/12/25
محل شهادت : پاسگاه زید

وصیت نامه

1- خدایا! تو به من آموختی که سپاهیان تو بر لشگر کفر پیروزند. چرا که ائمه معصومین بخصوص سرور آزادگان، مولا اباعبداله با اهداء خونِ خود پرچم سبز اسلام را بر فراز قلّه های جهان برافراشت و به جهان و جهانیان آموخت که اسلام یعنی فداکاری و ایثار. بارالها! من بنده ی شرکنده ی درگاهت هستم و در بساط خود چیزی نداشتم جز این جان ناقابل که تو به من امانت دادی و آن را هم تقدیم راهت می نمایم تا با جاری شدن قطرات خونم، بهاران جلوه گر شود و کاخ استکبار شرق و غرب به لرزه درآید و بر سر همه ی مستکبران جهان ویران گردد. همانطوری که قرآن، این کتاب آسمانی مستحکم به ما وعده داده است، مستضعفین جهان وارثان میهن هستند.
2- خواهرانم! به شما وصیت می کنم که زینب زمان باشید و به تعلیم و تربیت فرزندان خود بپردازید که فرزند سالم تحویل جامعه دادن، خود نوعی جهاد فی سبیل اله است.
3- بیشترین سفارشم به دوستان و همرزمانم اینست که مبادا خودتان را از صحنه ی انقلاب شکوهمند کنار بکشید و تماشاگر باشید. مبادا خون به حق ریخته ی شهدا پایمان شود و مبادا امام عزیزمان در جماران فریاد هل من ناصر ینصرنی سر دهد و کسی فریادرس نباشد.
4- برادرجان! علمی که بر دوش گرفتم، مقصدم کربلا بود. اگر چنانچه از دوشم افتاد مبادا این علمِ افتاده ام بی علمدار بماند. تو نیز علم بر دوش بگیر و بر گلدسته های پاک اباعبداله به اهتراز درآورد. دنیا بداند که تا ما به هدفمان رفع فتنه در عالم است نرسیم، از پای نخواهیم نشست.
5- خدایا! ما را در حزب خود قرار ده، چرا که حزب تو رستگارند.
6- خدایا! آرزوی ما که همانا آرزوی تمام مستضعفین جهان است محقق بگردان.