1 – ای پدر جان ! می دانم که داغ فرزند عظیم است ولی اسلام عزیز تر از فرزندان شماست . پس استوار باشید و مانند کوه مقاومت کنید تا با این کارتان دل منافقان را به درد آورید .
2- من از بین تمام خوب ها حزب الله و از بین تمام رهبر ها روح الله و از بین تمام رنگ ها سرخ را و از بین تمام گل ها لاله را و از بین تمام مرگ ها شهادت را و از بین تمام باغ ها قبرستان را و از بین تمام باغبانان ملت ایران را انتخاب نموده ام و امیدوارم که مورد قبول خدا قرار گیرد .
 3 – جبه ها را خالی نگذارید و از کشته شدن در راه خدا باکی نداشته باشید .
4 – ای گاش هزاران جان داشتم و در راه خدا ایثار می نموده . چون نعمت خدا بی شمار است و هیچ احدی نمی تواند نعمت های خدا را جبران نماید .

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید بهبود عیسی زاده

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1344- روستای کشتله

3- نام و شغل پدر :

سید حسین عیسی زاده- کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سیدیه شاکری- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند- شهید فرزند پنجم بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مذهبی متولد شد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان کوشش- روستای کشتله

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسۀ مهر- روستای گتاب

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شهید چمران- بابل- رشتۀ ریاضی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید تا مقطع سوم دبیرستان تحصیل کرد و بعد از آن عازم جبهه شد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر و اعضای خانواده بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات شرکت می کردند.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

15/6/61- بابل- سپاه- موسیان

5/2/61- بابل- سپاه - فاو

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

رزمنده

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

موسیان – 12/8/61- تیر مستقیم – عملیات محرم

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

16/8/61- گلزار شهدا روستای پایین محلۀ کشتله

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر: شهید اهل نظم و انضباط بود. صداقت در کارش بود و قولی می داد به آن عمل می کرد وفای به عهد داشت. در امانتداری بسیار کوشا بود. در حجب و حیا سرآمد بود. شهید بسیار با خدا و اهل نماز و خواندن قرآن و راز و نیازش شبانه به درگاه خدا بود. به ائمه ارادت ویژه داشت.

دوست: روزی برای خرید نان به نانوایی می رفتم. ایشان را دیدم که بر روی تکه چوبی از درخت توت نشسته است، طوری به من نگاه می کردند که فهمیدم با بنده کاری دارد، چند متر مانده به او برسم خواستم سلام کنم، ولی ایشان پیشی گرفتند و سلام کردند. بنده نیز خجالت کشیدم و جواب سلام ایشان را دادم بعد از احوالپرسی به من گفتند که به کتابخانه نمی آیی تا تو را بیشتر ببینم؟ و بعد از کمی صحبت در موقع خداحافظی به من تذکر دادند که شلوار پایت مناسب و برازنده یک جوان مسلمان نیست به او قول دادم دیگر این شلوار را نپوشم و اینکار را کردم.

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد