نام پدر : اسدالله
تاریخ تولد :1338/01/01
تاریخ شهادت : 1375/11/11
محل شهادت : بیمارستان ولی عصر (عج ) قائمشهر

وصیت نامه

 

وصیت نامه شهید موسی عموئی وسطی کلائی)

 

                                                               *** بسم الله الرحمن الرحیم ***

 

" الذین امنوا و هاجرا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون"

« آنان که ایمان آورده و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا و مال و جانشان جهاد کرده اند، آنها را نزد خدا مقامی بلند است و آنان بالخصوص رستگاران دو عالمند»

با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم روحی و ارواحناه له الفداء.

با درود بر نائب بر حقش حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) و با درود و سلام بر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای حفظه الله، با درود بی کران به ارواح پاک طیبه شهداء از صدر اسلام تا جنگ تحمیلی ایران و با درود و سلام بر خانواده معظم شهداء، اسراء، مفقودین، جانبازان، معلولین جنگ تحمیلی که با ایثار خون خود نهال نوپای اسلام را تنومند کرده اند.

من هم پای آنان در سال 1357 در جهت انجام وظیفه و خدمت به انقلاب اسلامی به کمیته انقلاب اسلامی رفتم، بعد از مدتی با تشکیل سپاه پاسداران به سپاه پاسداران پیوستم با آنکه شناخت کامل داشتم هرکس به این نهاد مقدس بپیوندد باید جانش را در طبق اخلاص بگذارد و آن را تقدیم اسلام و راه امام بنماید، من با شناخت صحیح و عضویت در این نهاد مصمم شدم آن قدر در کوهها، جنگل ها، دشت ها، دریاهای جنوب و غرب کشور با صدام و صدامیان، منافقین و آمریکای جنایتکار بجنگم تا رضایت معبودم را بدست آورم، خواه شهید شوم، خواه بکشم، راضی به رضای اوهستم و از خداوند منان می خواهم به بنده لیاقت و شایستگی را مرحمت فرماید تا در جهت انجام وظیفه از هرگونه کوششی دریغ نورزم و دوست دارم جسدم در جبهه های حق علیه باطل مفقود الاثر باشد تا با تابش نور آفتاب و ریزش باران گناهانم عفو شود، اگر چنین نشد با مرگ طبیعی به سوی معبود رجعت نمودم امیدوارم با دعای تشیع کنندگان گناهانم عفو شود. و با دوستان حقیقی خود از جمله شهیدان بزرگوار، روح اللهی ها، مزدستان ها، خنکدارها، بهداشت ها، بلباسی ها محشور شوم و اگر از نام و ذکر سایر شهدای عزیز و گرانقدر خودداری گردید، به خدا قسم به خون شهید عزیزم عیسی عموئی خود را خجل و شرمنده می بینم و هرگز از راه آنان جدا نمی شوم و از حریم مقدس اسلام دفاع نمایم تا رضایت رسول الله را حاصل کرده باشم، حال وصیتی چند به همرزمانم در هنگام دفن جسدم خوب به جسمم توجه نمایید، چه اموالی را با خود به گور می برم، آن چه در این خانه و منزل تو سودمند افتد اعمال خیری است که همراه خود به گور می برم، شاید با خودتان بگویید او چی به جا گذاشته است، اما حسابرسان قیامت می پرسند که او با خود چه آورده است، امیداست دست باز، خالی من درس عبرتی باشد برای شما تا فقط به مادیات اکتفا نکنید، مادیات را در جهت رسیدن و ثواب آخرت به کار گیرید.

نصیحت دوم:

به همسر گرامی و مهربانم که فاطمه گونه در تربیت فرزندانم می کوشیدی و هم اسباب راحتی ام را فراهم می آوردی با دار و ندارم ساختی تا من در جبهه های حق علیه باطل راحت تر بجنگم، با آنکه غم سنگینی بر شما وارد شده است، برادر عزیزت و عموی بزرگوارت و برادر شوهرت و سایر اقوام نزدیک را فدای اسلام نمودی خم به ابرو نیاوردی و فاطمه گونه و زینب وار یاریم نمودی، شما تا به حال سختی های زیادی را تحمل کرده اید، باز هم انتظار دارم که تا پایان عمرت فاطمه گونه و زینب گونه نسبت به یاری رساندن اسلام و آرمان انقلاب و تربیت فرزندان از هیچ گونه کوششی دریغ نورزی و نصیحت های شفاهی را که آویزه گوشت قرار داده بودم، به خاطر بسیاری که آن هم جهت یاری رساندن اسلام غریب و مسلمین بوده است، شما را به خدا سپرده و خود با اعمالم در درون خاک مدفن می شوم.

نصیحت سوم:

به فرزندان عزیزم و بهتر از جانم، جگر گوشه های من خود واقفم، نتوانستم حق پدری را نسبت به شما ادا نمایم سستی از آن من نبود، بلکه فرزندان و جگرگوشه های این مرز و بوم در جبهه ها تنها بودند و می بایستی آنها را بر شما مقدم داشته و به یاری آنها بشتابم، امید است خداوند اعمالم را در جهت رضای خودش قبول نموده و حافظ و نگهدار شما باشد، پسر بزرگوار محمد حسین عزیزم: تو باید یار و یاور مادر دل شکسته ات باشی و در مشکلات او را یاری رسانی و برادران نازدانه کوچکت را پدرگونه نوازش کنی تا جای خالی مرا احساس نکنند، در خاتمه با درس خواندن خود و برادرانت دل مادر غمدیده ات را خوشحال و ادامه دهنده راه شهدا باشید و با این اعمال روح مرا خشنود سازید، در ضمن این را بدانید اذیت مادرت، اذیت کردن روح من است، امید است موفق باشید.

نصیحت چهارم:

به ماد و خواهر و برادرم، شما باید الگو و نمونه باشید، اگرچه نتوانستم نسبت به شما وظیفه فرزندی و برادری را به جا آورم از خداوند طلب آمرزش خواسته و از شما می خواهم مرا عفو نمایید، مادر عزیزم تو باید افتخار کنی که دو فرزندت را در راه انقلاب اسلامی هدیه کرده ای، امید است مورد قبول درگاه احدیت واقع شود و شما هرگز از طعنه های دشمن دل آزرده و غمگین نباشید، بر خود ببالید شما جزء زنانی هستید که اسلام بر شما افتخار می کند، امید است با صبر خود درس عبرتی برای دیگران باشید و خداوند را به عزتش قسم می دهم که شما را از زنان بهشتی قرار دهدف شما را به خدا سپرده و برای همیشه از شما جدا می شوم.

در ضمن ای پدر عزیزم و ای مادر گرامی ام، جناب آقای قهرمان بازیار و خانم پورحسینی، شما به حق برای من زحمت کشیدید و اگر من نمی توانستم برای شما فرزند و داماد خوبی باشم، از شما پوزش می طلبم. امید است با فرزند و برادر شهیدت محشور شوم تا همگی شافی شما در قیامت گردیم، من می دانم که دو زخم بسیار بزرگی بر دل دارید ولی بدان مرحم گذار این زخم امام زمان(عج) و فاطمه زهرا(س) می باشند. امید است درس پایداری و مقاومت به ملت شهید پرور بیاموزید، شما را به خدای بزرگ می سپارم و خود به خیل کاروان شهیدان می پیوندم.

همچنین از روستائیان عزیز و شهید پرور وسطی کلا سپاسگزارم که همیشه در صحنه بوده اند. انشاء الله تا آخر در صحنه خواهید بود، از همه شما معذرت می خواهم که به علت حضور دائم در جبهه ها نتوانستم به عمران و آبادانی بپردازم، امید است خادم و خائن را از هم تشخیص داده و به خادمین کمک نموده تا روزی انگشت حسرت به دندان نگذارید که چرا بیراهه رفتیم.

نکته قابل ذکر:

خیلی از حرف های گفتنی که به صورت اسرار ناگفتنی در دل داشتم در خاک پنهان می نمایم بعضی از قوم و خویش نه قوم بوده اند و نه خویش، بعضی از دوستان نادوست که با نزدیک نشان دادن خود نسبت به من و چسپاندن عکس به سینه ها و یا در محیط کار و خانه ها و سایر حرکت های مشابه این چنینی مخالف با فکر و روح من بوده و غیر قابل بخشودنی است، اگر هیچ کس نداند، خدا می داند پس از خدا حجاب کنید و ندامت را برای خدا انجام دهید نه برای بشر عاجز، اعمالی که برای خدا انجام گیرد ارزشمند است، هرکس حرکاتش مخالف اسلام باشد، خود مخالف من است ابراز دوستی چنین فردی با من و خانواده من بی معنا و بی مفهوم است، پس کمی درباره خود فکر کنید که چقدر با امت حقیقی رسول خدا (ص) فاصله دارید. آیا رسول خدا(ص) به اعمال چنین امتی راضی است. امید است به خود آئید و اعمال خود را اصلاح فرمائید، دوستی و دشمنی، خنده و گریه ..... باید برای خدا باشد. دنیا را به دنیا داران و سیاستمداران موذی و انسانهای به ظاهر آراسته به ایمان و جاهلان به دین واگذاشته و خود تسلیم مقدرات الهی می شوم.

* خدایا ما را از ادامه دهندگان راه امام امت خمینی کبیر (ره) وشهدا قرار بده *

                                                                                                        "والسلام علیکم و رحمت الله"

*** موسی عموئی وسطی کلائی ***

                                                                                              11/10/1370 ***************************************************