نام پدر : حاجی میرزا
تاریخ تولد :1344/03/10
تاریخ شهادت : 1366/02/23
محل شهادت : بانه

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید محمود علی میرزائی*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این وصیت نامه ها انسان را بیدار می کند و می لرزاند. (امام خمینی)

یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم الی الله مرجعکم جمیعاً فینلئکم بما کنتم تعلمون. قرآن کریم سوره مائده آیه 105

با درود و تحیات بی پایان به محضر مقدس منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم مهدی موعود (عج). و سلام بر پرچمدار نهضت خونین کربلای معلا و سلام بر، سید و سالار کاروان جمهوری اسلامی حضرت نورالعارفین مولانا خمین روح العزیز بود که با استفاده از تعالیم عالیه انبیاء دست ما را گرفت و از منجلاب پلیدیها و زشتی ها بدر آورد و با تحلیل ازشهدای گرانقدر اسلام که همانا با ارزشترین سواگران و معامله کنندگان با خدایشان می باشند.

لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون

درود فراوان بر آنانی که در راه رسیدن به هدف بر علیه کفر و الحاد و صدامیان، تو زیر رگبار گلوله های خصم به شهادت رسیدند و یا آنانی که در راه مرز شهادت ایستاده اند.

با عرض ادب و درود و سلام بر امت اسلامی و شهید پرور ایران که این بار به پیروی از مولایشان حسین(ع) درس آزادگی و حریت را آموختند و به استکبار جهانی تفهیم نمودند که تاریخ ساز می باشند و تحت شرایط جوی و جبری قرار نمی گیرد.

حمد و سپاس خدائی را که بر ما منت نهاده و در عصری قدم حیات نهادیم که حجت خدا بر ما آشکار است.

اینک که ندای هل ما ناصر ینصرنی حسین زمان به گوش می رسد بر هر فرد مؤمن و آزاده تکلیف است که باید به ندا لبیک گوید و خود را به این کاروان برساند من نیز به ندای رهبرم  لبیک می گویم و اگر خدا نیز مرا قبول کند باز نیز لبیک می گویم.

 خدایا ترا به بالاترین اسمائت که همانا عزت و جلالت می باشد قسم می دهم که ما را مردمی لبیک گو به ندای حق و حقیقت قرلر بدهی.

ملت غیور به گفته امام امروز جنگ و جهاد رأس امور مهم مملکت واقع شده و باید بدان توجهی خاص شود.

برادرم در هر سنگری که هستی مردانه با جنگ و با فداکاری و ایثار خودت ناقوس مرگ را برای استکبار به صدا در آورد.

برادرم، خواهرم قدر منزلت این امام عزیز را بدانید، او از بندگان خاص خدا است، هر چه را که او می گوید با آن عمل کنید و پیرو خط امام باشید. پشتیبان ولایت فقیه باشید، که براستی ما هر چه داریم و هر چه می کنیم از برای ولایت رسول الله است.

برادران و خواهران اکنون که قلم به دست گرفته ام و این جملات را با ناتوانی به نگارش در می آورم به این حقیقت رسیده ام که عاقبت از خاکیان در این دنیا چیزی باقی نخواهد ماند مگر نام نیک و عمل نیکو.

بارلها به عزت و جلالت قسمت می دهم که دلهای بندگانت را نسبت به یکدیگر رئوف و مهربان بگردان. پروردگار می دانم که در ورطه هلاکت بار دنیا غوطه ورم اما چکنم که چشم دل و سرای مهر وجودم را پرده های صما و ضخیم گرفته و به تسخیر در آورده است.

خدایا از تو می خواهم به هر طریقی که مصلحت می دانی مقدمات آمرزش گناهانم را فراهم آوری.

اگر می خواهی کتکم بزن، سیلی بزن، لکن در راه عبودیت و طریق بندگی هدایتم فرما. پروردگارا مرا ببخش که نتوانستم خوب تو را درک کنم و بشناسم و با کوله باری از گناه به سویت می آیم و تنها در درگه ذات اقدست بگویم استغرالله ربی و اتوب الیه.

خداوند عمل من هدفی دارم، هدف من رضای توست و رضای تو امید من ببخش، تو پس ببخش این بنده حقیرت را آمین یا رب العالمین.

در خاتمه از پدر و مادر عزیزم که از زبانم قاصر از بیان نمودن زحمات شبانه روزی آنان می باشد حلالیت می طلبم و امیدوارم صبر را پیشه خود کنید. خداوند انشاالله به تمام شهید داده ها صبر و اجر جزیل عنایت فرماید.

از برادرانم می خواهم که در این دوران یار و مدد کار پدر و مادرم بوده و همچنین پایبند به ولایت فقیه و انقلاب اسلامی باشند و سلاح بر زمین افتاده ام را بگیرند و تداوم دهنده راه سرخ شهیدان باشند.

از شما خواهرانم می خواهم که درامر تربیت فرزندانتان کوشا باشید ورسالت زینبی را به نحو کامل بر دوش کشید.

در خاتمه اگر فیض عظمای شهادت نصیبم گشت مرا در گلزار شهدای نکا در جوار فرمانده شهیدم محمد رحیم بردبار دفن نمائید. همچنین در تشیع جنازه ام دوست ندارم کسانی که وفادار به امام و انقلاب نیستند اشک تمساح بریزند و مشایعتم کنند.

از دوستانم حلالیت می طلبم و می خواهم مرا از دعای خیرشان در جهت آمرزش گناهان فراموش نکنند.

با امید زیارت کربلای معلی و آزادی قدس شریف از قید دژ صهونیسم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

برای شادی ارواح طیبه شهدای اسلام و انقلاب و جنگ تحمیلی و شهدای این شهر بویژه شهید بزرگوار محمد رحیم بردبار فاتح هائی قرائت نمائید.

والسلام.

27/9/65 خونین شهر محمود علی میرزائی