*زندگی نامه شهيد ابراهيم عليزاده اندرگلي*
نام پدر: گلببو
بهار سال 1342 به بيستوپنجمين طلوع خرداد رسيده بود كه چونان آفتاب، در تقدير «گلببو و سيدهكبري» درخشيد؛ نورسيدهاي با نام «ابراهيم»، برخاسته از طبيعت زيباي «اَندرگلي» در شيرگاه.
تحصيلات ابتدائي ابراهيم در زادگاهش آغاز شد. سپس با ورود به پايه اول متوسطه در قائمشهر، ترك تحصيل كرد.
او به واسطه تربیت و توجه والدین، همواره در ادای فرائض واجب و مستحب، و در ترک محرمات اهتمام میورزید. با قرآن، این مصحف روحبخش نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.
این فرزند نیکسیرت که هماره خود را به زیور خصائل نیک میآراست، در اطاعتپذیری از پدر و مادر و تواضع نسبت به آنان زبانزد بود. در برخورد با دیگران نیز، از خلقی حسنه بهره داشت. از اینرو، نزد همگان از احترامی دو چندان برخوردار بود.
زمزمههای انقلاب که در شهر پیچید، ابراهیم نیز چونان قطرهای، به سیل خروشان انقلابیون پیوست و همنوا با آنان، خواستار براندازی حکومت جور شد. لذا، تكثير و توزيع نشريه و پوستر امام خميني، از جمله اقدامات او در آن ایام به شمار میرود.
«حسن اكبري» آن روزهای دوستش را اينگونه مرور ميكند: «ابراهيم از شروع انقلاب، همانند ديگر دوستان، فعاليتهاي انقلابياش را همراه اندك نيروهاي اوليه آغاز كرد. او در تمامي صحنهها حضور داشت و از بانيان تحركات سياسي عليه شاه بود.»
بعد از تشكيل بسيج به فرمان امام خميني(ره)، به عضويت اين نهاد در آمد و به فعاليتهايش در راستاي حراست از دستاوردهاي انقلاب تحقّق بخشيد.
همزمان با آغاز جنگ تحميلي، در 27/7/60 به عنوان تكتيرانداز، راهي مريوان شد. مسئوليت دسته نیز، از دیگر خدمات ارزشمند او در این جبهه به شمار می رود.
در 8 دی 1361 جامه پاسداري را به تن كرد و در واحد انتظامات سپاه سوادکوه به ادای تکلیف پرداخت.
در 19 بهمن 1362، با سمت مسئول تبليغات گردان، رهسپار منطقه جنوب شد، تا دوشادوش دیگر برادران رزمندهاش، رسالت خود را در ميدان نبرد با دشمن، به نحو احسن به انجام رساند.
عملیات محرم و كربلاي 4، برگ زرینی دیگر از کارنامه پرافتخار ابراهیم محسوب می شود.
و سرانجام، او كه به دليل عارضه شيميائي ناشي از حضور در عمليات خيبر، در بيمارستان «فيروزگر» تهران تحت مداوا بود، در 17/2/1367 به فيض عظيم شهادت نائل آمد. پيكر پاكش يك روز بعد، با وداع همسرش «سیده فاطمه مهدوی» و تنها یادگارش «مرضیه»، تا گلزار شهداي زادگاهش بدرقه شد.
ابراهيم، اگرچه سالهاست كه همچون گوهر در دل خاك آرميده است، امّا هنوز نامش بر زبان و يادش در دل اهالي اندرگلي جاري است.