نام پدر : حسین علی
تاریخ تولد :1344/03/02
تاریخ شهادت : 1366/02/04
محل شهادت : بانه

زندگی نامه

                            *زندگی نامه شهید رمضان­علي علیجانپور عزيزي*

 

نام پدر: حسين­علي

طليعه حضورش در خرداد 1344، بهاري ديگر را براي «حسين­علي و فرخنده» به ارمغان آورد. زوجی زحمتكش و كشاورز كه با عرق جبين‌شان، در روستاي «عزيزك» از توابع «بهنمير» بابلسر، گذران عمر مي­كردند.

«رمضان­علي» با طي دوره ابتدائي، به مدرسه راهنمايي «شهيد محمد حسن­پور» فعلی روستاي «آغوزبن» راه يافت. سپس با ورود به دبيرستان «آيت­الله غفاري» بابل، موفق به اخذ ديپلم شد.

مادر از دفتر آن روزها، خاطره­اي را ورق مي­زند: «وقتي سال چهارم دبيرستان درس مي­خواند، پيرزني در همسايگي ما بود كه تنها پسرش را در تصادف از دست داده بود. برای همین، رمضان‌علی هر صبح كه مي­خواست از خانه بیرون برود، ابتدا پیش او مي­رفت و از او می‌خواست كه هر كاري دارد، بگويد تا برايش انجام بدهد. حتي موقع برگشت از مدرسه، ابتدا به او سر مي­زد.»

در روزهاي پرفروغ انقلاب، رمضان‌علی که نوجوانی بیش نبود، هم­پاي ديگر انقلابيون نداي آزادي سر داد و خواستار برقراري حكومت عدل شد. علاوه بر آن، در توزيع اعلاميه­ها و نشر اهداف و عقايد امام‌خميني نيز فعاليت داشت.

رمضان‌علی در سنّ شانزده سالگي جامه رزم به تن كرد و جهت دفاع از وطن، راهي مناطق نبرد با دشمن شد؛ از جمله، عمليات­هاي فتح­المبين، بيت­المقدس، رمضان و والفجر مقدماتي.

در 11/9/1362 به عضويت سپاه بابلسر در آمد و مدتي بعد، به سمت مسئول دسته و جانشين گروهان منصوب شد.

عمليات­هاي بدر، والفجر 4 و 8، از ديگر آوردگاه­هاي حضور او به شمار مي­رود.

ناگفته نماند كه او در واحد تداركات، تخريب و اطلاعات ـ عمليات نيز، خدمات ارزنده­اي از خود به يادگار گذاشت.

رمضان­علي در طول مدت حضورش در جبهه­هاي نبرد، دو بار در منطقه جنوب و يك بار در كردستان مجروح گشت و در بيمارستان­هاي وليعصر تهران و شهيد بقايي اهواز بستري شد.

او در آخرين اعزامش، از دي 1365 تا سوم ارديبهشت 1366، عهده­­دار سمت فرماندهي گروهان از گردان عاشورا بود.

و در نهايت، او در 4 ارديبهشت همين سال(66)، طي عمليات كربلاي 10، در بانه شربت شيرين شهادت را نوشيد. جسم مطهرش نيز با حضور پرشور اهالي بابلسر، در گلزار شهداي «درزي­كلا»ی عزيزك آرام گرفت.

و اما فرخنده در روايتي ديگر از فرزندش می‌گوید: «از جبهه كه برمي­گشت، خيلي ناراحت بود. مي‌گفت: آن­جا برايم بهتر است. من متوجه مي­شدم كه او ديگر براي من نخواهد بود و شهيد خواهد شد. يك بار به ساری رفته بود و خيلي دير كرد. وقتي برگشت، گفتم: تا حالا كجا بودي؟ مگر نمي­داني كه دلم شور مي­زند؟ گفت: آن­هايي كه پسران­شان از من بهتر بودند و الان شهيد شدند، مادر نبودند؟ من هم روزي شهيد خواهم شد. پس دلت زياد شور نزند.» 


وصیت نامه

                                * وصیت نامه شهید رمضانعلی علیجانپور*

 

                                                        «بسم الله الرحمن الرحیم»

«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون» (قرآن مجید)

((آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خداوند مقام بلندی است و اینان بالخصوص رستگاران دو عالمند.))

با درود و سلام فراوان بر انبیاء عظام از آدم صفی الله تا خاتم پیامبران محمد رسول الله و درود فراوان بر اوصیاء و اولیای خدا مخصوصاً آخرین اختر تابناک امامت و ولایت و یگانه منجی عالم بشریت، حضرت صاحب الزمان مهدی موعود، بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا و سلام فراوان بر اولیاء و عالمان که وارثان بر حق پیامبران خدا هستند و سرآمد همه آنها یعنی امام خمینی، پیشوا و رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و درود و سلام خدا و پیامبر خدا بر شهیدان و کشته های راه خدا و حق و حقیقت، شهیدانی که با ایثار و بذل بهترین چیز و ارزنده ترین گوهر وجود خود یعنی جان، پایداری خط سرخ اسلام و شهادت را استمرار بخشیدند و برای محو نمودن و نابود کردن کفر جهانی از قابیل و قابیلیان تا ابرقدرت های جهانی و جهانخوار خصوصاً آمریکا و شوروی دست از همه چیز و همه کس کشیدند و رهسپار جبهه های حق در هر کجا و در هر زمان و با هر کس شدند که تا دین خدا پاینده و باقی بماند.

اکنون که به حول و قوه الهی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل هستم، سخنان و مطالبی دارم با شما امت حزب الله:

چنانچه همه شما اطلاع دارید ما در زمانی واقع شدیم که انقلاب اسلامی ایران ظهور کرده و پرده از روی جنایت خیانتکاران داخلی و خارجی برداشته و هویت آنها را برای مردم آزاده جهان روشن ساخته است. در این زمان بود که ایادی استکبار جهانی به سرکردگی ابرقدرت ها و مخصوصاً آمریکای جهانخوار بر اساس اینکه منافع خود را در منطقه و مخصوصا در ایران در خطر و یا از دست داده می پنداشتند، شروع به توطئه ها و کارشکنی های زیادی علیه ما کردند که شکست آنها در کودتای طبس و کودتاهای دیگر را می شود از جمله آنها دانست که به لطف و عنایات خداوند عزوجل و با هوشیاری امت همیشه بیدار (و همیشه در صحنه و همیشه در سنگر) ما تمام توطئه ها و اخلال گری های آنان یکی پس از دیگری خنثی و نقش بر آب شد و برای آخرین توطئه بود که دست جنایتکار و کثیفشان را از آستین صدام خائن، مزدور و ناجوانمرد، بیرون آوردند و کشور عزیزمان را از طریق مرزهای جنوبی و غربی (و از طریق زمین، هوا و دریا) مورد هجوم، حمله و دستبرد خود قرار دادند و چه جنایت هایی کردند که به قول امام: ((روی مغول را هم سفید کردند.))

 آنها به خیال خام خود می خواستند با تحمیل این جنگ و تحمیل محاصره اقتصادی، این حکومت نوپای اسلامی را نابود کنند، اما آنها ----- از آنند که به این انقلاب لطمه ای وارد آورند و یا آن را خدشه دار کنند چون دست قدرت خداوند بالای سر این ملت و این انقلاب الهی می باشد. و در این میان است که ملت ما به دستور امام امت بسیج شده اند و طی این چند سال جنگ نابرابر با کمک های مادی و معنوی و رزمندگان با فداکاری، ایثار و حملات پیاپی همراه با امدادهای غیبی خداوند قادر متعال، دشمن بعثی - صهیونیستی را تار و مار کرده و آنها را به عقب راندند و پوزه آنها را به خاک مذلت مالیدند و آنها هم وقتی خودشان را در حال نابودی و رزمندگان ما را در موقعیت عالی، قوی و پیروزمندانه دیدند، خواهان صلح شدند و صدای صلح طلبی خود را در منطقه و در جهان بلند کردند و ملت مظلوم و دولت خدمتگزار ما را جنگ طلب خواندند. اما ما باید ریشه این آتش را که از رشته های سست عنکبوتی بافته شده تا خانه عنکبوتی بچه او خاموش کرده و بسوزانیم (و خاکستر آن را بر باد فنا دهیم) که دیگر شعله آن زبانه نکشد و اکنون هم رزمندگان اسلام بعد از چند سال مبارزه، هنوز هم مصمم هستند که تا نابودی کامل کفر جهانی و رفع فتنه در عالم از پای ننشینند و تا ظلم هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست در خطوط مقدم نبرد، همچنان پایدار و استوار خواهیم ماند و اکنون است که جبهه اسلام با داشتن قهرمانانی بسیار، باز هم به شما جوانان امت حزب الله احتیاج دارد.

بنده حقیر از شما تقاضا دارم، همانطور که امام فرمودند: ((جبهه ها را پر کنید))، تا دست مسئولین و فرماندهان جنگ برای فرود آوردن ضربه نهایی و انجام حمله آخر باز باشد و این نمی شود مگر با همت و کوشش شما برادران جوان و حزب الله.

و این را هم بدانید که، ما در آستانه فتح ایستاده ایم و سایه هیچ تردیدی بر سر این اندیشه نیست و این حقیقت را هر نگاه بی غرضی می تواند از صفای چشم های زلال پاسداران، سربازان و بسیجیان با ایمان و فداکار در جبهه ها بخواند و شما خدای ناکرده از قافله و کاروان عقب نمانید.

بروید معنی و مفهوم واقعی زندگی را در جبهه ها دریابید و ببینید که دیگر برادران ما در میان آتش و خون و رگبار گلوله و مسلسل، چگونه دل از زرق و برق دنیا کنده اند و چگونه به حق پیوسته اند. بروید تا انتقام خون بنا حق ریخته شهدای عزیزمان را بگیرید و به عهد و پیمانی  خدا بسته اید وفا کنید و این شعار، ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند را همیشه نصب العین خود قرار دهید و خدای ناکرده بی وفا نباشید و امام امت را در پیشبرد اهداف مقدس اسلامی و الهی تنها نگذارید و حمایت خود را از روحانیت بیدار و در خط امام بیشتر کرده و در هر جا و در هر موقعیت و در هر زمانی که هستید، دنبال حق بروید و ببینید و بشنوید که صدا و ندای حق از کجا بلند می شود؟ و بدانید که خداوند حق، دین اسلام را به عنوان امانت به دست شما سپرده است و حفظ این امانت جزء وظایف اصلی، دینی، شرعی و میهنی شما می باشد و اکنون جمهوری اسلامی ایران الگوی حقانیت در جهان می باشد و رهبری دارد که تمام ابرقدرت های دنیا را به ترس و وحشت انداخته است که در مقابلش سر تعظیم فرو می آورند و کرنش می کنند و شما مردم باید قدر این رهبر، این نظام و این مسئولین کشور را بدانید و باوفا بمانید و از آنجا که احساس کردیم، اسلام و قرآن در خطر است، برای صیانت و حفاظت از این آیین الهی ما و دیگر برادرانی که با خون خود وضو ساخته اند و به شهادت رسیدند، رهسپار میادین نبرد شدیم و رضا و رضوان خدا را در این دیدیم که به جبهه های نبرد حق علیه باطل برویم. شما ملت اکنون وارث اسلحه به زمین افتاده من و دوستانم که پیش از من عروج کردند و رفتند، می باشید. بهانه مشکلات خانوادگی و مسائل دیگر را کنار بگذارید و بدانید که همین مشکلات را که شما می گویید ما داریم، زمان صدر اسلام هم مردم داشتند و همین بهانه باعث شد که پیامبر خود و امامان خود را تنها بگذارند و آنطور امامان ما را به شهادت رساندند و اسلام غریب می ماند و تنها. مردم! بدانید که اکنون هم اسلام غریب است، اسلام مظلوم است. تمام ابرقدرت های جهانی دست به دست هم دادند برای نابودی اسلام عزیز و خدای ناکرده اگر سر اسلام اکنون پایین بیاید، شاید تا مدت ها سرش بلند نشود و شما مسئول هستید. باعث خفت و بی آبرویی فرزندان آینده، شما می باشید. پس همه و همه فعالیت کنید تا این جنگ به نفع اسلام و قرآن پیروز بشود که، پیروزی در جنگ مایه عزت و عظمت اسلام است و عزت و عظمت اسلام، مایه افتخار همه مسلمانان و محرومان جهان است.

سفارشم به برادران بسیجی رزمنده این است که، کاری کنید که مردم شما را سر مشق خودشان قرار دهند، چون چشم امید امام به شما بسیجی هاست.

ای بسیجی های مظلوم! اینکه به شما بسیجی ها فحش می دهند و ناسزا می گویند و یا به شما توهین می کنند و تهمت می زنند، برای این است که حرف حساب ندارند که بگویند. در مقابل این همه پیروزی ها و فداکاری شما مجبورند که فحش بدهند. (آنها حرف حسابشان فقط فحش و ناسزا و بهتان است) و شما نباید از این حرف ها دلسرد شوید و حالت بی تفاوتی به خود بگیرید، بلکه باید همیشه و در همه حال گوش به فرمان امام و مسئولین کشوری و لشکری باشید و برای طول عمر امام دعا کنید و قرآن را همیشه بخوانید تا نور ایمان در قلب شما بیشتر شود که قرائت قرآن از بهترین عبادت هاست. و پیامبر اکرم(س) هم در آخرین لحظات حیات شریفشان می فرماید: ((من در میان شما دو چیز به امانت می گذارم که یکی از دیگری سنگین تر است، یکی کتاب خدا قرآن است و دیگری عترت من.))

و در قرآن هم خداوند می فرماید: «همانا این قرآن را، راست ترین و استوارترین طریقه هدایت قرار دادیم» پس این کتاب الهی قرآن را بخوانید تا مشمول رحمت و هدایت خداوندی قرار گیرید و اما در آخر این وصیت نامه چند دعا می کنم و از شما هم التماس دعا دارم. خدایا! خداوندا! با چه زبان شکر نعمتت کنیم که پس از این همه دوری از تو و جدایی از امام زمان و پیروی از طاغوت، باز رحمت خاص خودت را نازل فرمودی و بوسیله بنده هایی از بندگان صالحت، امام امت را برای راهنمایی ما فرستادی، پس خدایا! او را تا انقلاب مهدی، حتی در کنار مهدی، از جمیع بلیات ارضی و سماوی محفوظ و مصون بدار. خدایا! خداوندا! معبودا! رزمندگان اسلام را با پیروزی نهایی، به صحن و سرای اباعبدالله الحسین(ع) برسان. خداوندا! مجروحین و مصدومین و معلولین انقلاب و جنگ تحمیلی را لباس عافیت پوشانده و شفای عاجل عطا بفرما. خدایا خودت را به ما بشناسان که با شناختن تو، پیامبر و حجت تو را می شناسیم. اگر خود را به ما نشناسانی، پیامبرت را نمی شناسیم و اگر پیامبرت را نشناسیم، حجت تو را نمی شناسیم و هر کس حجت تو را نشناسد به گمراهی و ضلالت کشیده می شود.

خدایا مسلمین را عزت و کفار و منافقین و مشرکین را خفت عطا بفرما.

                                                                                                      «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«25/1/1366، مطابق با 15 شعبان سال 1407 هجری قمری، رمضانعلی علیجانپور»

********************************************