دوست شهید ـ محمدعلی اکبری ـ می گوید : بسیار خوش فکر بود سرش برای کارهای فنی درد می کرد یادم هست در چالوس بودیم بخاری ما خراب شد آمد درست کرد . معلم تربیتی گلوگاه بود و اعتقادش این بود که باید جوانان را به سمت فعالیت های مذهبی بکشانیم هر شب در مسجد محل جلسه می گذاشت و بچه های محل را جمع می کرد تا به بیراهه نروند می گفت تنها راه جذب کردن جوانان همین است حالا از طریق ورزش و چیزهای دیگر .
مادر شهید می گوید : از خصوصیات اخلاقی اش این بود اگر پولی داشت آن را برای کمک به دیگران خرج می کرد . خیرخواه برای مردم بود ، وقتی به کردستان رفت دوست داشت با همان قدری که پول دارد آن را برای مردم خرج کند . در همان جا به مردم بی دفاع کمک می کرد . اوقات فراغتش را با کوهنوردی یا چوپانی می گذراند . وقتی هم شهید شد از طرف سپاه آمدند و پولی آوردند گفتند این پول ها را جمع می کرد تا برای سپاه موتور بگیرد .