1- إن الحیات عقیده و الجهاد، زندگی عقیده و جهاد است. تا زمانی که دروازه مرگ به رویمان باز است در کنار زورگویان و کافران قرار نخواهیم گرفت.
2- این ندا از حنجره شهیدان امتمان به گوش سراسر مسلمین فریاد می شود که ای مسلمانان جهان بپا خیزی و با چنگ زدن به ریسمان الهی و با وحدت کلمه، شرف دیرینه خود را از سلطه ابر مستکبران جهانی آزاد کنید ... یک یک مسئولیت داریم که از حق خود دفاع کنیم.
3- برادر! این راه را آگاهانه انتخاب کردم و در انتخاب آن اجباری نبوده است. من راه حسینیان را انتخاب کردم از برای مکتبم و ملتم و مملکتم.
4- از شما تمنا دارم به من ناکام نگویید، چون من در نهایت کام خود را گرفتم و خدا بهترین آرزویی که می خواستم یعنی شهادت در راه دین و قرآن و مملکتم را به من داد.
5- در تشییع جنازه من فقط ذکر خدا بگویید و الله اکبر را تکرار کنید.
6- فامیل و دوستان و همرزمانم! امیدوارم که بعد از من اسلحه را زمین نگذارند و تا آخرین نفس در راه احیای دین مقاومت نمایید.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

غلامعلی علی پور دوغی کلا

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

19/5/1343- روستای پایین هریکنده ی بابل

3- نام و شغل پدر :

احمدعلی - کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سیدخاتون رسولی- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت فرزند- شهید سومین فرزند بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

از لحاظ اقتصادی وضعیت مالی مناسبی نداشتند، بنابراین شهید خودشان کار می کردند تا بتوانند مخارج تحصیل خودشان را بدهند.

نسبت به انجام اعمال دینی و مذهبی بسیار مقید بود و اهمیت زیادی می داد

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

قبل از مدرسه کلاس قرآن رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان حضرت زینب روستای دوغی کلا بابلسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه اسلامی بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان دکتر مصدق بابل- علوم انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از سال سوم دبیرستان به دلیل حضور در جبهه ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

ربابه ذوالفقاری- 1350

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

سه فرزند- عبدالله، ابوالقاسم، محمد

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

بسیار مهربان و دلسوز بود، روحیه ی بسیار عالی داشت. رفتارش با پدر و مادر بسیار مهربانه و صمیمانه بود و به آن ها احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کشاورز

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

 

 

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

خبر شهادت شهید بابازاده در تحول روحی شهید خیلی موثر بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ـــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

چندبار اعزام به جبهه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یک بار در منطقه عملیاتی چزابه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه ی دست مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

سال 60 در منطقه ی چزابه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه ی دست مجروح شد.

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

10/2/61، در منطقه ی عملیاتی جنوب بر اثر اصابت ترکش به درجه ی شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

19/2/61 در گلزار شهدای روستای دوغی کلا بابلسر به خاک سپرده شد.

 

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید می گوید: وقتی شهید چند بار به جبهه رفت و برگشت، یک بار به شوخی به او گفتم: تو وقتی آسمان رعد و برق می زد، می ترسیدی، چه طور الان با شرایط آن جا کنار آمدی و با این که بارانی از موشک و خمپاره و تانک می بارد، باز هم در آن جا می مانی و خم به ابرو نمی آوری. اشان در جواب گفتند: مادر! در این راه انسان دیگر احساس ترس نمی کند. وقتی انسان برای خدا قدم بر می دارد، باید تا آخر مقاومت و ایستادگی کند.

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد