نام پدر : ذبیح اله
تاریخ تولد :1343/07/05
تاریخ شهادت : 1364/03/25
محل شهادت : هورالعظیم

زندگی نامه

                      *زندگی نامه شهيد اسماعيل اصغري اَندواري*

 

نام پدر: ذبيح‌الله

در پنجم شهريور 1343 بود که «ذبیح‌الله و عمه‌خانم» چشم به راه آمدن نوزادي بودند که «اسماعيل» نام گرفت. ذبيح‌الله، كشاورز بود و از اين طریق، به كسب روزي حلال مشغول.

اسماعیل، دوره ابتدائي تحصيلش را در زادگاهش «اِسپياربُن» از توابع آمل گذراند؛ اما مقطع راهنمایی را در مدرسه‌ «شهيد فتّاحي» فعلی روستاي «بوران» می‌گذراند که در همان پايه اول، به قصد عزيمت به جبهه، ترك تحصيل كرد.

«فرج‌الله» از خلق‌وخوی برادرش مي‌گويد: «نسبت به اعضاي خانواده، به‌خصوص پدر و مادر، بامحبّت بود. هميشه به آن‌ها مي‌گفت: من مديون شما هستم و شرمنده، كه نمي‌توانم به شما خدمت كنم. او تا جایی که می‌توانست در نماز جماعت شرکت می‌کرد. در کارها نظم و انظباط خاصی داشت. بار اول که به جبهه رفت، شش ماه بعد برگشت. پس از آن، دیگر در خانه بند نمی‌شد. بارها به او گفتیم: تو وظیفه‌ات را در قبال این مردم انجام دادی، دیگر نرو! کمی هم به پدر پیر خودت برس. می‌گفت: تا خون در رگ‌هایم جریان دارد، می‌روم. پدرم را هم به خدا می‌سپارم.»  

توزيع اعلاميه‌هاي امام‌خميني، شركت در راهپيمائي‌ها و محافل سياسي و ديني، از جمله فعاليت‌هاي اسماعيل در روزهاي انقلاب محسوب مي‌شود.

غائله آمل كه به وقوع پيوست، او خود را به صفوف مبارزان عليه گروهك‌هاي ضد انقلاب رساند و دوشادوش آن‌ها به نبرد پرداخت.

در اول فروردين 1363، به عضويت سپاه در آمد و با تعهدي عميق‌تر، مشغول خدمت شد. علاوه بر آن، در جبهه كردستان نيز، خدمات ارزنده‌اي از خود به يادگار گذاشت.

برادرش «روح‌الله» می‌گوید: «اسماعیل در همه کارها از پدر و مادر اجازه می‌گرفت. برای جلب رضایت آنها ـ جهت اعزام به جبهه ـ داستان حضرت علی‌اصغر و علی‌اکبر را برای‌شان نقل می‌کرد. اسماعیل همیشه لبخند بر لب داشت. آخرین باری که به مرخصی آمد، چند روزی به پایان مرخصی‌اش مانده بود که عزم رفتن کرد. گفتیم: بمان؛ هنوز چند روز از مرخصی تو مانده! می‌گفت: طاقت ماندن ندارم! باید بروم.»

اسماعیل به‌عنوان تك‌تيرانداز و مسئول دسته، رشادت‌هاي زيادي از خود به نمايش گذاشته است.

و عاقبت در 25/3/1364 در منطقه هورالهويزه، به خيل هم‌سنگران شهيدش پيوست؛ و با بدرقه اهالي آمل، در بوستان شهداي زادگاهش آرام گرفت.  


وصیت نامه

                                 *وصيت نامه شهيد اسماعيل اصغري*

 

                                                     بسم الله الرحمن الرحيم

به نام خداوند بخشنده مهربان

وَلا تَحسَبَنَّ الذينَ قُتِلوا في سَبيلِ الله أمواتا بَل اَحياء عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون.

آن­هايي كه در راه خداوند كشته شده­اند مرده مپنداريد بلكه آنان زنده­اند و نزد خداي خويش روزي مي­خورند.

درود و سلام بر پيامبر گرامي و جانشينان بر حق آن­ها و سلام بر شهداي انقلاب اسلامي ايران و سلام بر همه كساني كه به نحوي به اسلام و مسلمين خدمت مي­كنند و سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامي، امام امت، خميني عزيز، رهبر مستضعفين جهان كه بار ديگر اسلام را در اين سرزمين مقدس زنده كرده و كاخ­هاي طاغوت و ظلم را واژگون نموده است و رهبري كه دوباره اسلام عزيز را به ما باز گردانده است. درود بيكران بر اين رهبرمان.

اينك وصيت­ام را بعد از حمد و سپاس بر ايزد منّان و رسول خدا محمد مصطفي و خاتم الاوصياء حضرت مهدي صاحب عصر و زمان و ديگر ائمه اطهار و بزرگان سلام الله عليه آغاز مي­كنم.

خدمت پدر و مادر عزيزم و كليه اعضاء خانواده­ام سلام عليكم:

اولين وصيتي با شما دارم و از شما مي­خواهم كه طرفدار ولايت فقيه و جمهوري اسلامي و روحانيت و مبارز و هميشه در صحنه باشيد و امام عزيز را تنها نكنيد و فرمان پيامبر گونه­اش را از سر و دل و جان اطاعت كنيد و اين را بدانيد كه اطاعت از او اطاعت از امام زمان (عج) مي­باشد. پدر بزرگوارم و مادر مهربانم! از شما عاجزانه مي­خواهم كه بعد از شهادت من ناراحتي زياد نكنيد و روحيه انقلابي داشته باشيد و با مردم هم برخورد اسلامي داشته باشيد و اميدوارم كه اولاً صبر و بردباري و استقامت داشته كه همانا خداوند بزرگ با صابران است. ثانياً شكر خداي كنيد كه چنين فرزند ناقابلي را در راه الله و اسلام عزيز و در راه حسين­بن­علي (ع) هديه نموديد. و شما اي پدر و مادرم و تمامي اعضاي خانواده­ام! به عنوان يك سفارش به شما مي­گويم كه اگر اين حقير در راه خدا كشته شده­ام، به هيچ وجه اين انتظار را ندارم كه بعد از مرگ­ام از اسلام و حكومت جمهوري اسلامي ايران و از نائب امام زمان امام امت و از روحانيت مبارز و هميشه در صحنه ناراضي بشويد و يا خداي ناكرده منّت بكنيد. اگر خداي نكرده اين چنين باشد به خداي لاشريك له قسم به اسلام به شهداي كربلاي حسين­بن­علي (ع) و به شهداي كربلاي ايران و به خون اين عزيزان شهداي اسلام خيانت كرده و مديون خون عزيزان مي­باشيد.

 اميدوارم كه همچين چيزي نيست و نخواهد باشد و بر عكس از شما مي­خواهم كه راهم را ادامه دهيد و هم­چنان­كه در مساجد و در راهپيمايي­ها (تظاهرات) در صحنه حاضر بوديد، اين بار بيشتر حضورتان را در صحنه حاضر كنيد و با اين عمل­تان مشت محكمي بر دهان ياوه­گويان و منافقان و ابر جنايت­كاران شرق و غرب.

با اين روش و برخورد اسلامي خودتان دل دشمنان اسلام را به درد مي­آوريد و اي پدر و مادر اين حقير به عنوان امانتي پيش شما بودم و خداوند امانت خودش را پس گرفت و اين را همه ما مي­دانيم كه همه ما در اين دنياي فاني و از بين رفتني هستيم مسافريم همانا قرآن كريم مي­فرمايد: «انالله و انا اليه راجعون. ما همه از خدایيم و به سوي او بازگشت مي­كنيم.»

پس همه بايد مرگ را استقبال كنيم و اين دنياي فاني و از بين رفتني خودمان را نجات دهيم و به آن دنياي اخروي كه ابدي است هجرت كنيم. چه خوب است مرگي را انتخاب كنيم كه در راه خدا باشد. و ازجمله وصيت­ام به شما امت حزب­الله و خداجو و هميشه در صحنه اين است كه بار ديگر تكرار مي­كنم به فرمان پيامبرگونه امام و نائب امام زمان اطاعت كنيم و سخنان گهربارش را از سر و دل و جان گوش دهيم و جامعه عمل بپوشيم و اين را هم بدانيم كه جا افتاده امام امت و نائب امام زمان اطاعت از او اطاعت از امام زمان است و قرآن كريم مي­فرمايد: «اَطيعوالله وَ اطيعوا الرَّسول و اُولِي الامنكم.»

و از شما عزيزان حزب­الله مي­خواهم كه حضورتان را در جبهه­هاي نور عليه ظلمت ثابت نگه داشته و پويندگان و ادامه دهندگان راه شهداي اسلام باشيد. و قابل تذكر است كه از تفرقه و جدایي پرهيز كنيم و وحدت را به طور مداوم حفظ كنيم و مشت محكمي بر دهان گروهك­هاي مفسدوار با نشان يعني شرق و غرب بزنيم و تا به راه مستقيم كه همان راه حسين­بن­علي (ع) و ياران­اش است موفق و پيروز باشيد و در ضمن وصيت­ام و يا سفارشي به دوستان حزب­الله كه:

 پشتيبان ولايت فقيه باشيد  2- به فرمان امام امت گوش فرا دهيد و از او اطاعت كنيد  3- از تفرقه و جدايي پرهيز كنيد و اگر كسي است كه در بين شما مانع فعاليت­تان مي­شود او را از خودتان دور كنيد كه باعث سد راه­تان نشود  4- ادامه دهنده راه شهدا باشيد حضورتان را در جبهه­هاي حق عليه باطل ثابت نگه داشته و ديگر برادران را بسيج دعوت كنيد كه امام عزيزمان فرموده مملكتي كه بيست ميليون جوان دارد بايد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد. (ارتش بيست ميليوني) البته وصيت و سفارشي با خواهران و مادران حزب­الله دارم كه اولاً حجاب به تمام معني اسلامي را رعايت نموده كه زيرا حجاب شما مشت محكمي است بر دهان ابر جنايت­كاران و ايّادي داخلي­شان و اي خواهران و مادران مسلمان اين را هم بدانيد كه حجاب­تان از خون شهدا سازنده­تر مي­باشد و همان شعري را كه پسر چهارده ساله بسيجي مازندران بعثي عراق فرمود كه

اي زن به تو از فاطمه اين گونه خطاب است         ارزنده­ترين زينت زن حفظ حجاب است.

                                                                                                                                          والسلام