1- قرآن یک کتاب آزادی بخش و انسان ساز است. این کتاب آسمانی، کتاب شیعیان است. من به خاطر این کتاب جهاد کره ام و کشته هم می شوم.
2- شهید همچون قلبی است که به اندام های خشک و مرده و بی رمق جامعه، خون می رساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان به خویشتن را می بخشد.
3-بعد از مرگم لباس سیاه بر تن نکنید. من به معشوقم رسیده ام. عشقم الله است و من بنده او هستم. بر سر قبرم جوان ناکام ننویسید چون که من به کام خود رسیه ام و آن الله است.
4- وصیتی به برادران و خواهر عزیزم، شما ای عزیزانم! بعد از شهادتم راهم را که راه امام بزرگوارمان است ادامه دهید. به حرف های امام عزیز گوش فرا دهید و دل امام را به درد نیاورید که دل امام زمان (عج) را به درد می آورید. این نعمتی را که خداوند عزیز به ما داده است، از دست ندهیم و همیشه قدردان امام‌مان باشیم. اگر از امام‌مان قدردانی نکنیم خداوند ما را به عذاب الهی دچار خواهد کرد.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

جعفر علی پور کاسگری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/8/1338، روستای آهیج کلا پازوار بابلسر

3- نام و شغل پدر :

اسماعیل – نظامی بازنشسته

4- نام و شغل مادر:

زهرا یزدانی- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج فرزند- شهید دومین فرزند بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

از لحاظ اقتصادی شرایط آن زمان به گونه ای بود که مشکلات مادی فراوان بود و خود بچه ها به پدر و مادر در تأمین هزینه ها و امکانات زندگی کمک می کردند بسیار پایبند به مسائل دینی بود و نماز را اول وقت به جا می آورد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

قبل از مدرسه به کلاس قرآن رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان روستای کاسگر محله بابلسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی روستای دیوکلا بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان علامه بابل- حسابداری

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

انسیه علی پور- 20/7/1359

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

یک فرزند - سمیه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

بسیار خوش اخلاق و خوش رفتار بود و همیشه به پدر و مادرش احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

پاسدار رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

 

 

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

در تحول فکری ایشان امام خمینی، شهید بهشتی و دیگر روحانیون خیلی موثر بودند.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شرکت در تظاهرات و راهپیمایی های دوران انقلاب و نگهبانی و گشت های شبانه از محل

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در نهاد سپاه و بسیج خدمت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

چندین بار اعزام از سپاه و بسیج

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

فرمانده گروهان

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

20/9/1360، در گیلان غرب بر اثر اصابت گلوله به بدن به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

72 روز پس از شهادت در گلزار شهدای روستای کاسگر محله ی پازوار شهرستان بابلسر

 

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

محمدرضا علی پور- دوست شهید- می گوید: اولین بار که از طریق صدا و سیما تشکیل سپاه پاسداران به فرمان حضرت امام (ره) اعلام گردید، ایشان از شادی فریاد کشید و گفت: من باید لباس سبز سپاه را بر تن کنم.

پدر شهید می گوید: زمان انقلاب شهید جعفر و چند نفر دیگر در محل ما و سایر محلات تظاهرات می کردند. یک عده آمدند و گفتند: آن ها برای چه این کار را می کنند؟ گفت: پدر! شمارساله ی امام (ره) را به من دادید؟ گفتم: بله گفت: شما مقلد چه کسی هستید گفتم: امام خمینی گفت: این را امام خمینی گفت.

عده ای گفتند این طور که نمی شود، شما بیایید تکیه محل بنشینید، ببینیم این ها چه می گویند جعفر هم قبول کرد. آن موقع که این بحث ها پیش آمد ایام عزاداری امام حسین (ع) بود. آن شب شهید جعفر و حاج قربانعلی زارع پور و چند نفر دیگر رفتند تظاهرات کردند و بعد آوردند در سقاخانه محل، آن ها و چند نفر دیگر که این حرکت را قبول نداشتند به مناظره پرداختند فردا صبح یکی از کسانی که حرکت آنها را قبول نداشت.

آقای علی پور جعفر و دوستانش ما را محکوم کردند و ما هم به جمع آن ها پیوستیم. فردا شب اش دیدم آن جمع دوازده سیزده نفر تبدیل به چهل، پنجاه نفر شدند و به محلات هم جوار رفتند و تظاهرات کردند.

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد