نام پدر : حسن
تاریخ تولد :1339/01/11
تاریخ شهادت : 1365/01/31
محل شهادت : فاو

خاطرات

همرزم شهید ـ سیف الله الله وردی - می گوید : در منطقه فاو بودیم ما را به 2 گروه تقسیم کردند ایشان به گردان محمدباقر(ع) و من به گردان مسلم بن عقیل(ع) وقتی به ایشان گفتم: چرا ازدواج نمی کنی؟

گفت: ان شاءالله بعد از این عملیات والفجر 8 ازدواج خواهم کرد که ایشان در همان عملیات به شهادت رسید .

 

نمونه از خودگذشتگی شهید این بود که  در تاریخ 64/12/4 من به همراه ایشان به پارک ملت بهشهر رفتیم آنجا آیت الله جباری سخنرانی کرد و بعد به چالوس رفتیم  و در آنجا کاروان والفجر 8 بود  من زودتر از ایشان رفتم و در صف غذا ایستادم خیلی شلوغ بود  بعد از صرف غذا وقتی به آسایشگاه رفتیم دیدم عده ای غذا نخورده بودند ایشان که مادرشان برای شان مرغ گذاشته بود  ظرف غذا را برای آن ها گذاشت و تقسیم کرد بین آنها بدون این که برای خودش چیزی بگذارد.

همرزم شهید ـ صفرعلی موسی زاده  می گوید : در راهیان کربلای 3 تعداد زیادی از جوانان و کهنسالان  مخلص از روستای غریب محله و اطراف در جبهه داشتیم  از جمله ایشان.

روزی به ما خبر دادند نماینده ولی فقیه آقای نورمفیدی می خواهد بیاید در هفت تپه برای ما سخنرانی کند.

  ایشان آمد و دید همه هستند گفت: من می خواهم به مرخصی بروم اگر کسی امانتی چیزی دارد به من بگوید که من ببرم یا بگویم به خانواده ها وقتی ایشان رفت با تمام خانواده های رزمندگان چه در غریب محله و چه در بهشهر دیدن کرد آمد و سلام همه را هم رساند بعد  از آن که به جبهه آمد برای آماده شدن برای نبرد با دشمن به گردان ادوات آمد و جهت دیدار با رزمندگان از همه خداحافظی کرد بسیار مومن و فداکار بود .