*وصيتنامه شهيد سيدجواد علوي فرزند سيدعلي*
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِالله أَمواتا بَلْ أَحيا عِندَ رَبِّهِم يَرزَقون
كساني كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپنداريد بلكه آنان زندگانند كه نزد خداي خويش روزي ميخورند.
تا بداني چيست حبّ آل احمد گفتهاند في المثل كشتي نوح است ايمن از بلاست
سرنشينان زطوفان حوادث ميدهند و آنكه سرپيچي به امواج خروشان مبتلاست
حمد و ستايش مخصوص خداوندي است كه به ما اختيار ارزاني داشت و قلم را به دستمان داد تا آزمايش كند كه چگونه خواهيم نوشت و كلام به سوي كجا سوق خواهيم داد و مختارمان ساخت كه بيانديشيم و راه را برگزينيم و آزادانه قدم برداريم و هدفي را انتخاب كنيم. حمد و ستايش از آن خدايست كه راه حق و باطل را به ما شناخت و در هر قرني مبلّغي فرستاد و پيغمبري را خاتمالانبياء قرار داد و كتاب وحي و نور اسلام را براي ما فرستاد و تسليم در برابر خود را در آن مكتوب ساخت و اسلام حضرت مهدي محمد (ص) را در مقابل جاهليت قرار دارد و ما را به آيين اسلام آشنا ساخت. ستايش از آن بيهمتايست كه مرا از اسلاميان قرار داد و به پيغمبر (ص) كوثر عطا كرد كه تداوم راه او باشند. ائمه اطهار را الگو قرار داد و درود به حضرت مهدي (ع) بر يگانه منجي عالم بشريت كه جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت.
سلام بر خميني اين ابرمرد تاريخ، مخلص خدا و زاهد شب، درود بر خميني كه ما را از صلابت و از هلاكت نجات داد و خط سرخ علي (ع) را تداوم بخشيد و درود به خميني اين مرد مقاوم كه به ما استشمام بويي داد و تا از اسلام بويي برده و در سلولها و مردمان عمل بخشم. درود به خميني كه سلام خدا را به گوشمان رسانيد و انقلاب كبير اسلامي را رهبري كردند و دين مقدس اسلامي را مجدداً زنده ساخت و پيغام خون حسين (ع) را به گوشمان رسانيد كه هيهات منّاالذله و درود بر شهيدان كه زبان گوياي اسلام بودند.
و درود به ملت قهرمان ايران كه هميشه در صحنه بوده و به جبههها كمك ميكنند كه باعث دلگرمي رزمندگان ميشود و درود به مفقودالاثرها كه دين خويش را نسبت به اين انقلاب ادا كردند و درود به مردم سلحشور آمل كه چگونه استقامت كردن را در ششم بهمن به ما آموختند.
حال كه بدنهاي ما براي مرگ آفريده شد پس چه بهتر كه اين مرگ در راه خدا باشد
اينجانب زماني كه به عزاداري سيد مظلومان و سرور شهيدان ميرفتم، آرزو ميكردم كاش در سرزمين كربلا بوده و ياري امام حسين (ع) ميكردم. اينك به آرزوي دلم رسيده و به نداي حسين زمان لبيك گفته، به جبهه حق عليه باطل ميشتافتم و اگر خداوند اين سعادت را نصيبم كرده و به شهادت رسيدم، اين شهادتنامه را به يادگار مينويسم.
وصيتي با پدر و مادرم: خدمت پدر و مادرم از آنجايي كه مدت زيادي برايم زحمت كشيديد و بزرگام كردهايد ولي اين فرزند نالايق نتوانسته آنطور كه خداوند در قرآن فرموده نسبت به شما احترام كنم ولي از آنجايي كه گذشت شما بايد بيشتر باشد اميدوارم به حق حضرت زهرا اين روسياه را گذشت كنيد چون بهشت زير پاي شماست.
وصيتي هم با همسرم دارم كه در طول هجده سال زندگي تمام سختيهاي زياد را متحمل گشته و با حقوق ناچيز پاسداري توانسته زندگي اينجانب را تأمين كند و در طول همه سال ناراحتيهاي زياد متحمل شد. بديهاي زيادي از من ديده و من طبق فرمان قرآن آنطور كه بايد حق شوهري را ادا كنم، نكردم اميدوارم به حق امام حسن (ع) و حضرت زهرا گذشتم كند و به جان برادرش سعيد كه مدت پنج سال مفقودالاثر است، قسم ميدهم اينجانب را حلال كن و به فرزندانم بگو يكي از آنها بايد اسلحه از دست افتادهام را به دست بگيرند و جبهه را خالي نكنند. و سفارشي به شما و فرزندم فاطمه ميكنم كه مبادا بعد از شهادتم كسي روي شما را ببيند و دخترم را طوري كه اسلام ميخواهد تربيت كن و نماز جمعه را ترك نكن و نماز را اول وقت بخوان و اوقات بيكاري را به نماز مشغول باش. سخني با فرزند بزرگم اميرجان اگر كه پدر خوبي براي تو نبودم، اميدوارم مرا ببخشي و جبهه را ول نكني آرزو داشتم كه براي شما عروسي كنم ولي آرزو را با خودم به گور بردم. مادرت به جاي من روي شما را ميبوسد و سفارش نميكنم.
سلاح بر زمين افتادهام را برگير و امام را تنها نگذاريد و اينجانب را حلال كنيد و سخني چند با تنها دخترم فاطمه از اينكه نتوانستم زندگي تو را فراهم كنم و شما را به خانه بخت بفرستم، عذر ميخواهم و مادرت زينبوار شما را سرپرستي كرده زندگي تو را فراهم ميكند و هيچ وقت از منزل بيرون نياييد و حجاب خويش را آنقدر كه اسلام گفته حفظ كن و به فرزندانم سفارش ميكنم كه احترام مادر و فاميلها را داشته باشيد و سخني چند با برادران و خواهران و دامادهايم دارم كه اميدوارم كه در همه حال توكل به خدا كرده و نماز را اول وقت بخوانيد و اگر بديهايي از من ديديد، به بزرگي خودتان حلالم كنيد. اگر كينهاي از من به دل داريد، حلالم كنيد چون برادر خوبي براي شما نبودهام و به فرزندانم محبت كنيد. دست از انقلاب نكشيد و همسرم سلام مرا به پدر و مادرت برسان و از آنها خيلي سپاسگذاري كن كه هميشه حمايت خويش را نسبت به اينجانب دريغ نكرده و شما را به ايشان و آنها را هم به خدا ميسپارم و هنگام عروسي فرزندانم يادي از اينجانب نموده چون آرزو داشتم در عروسي آنها شركت كنم. دست از اماممان نكشيد، هميشه در خط امام و انقلاب باشيد و نماز را در درجه اول حاج آقا موسويان، اگر نبوده حاجي اصغري بخواند و از اهالي آمل، كساني كه از اينجانب بدي ديدهايد، حلالم كنند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار. جنازهام را در امامزاده ابراهيم دفن كنيد.
والسلام