نام پدر : سید حسین
تاریخ تولد :1330/10/12
تاریخ شهادت : 1360/12/11
محل شهادت : شوش

زندگی نامه

شهید «سیدمحمد علوی»

فرزند: سیدحسین

«سیدمحمد» در دی ماه 1330 در بخش «علمده» شهرستان نور، در دیاری علوی دیده به جهان گشود.

او در خانواده‌ای کشاورز و زحمتکش پرورش یافت. فقر و تنگدستی، از او انسانی مقاوم و استوار در مقابل مشکلات و مصائب ساخت.

تحصیلات ابتدائی را در دبستان «مولوی» علمده به پایان رساند. پس از اتمام تحصیلات ابتدائی، ترک تحصیل کرده، به کار کشاورزی پرداخت.

او از همان دوران نوجوانی، به شعائر دینی و مذهبی پایبند بود. در اوقات فراقت با علمای دینی در ارتباط بود. لذا، همین امر موجب شد تا با مشورت علمای دینی، تصمیم بگیرد تا نمایندگی یکی از نشریات اسلامی و مذهبی را دایر نماید. لذا، نمایندگی مجله مکتب‌الاسلام را که از معدود نشریات اسلامی آن زمان به شمار می‌رفت، به دست گرفت. در ابتدای امر، توانست حدود صد مشترک را جذب این نشریه کند. این فعالیت به طور مستمر و مداوم، حدود پنج سال ادامه داشت.

سیدمحمد بعدها عضو هیئت‌های مذهبی، از جمله هیئت چهارده معصوم شد. او در جلسات این هیئت که برای پیشبرد اهداف عالیه اسلامی تشکیل می‌شد، حضوری فعال داشت.

سیدمحمد عاشق امام بود. به طوری که پس از تبعید امام، همچنان به پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام در علمده مشغول بود.

پس از پیروزی انقلاب، در تاریخ 12/7/58 وارد سپاه شد. او پس از گذراندن یک دوره کامل آموزش نظامی، مربی آموزشی نیروی بسیج گشت. بعد از مدتی، با شروع درگیری‌های گنبد، وارد عمل شد و با منافقان و کفار داخلی به مبارزه پرداخت.

پس از اتمام این درگیری‌ها، این‌بار نیز مزدوران داخلی و خارجی در مناطق کردستان، جنگ و درگیری همه‌جانبه‌ای را علیه مردم بی‌پناه آغاز کردند. و البته این‌بار نیز سیدمحمد، همراه با برادران سپاه نور، راهی کردستان شده، با کومله، دموکرات و دیگر گروهک‌ها مشغول جنگ شد.

روحیه مقاوم سیدمحمد، لحظه‌ای خستگی را در خود جای نمی‌داد. شعار همیشگی‌اش این بود: «بر ماست که در تحقق آرمان شهدای انقلاب اسلامی بکوشیم.»

او همواره پیرو ولایت فقیه بود.

سیدمحمد، در علمده با همکاری برادران حزب‌اللهی در تشکیل انجمن اسلامی و برگزاری مراسم دعای کمیل و سایر مراسم مذهبی، سهم بسزایی داشت.

روح خستگی‌ناپذیرش که از او سرداری شجاع و دلیر ساخته بود، سرانجام در تاریخ 11/12/1360 در حین شناسائی منطقه، بر اثر انفجار مین در جبهه شوش، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید سید محمد علوی*

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من بک فان حزبک هم المفلون .

خدایا مرا از سپاهیانت قرار ده که براستی سپاه پیروز است و مرا در حزب خود قرار ده که همانا حزب تو همیشه رستگار است و قرار بده مرا از دوستانت و جعلنی من اولیائک فان اولیائک لاخوف علیهم و اما یحزنون الهم اصلح لی دینی فانه قرار ده که همانا دوستان تو هیچ ترسی و هیچ غم و اندوهی ندارند خدایا دینم را اصلاح کن که دین نگهدار کار من است .

عصمه امری و اصلح لی آخرتی فانها دار مقری واجعل الحیوه زیاده لی فی کل

خیر فی کل خیر والوقاه راحمه لی من کل

آخرتم را اصلاح کن که خانه دائمی من است و به سوی تو از مجاورت گریزگاه من است و زندگی مرا .

شر الهم صل علی محمد و آل محمد . از مفاتیح – قسمتی از دعای روز سه شنبه

مایه فروتنی از هر چیزی و مرگ مرا وسیله آسایش من از هر شری قرار ده – بارالها بر محمد و آلش درود فرست .

این جانب سید محمد علوی ساکن علمده فرزند حسین علوی بشناسنامه 1330 صادره از نوشهر شیعه 12 امامی – مقلد خمینی عضو سپاه پاسداران انقلابی اسلامی پیرو خط امامت فقیه و ائمه اطهار و انبیا از آدم الی خاتم و از محمد (ص) الی 13 محرم پاک که وظیفه هر مسلمان است پیرو انبیاء و ائمه دین باشد اطیعو الله و اطیعو الرسول والی الهار منکم – اطاعت کنید از خدا و روسل و صاحبان امر ( علما و فقها دین ) که از شما هستند )

این جانب وصیت نامه خود را در این رابطه به شرح زیر اعلام می دارم

حدایا بین ما و خاندان رسالت عصمت و طهارت جدائی نیانداز

خانواده فرزندان ما را دوست آن خانواده قرار بده

خدایا ما را بیامرز پدر و مادر و نیاکان فرزندان ما را بیامرز . خدایا واقفی که آنچه در بردارم و آنچه که دینم و مکتبم و اسلام عزیز به من حکم می کند وظیفه خود می دانم را ذکر می نمایم .

انشاء الله بازماندگانم ادامه دهند و راه انبیاء ائمه و شهدا و علما و فقه های دین باشند و از خط امام خارج نشوند .

و چند مسئله را که باید ذکر کنم در این ورقه دین به چند بند خلاصه می کنم .

اصل وصیت نامه این جانب جزء و کل برای بازماندگانم همین است غیر از این باطل است .

وصیت نامه ای ندارم غیر از این .

2-سرپرستی بچه ها و خانواده ام تا زمانی که پدرم هستند با کمک سید زبیده و بعد از پدرم سید صادق با کمک سید زبیده تا زمانی که سید صالح بزرگ شود از نظر شرعی بتواند سرپرستی را به عهده داشته باشد .

در ضمن اگر هر موقعی سید زبیده خواست شوهر کند بچه ها و خانه و زندگی را تحویل سرپرست بدهند و بروند .

3-سرپرست باید اصل واجبات از نظر تحصیلات و مدارس علمی مکتبی و زبان عربی و تربیت اسلامی کوشا و فعال باشد در حق فرزندانم .

4-اگر سعادت داشتم و شهادت قسمت من شد جنازه ام را در علمده قبرستان عمومی نزدیک ها به مکتب خانه پهلوی قبر دخترم سید رقیه دفن کنید . یعنی همان جا که طفل هارا دفن می کنند .

5-قبرم را ساده فقط بالای سرش را مانند بهشت زهرا جای عکس و غیره و بالای آن یک علم قرمز لا اله الله نوشته باشد همان طوری که مامان و سید زبیده در بهشت زهرا دیدند – ( مانند قبر دکتر چمران)

6-در تشییع جنازه ام اگر وقت بود وگرنه در روز هفتم حتما حجت السلام سید علی خامنه ای یا هاشمی رفسنجانی را در مسجد علمده جهت سخنرانی دعوت کنید .

7- منافقین و مشرکین حق ندارند در خانه مان بیاید . اگر چه بستگان و فامیلهای خودمان باشند حق ندارند قدم به حیاط مان بگذارند .

8-خط امام و ولایت فقیه که خط انبیا و ائمه است حفظ نموده و پیروی بنمائید قرآن را زهرا کتابی بیشتر بخوانید و نتیجه بگیرید .

9-اگر می خواهید جشن یا جلسات داشته باشید فعالیت کنید با مسلمین (بیچاره ها ) هم سفره هم جلسه شوید که مشروع و خدائی باشد .

10-در کارهایتان فقط از خداوند متعال کمک بگیرید و از او یاری بجوئید – در عبادت و سیاست و نظامی در حکومت اسلامی همکاری کنید .

11-ضابطه را فدای رابطه نکنید و مقررات و ضوابط اسلام را فدای رابطه نکنید پشتیبان مستضعفین قرآن باشید.

12-بیاد 12 امام و رهبر شیعه باشید و زندگی خودتان را با زندگی و خط ولایت فقیه و ائمه اطهار مطابقت نمائید. .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته . 1/11/1360