نام پدر : حسن
تاریخ تولد :1344/03/05
تاریخ شهادت : 1363/12/21
محل شهادت : جزیره مجنون

زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد سعيد عزيزي*

 

نام پدر: حسن

«سعید» چهارمين فرزند «حسن و زهرا» بود و در چهارم خرداد 1344 در آمل به دنيا آمد.

پدرش مغازه‌دار بود و از اين راه، امرار معاش مي‌كرد.

روزهاي شيرين آغازین تحصیلی سعيد، در دبستان «فرسيو» زادگاهش سپري شد. سپس به مدرسه راهنمایي «خانزاد» اين شهر راه يافت؛ اما در پايه سوم اين مقطع، به دليل عزيمت به جبهه، ترك تحصيل كرد.

ناگفته نماند كه همگام با درس خواندن، كارگري مي‌كرد و كمك‌خرج خانواده بود.

پدرش می‌گوید: «بسیار مودب و اهل نماز و مسجد بود. یک روز به گفتم: برو نان بخر. گفت: پدر الان وقت نماز است. کمی صبر کن، بعد از نماز می‌روم. هیچ‌وقت نماز جماعتش ترک نمی‌شد.»

«مجيد» از خصوصيات اخلاقي برادرش، اين‌گونه ياد مي‌كند: «با پدر و مادر مهربان بود. اگر ما رفتاري ناشايست داشتيم، پدرگونه به ما پند مي‌داد و مي‌گفت: پدر و مادر امانت هستند. خداوند تأكيد كرده است كه احترام به آن‌ها، احترام به خداست.»

سعيد بعد از پيروزي انقلاب، در پايگاه بسيج «بلال حبشي» مشغول به فعاليت شد.

در 13/10/1361 با پوشيدن جامه پاسداري، كارش را در واحد پرسنلي بسيج پايگاه آمل از سر گرفت.

برادرش در ادامه، دفتر خاطرات آن روزها را اين‌گونه ورق مي‌زند: «وقتي به مرخصي آمد، پدرم به او گفت: يك تاكسي به اسمت سند مي‌زنم. با آن، به امور زندگي‌ات برس و به جبهه نرو. امّا سعيد گفت: من به خاطر عهدي كه با شهدا بستم، بايد تا پايان جنگ، در مناطق جنگي باشم و مبارزه كنم. سعید سفارش می‌کرد تا با پدر و مادر مهربان باشیم. می‌گفت: زمان، بسیار کم است. پس مواظب اعمال خود باشید. خداوند خارج از توان‌تان از شما چیزی نمی‌خواهد و تنها به اندازه همان توان، محاسبه می‌شوید. کاری نکنید فردای قیامت نزد خدا شرمنده شوید. حتما در نماز جمعه شرکت کنید. مسائل دینی و مذهبی که در نماز جمعه بیان می‌شود، موجب بالا رفتن آگاهی و دوری از لغزش‌ها در شما می‌گردد.

سعید به حق‌الناس بسیار اهمیت می‌داد. «صدیقه» در این‌مورد از برادرش می‌گوید: «پدرم قطعه زمینی داشت که یکی از همسایه‌ها به آن تجاوز کرده بود. پدرم ناراحت شد؛ اما برادرم به او گفت: پدر ناراحت نباش و از حق خودت بگذر. بگذار او خودش جوابگوی خداوند باشد. مبادا شما از این کارها بکنید که حق‌الناس است.»

سعید از 24 آذر 1363 تا 20 اسفند همين سال، در واحد پرسنلي يگان دريايي لشكر 25 كربلا حضور داشت.

و سرانجام، او در 21 اسفند 1363، در جزيره مجنون به لقاي حق پيوست و در «امام‌زاده ابراهيم» آمل آرام گرفت.

 


وصیت نامه

                                                *وصیت نامه شهید سعید عزیزی*

 

                                                                    بسم الله الرحمن الرحیم

آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گریدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند آنها را در نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند پروردگارشان برحمت بی منتهای خود بشارت دهد به مقام رضا و خشنودی خویش به بهشتها ئیکه در آنجا آنها را نعمت جاودان است ( قرآن کریم سوره توبه )

با سلام ودرود به فرزند پاک رسول الله (ص) امام مهدی (عج) و نایب بر حقش امام امت و سپاس خدایی را که انسانی پیامبرگونه چون امام بعد از گذشت 1400سال برای این مردم رنج کشیده رهبر قرار داد آرزو داریم فرزند خلف پیامبر که جهان در انتظار اوست وریشه کن کننده کفر وظلم در جهان است تشریف بیاورد و دست بنده حقیر را بگیرند . و در پشت سر ایشان نماز بخوانم و با کمک خداوند و با یاری آن حضرت به یاری مستضعفان جهان بشتابیم و با سلام و درود به شهیدان حق و حقیقت از هابیل تا سالار شهیدان حسین (ع) و تمامی شهداء عاشورا های عصر ما از شهیدان عاشورای حسین (ع) تا 15 خرداد. از 15 خرداد تا شهدای انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی که در این زمان به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان خمینی بت شکن لبیک گفته و هر گوشه از ایران اسلامی را به کربلا و هر روز را به عاشورا مبدل می سازند و با شهادت خود افشاگر چهره یزیدیان زمان خود می گردند تا ضمن ویرانی کاخ ستم و ظلم یزیدیان زمان برای نسلهای آینده سر مشق و الگویی باشند و با مظلومیت خود کوس و رسوایی ستمکاران و متجاوزان را به نابودی حق و حق طلبان صدا در اورده تا چراغی فرا راه آیندگان باشند . که اگر روزی طاغوت و شیطانی کمر به نابودی حق و حق طلبان پیوست نسلهای اینده با بهره گیری از الطاف و عنایت خداوند بزرگ همانگونه عمل کنند که پدرانشان در پرتو مکتب انسان ساز اسلام عمل کردند انشاء الله.

پدر ومادر عزیز و زحمتکشم سلام درود خدا تبارک و تعالی برشما باد که مرا خوب در مکتب انسان ساز اسلام تربیت و در کانون خانواده مرا به این سن رسانددید. و به جبهه این دانشگاه عشق فرستادید تا در راه دیگر عزیزان که با خون سرخ خود تربت پاک حسینی به جبهه ها ی جنوب کردستان را رنگین نموده اند تا اسلام را زنده و وفای به عهد کنند را ادامه دهم . پدر جان به خدا قسم وقتی به چهره پر فروقت که حکایت از دورانی رنج و مشقت را پشت سر گذاشته . دورانی را که پشت انسانها را خم نموده و انها را از جای در آورد ولی تو پا برجا ماندی و باتمام مشکلات مانده برخاسته را نگاه      می کردم به گریه می افتادم . به این فکر می اندیشم که چگونه می توانم جوابگوی آن همه زحمات و رنج و مشقت و مهر محبتهایت باشم پدرعزیز امیدوارم مرا ببخشید چند سخنی با مادرم ، مادر عزیزم و بهتر از جانم می دانم که دلت شکست دلت با خدا باشد با یاد خدا دلها را آرامش دهید مادر جان مقام تو آنقدر والاست که هرگز نمی توانم قلم آورم مادر جان می دانم تو زحمت زیادی برایم کشیدی و من هرگز نتوانستم جبران زحمات تو را به جا آورم . مادر جان تو تنها موجودی هستی که دارای یک محبت بی آلایش بوده و تمام زیبائی های جهان و گرانبها ترین اشیاء دنیا را در مقابل طفل خردسال خود ناچیزو بی مقدار می شمردی . مادر جان تو یگانه عنصر فداکاری هستی که لالا کنان بهترین دقایق زندگی خود را برای تربیت فرزندت صرف نموده ای هر یک آواز بچه خود را از تمام موسیقی ها دلنواز تر می داند و حتی در مواقع سختی و احساس کوچک ترین بلا و خطر سینه پر مهر خودت را سپر قرار داده و هستی حیات جان شیرین خود را بی ارزش تلف کردی ، مادر جان تو در گرمای طاغت فرسای تابستان و سرمای سخت زمستان پناهگاهی از برای فرزندت بوده ای و این تو بوده ای که از هر گریه فرزندت خود گریان و از خنده ی او خندان . خلاصه اهمیت و عظمت مادر به حدی است که ناپلئون امپراطور بزرگ فرانسه می گفت : تمامی موفقیتهای زندگی خود را مدیون مادرم هستم برزگان گفته اند مادر با دستی گهواره فرزنش را تکان می دهد و با دستی دیگر جهانی را به حرکت در می آورد . مادر جان اگر من سعادت پیدا کردم و شهید شدم شفاعت تو را پیش حضرت زهرا خواهم کرد که تا شاید کمی از محبتها و زحمات تو را جبران کرده باشم مادر جان مبادا بعد از شهید شدن فرزندت گریه کنی چون روی شیطان و منافق را سفید کرده ای و نه روی زهرا را .

مادر جان اگر به تو خبر دامادی فرزندت را دادند گریه نکن به مردم بگو که فرزندت قبل از جان سپردن امام زمان را دید شهید شده چگونه که فرزندت قبل از مردن کربلای حسینی را دید ، شهید شد بگو که فرزندت قبل از مردن آخرین     گلوله اش را بر سینه دشمن فرود آورد شهید شد . مادر جان به خواهرانم بگو که زینب گونه باشند چون زینب گونه بودن مرام شماست وارثین زینبید نمازتان را بپادارید که هر چه داریم از نماز است . خواهران عزیز اگر در طول حیاط این برادر حقیرتان را از او بدی دیدید به بزرگی خودتان گذشتمان کنید از خواهر عزیزم محبوبه می خواهم که درسش را خوب بخواند تا افتخار جامعه ی اسلامی باشد و از خواهر بزرگم زری می خواهم که فرزندانش بابک و سیامک را خوب تربیت کند و آنها را عادت به نماز خواندن بدهد و در بعد از خواهرانم می خواهم که مواظب مادرمان باشند نگذارید که او ناراحتی کند که دشمنان خوشحال شوند و وصیت من به برادرانم این است که اسلحه به زمین افتاده مرا بردارند و قلب دشمن زبون را نشانه گیرند و پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به شما آسیبی نرسد و از روحانیت فاصله نگیرید . که ما هر چه داریم از روحانیون است و از برادرم حمید می خواهم . که فرزند خود حمیدرضا را خوب تربیت کرده تا باعث افتخار جامعه اسلامی باشد سخنی با امت شهید پرور شهرستان آمل . مردم مسلمان شهر هزار سنگر آمل و امام جمعه محترم و ایثارگر آقای یوسفیان سلام و درود خدا بر شما باد و امت شهید پرور شهرستان آمل در سنگر نماز جمعه همیشه حاضر باشید و صفهای نماز جمعه را از انبوه جمعیت پر کنید چون با شرکت شما در نماز جمعه پشت شیطان و ضد انقلاب را میشکنند مسلمانان آزاده باشید آنقدر به پول و مادیات دنیوی فکر نکنید چون به زودی از دست خواهد رفت اینان همان کسانی هستند که متاع دو روزه دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروخته اند و پس در آخرت عذاب آنها اندک نباشد و هیچکس به آنان یاری نخواهند کرد آه ای خدا چطور می توانم چهره نورانی برادرانم که شهید شده اند و آرام خفته اند و اکنون روح شان نزد ابا عبدالله الحسین مولایشان است را از یاد ببرم ای ملت مسلمان چرا به مزار شهدا نمی روید مگر آنجا گورستان است که پایتان را در آنجا نمی گذارید اگر تا به حال اینچنین می اندیشید در اشتباه بودید چون آنجا میعادگاه عاشقان است بروید و سیمای یکایکشان را بنگرید چشم همه آنها به شما دوخته است .

همه آنها با نثار خونشان انتظارها از شما دارند سلاحی که از دستشان افتاده را بردارید جای خالی آنها را در جبهه ها پر کنید مگر امام عزیز ما نفرموده هر پرچمی از دست سرداری بیفتد سردار توانای دیگری آن را برداشته و به میدان برود ای مردم آزاده من نمی خواهم آنهائی که حتی به اندازه ی یک مثقال یا پر کاهی به این انقلاب کمک نکرده اند و امام را یاری ننموده اند در تشییع جنازه ام شرکت بکنند و پایشان را در این مکان مقدسی که برادرانم آرام خفته اند بگذارند و حال بهتر است که چند کلمه ای هم با این جوانانی که سر کوچه و خیابان می ایستند و به حالت تنبلی و چشم دوختن به ناموس مردم وقت می گذرانند سخن گویم تا اتمام حجت کرده باشم برادران عزیز زندگی عقیده است و جهاد در راه عقیده انسان از بهر آن آفریده شده که به هدف بزرگی دست یابد و به کمال برسد نه آنکه مشغول به خار و خاشاک بشود و از مسیر زندگی بماند .

             تا چند زمین نهاد بودن                 سیلی خور خاک بودن

             گردن چرا نهی به هر قفایی            راضی شوی به هر جفایی

انسان از بهر آن آفریده شده که خلیفه الله شود . ارزش یک انسان خیلی بیشتر از این است حال که چنین است چه بهتر که بر این زندگی دو روزه پشت پا بزنیم و به او پیوندیم تا در هر دو جهان رستگار باشیم آیا فکر میکنند که آن کس که از دنیا بریده و در راه خدا گام بر می دارید در سختی طاقت فرسا و همیشه در عذاب است یا اینکه از لذایذ زندگی بی بهره است نه عزیزم چنین نیست بلکه بلعکس است چرا که انسان عاشق برای او سختی در راه رسیدن به محبوب عین لذت است . به قول شاعر در بلا هم میچشم لذات او مات اویم ماتاویم مات او .

برادران ایثارگر عزیزان پاسدار مواظب باشید که شیطان در دلتان رخنه نکند سخنان امام عزیز را با جان و دل بپذیرید و قدر خودتان را بدانید که وقتی امام می فرماید که ای کاش من هم یک پاسدار بودم و می گوید سپاه نور چشم من است و دلم نمی خواهد که چشم خطا کند پس مواظب چشمتان باشید و گوش بفرمان امام عزیزمان باشید که بحق پیروزی از آن شماست عزیزان پاسدار و بردران حزب الهی سفارش من به شما این است که مواظب منافقین و دشمنان دوست نما باشید که ما از صدر اسلام تا به حال هر ضربه ای که خورده ایم بدست همین روبه صفتان این زالوهای کثیف که خون این ملت ضعیف را میمکند باید بدانند که ملت ما دیگر چهره واقعی آنها را شناخته و هرگز دست از مبارزه بی امان خویش نخواهد کشید و اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشید ما تا آخر ایستاده ایم و تا دفع فتنه می جنگیم بکشید آنها را تا زمانیکه فتنه برپاست .

                                                                                                                                     والسلام علی من التبع الهدی

درود و رحمت خدا بر آندسته از بندگانیکه در طریقه هدایتند .

در آخر خانواده ام از طرف من وکالت دارند که اگر اشکالی در وصیت نامه وجود دارد را رفع کنند .

خدایا ، خدایا، تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

مرگ بر منافقین

درود بر رزمندگان اسلام

                                                                               جزیره مجنون – محل شهادت هورالعظیم            17/12/1363