*توصیه نامه شهید یعقوب عبدی*

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. برادرانم از شما تقاضا دارم بسیج، این نهاد اسلامی و مردمی را خالی نگذارید، چرا که بسیج دنباله رو نهضت امام است. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید که دفاع از میهن دفاع از ناموس است. در انجام فرائض دینی به خصوص نماز اول وقت کوشا باشید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

یعقوب عبدی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1350 ـ روستای سید کلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

حسین ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

محرم بانو مردانی  ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شهید فرزند نهم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و مومن متولد شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای فراگیری قرآن به مکتب رفتند و دروس حوزوی خواندند .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان قدس ـ بابل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع اول دبیرستان به جبهه رفتند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد.

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

12/3/65 الی 27/5/65 ـ  بابل ـ سپاه ـ مریوان

27/5/65 الی 19/7/65 ـ بابل ـ سپاه ـ پادگان ولیعصر

19/7/65 الی 10/11/65 ـ بابل ـ سپاه ـ مریوان

11/11/65 الی 25/12/65 ـ بابل ـ سپاه ـ مریوان

26/12/65  الی تا شهادت ـ بابل ـ سپاه ـ منطقه غرب

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

10 ماه و 27 روز

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

غرب ـ 8/2/66 ـ عملیات کربلای 10 ـ اصابت ترکش خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

10/5/66 ـ گلزار شهدای روستای خراط کلا ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : یک مرتبه یکی از برادرانم با هم به سپاه رفتیم تا لباس مان را تحویل بگیریم و عازم جبهه شویم . پدرم برای بدرقه  تا بابل آمد  و ناگهان شهید را در کنج دیواری دیدم که مارا نظاره می کند  و قصد دارد با ما با توجه به این که از جبهه تازه آمده بود و در مرخصی به سر می برد؛ بیاید. هر چه از او خواستم نزد پدر بماند قبول نکرد و به پدرم گفتم اجازه بدهد که او بیاید . پدرم هم راضی شد و رفت سپاه و لباس او را تحویل گرفت و با ما آمد . یک طلبه جوان  که همراه ما بود گفت  شما چرا 4 برادر با هم به جبهه می روید خطرناک است ممکن است شهادت نصیبتان شود و یکی از شما شهید شود و همین طور هم شد و برادرم به شهادت رسید .

برادر شهید : شهید قبل از این که به جبهه برود باید از پدر کسب اجازه می کرد و رضایت نامه را امضا می کرد و شهید تنها کاری که کرد  این بود که رضایت نامه را با انگشت شصت پای خود به جای پدر امضا کرد و به جبهه رفت .