نام پدر : حسین
تاریخ تولد :1345/02/12
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

1 – پدر ومادر بسیار عزیزم ! مگر فرزند امانتی از طرف خدا نزد شما نیشت ؟ شما امانت داری خوبی بوده اید و این امانت را صحیح و سالم به خدا بر گر داندید . پس ناراحت نباشید وبدانید که شهادت سعادت سر مدی است . از خداوند مسئلت دارم که به شما صبری عظیم عنایت فرماید .
2 – برادران مهربانم !.... از شما می خواهم پس از شهادتم اسلحه ی بر زمین افتاده ی مرا  بر دوش گیرید و به رزم با بیدادگران تاریخ به پا خیزید ... همیشه به یاد خدا باشید تا کوه های مشکلات زندگی را ذوب کنید .
3 – سخنی با جوانان و نوجوانان محلیم ! عزیزانم بیایید یک لحظه فکر کنید که برای چه مارا خلق کرده اند ؟ ... بهتر است به خود آیید ودست از کارهاییکه در اسلام منع شده و دشمنان اسلام برای از هم پاشیدن مکتب اسلام  به ما آموخته اند و مسلمانان نا آگاهانه آن را پذیرفته اند ، جداً دوری کنید و به آغوش اسلام باز گردید . سعادت تز آن کسی است که فکر کند برای چه خلق شده است . باید بدانید که انسان در فراز ونشیب زندگی ، تنها به دو راه بر می خورد : یکی حق است و دیگری باطل . وای بر آن کس که به جای راه حق  ، راه باطل را بر می گزیند .
4 – ای برادرانی که هم اکنون  مشغول قدم زدن و رفت و آمد  هستید ! به شما سفارش می شود که گل منافقین ونا پاکان را نخورید و از بسج  و سپاه اسلام دوری نکنید . چه بدی از ما دیده اید ؟ ... چه بدی از اسلام و امام دیده اید ؟ اگر از من گناهکار بدی دیده اید ، چرا از بسیج دوری می کنید ؟ چرا از اسلام دوری می کنید ؟
5 – جوانان عزیز ! امروز باید امروز باید شما خون مارا حفظ و حراست کنید ، یعنی ناموس و حیسییت اسلام را محافظت کنید .

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

عبدالعلی عباس تبارگازا ـ عبدل

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

12/1/1345 ـ روستای اله رودبار

3- نام و شغل پدر :

حسین ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

شمسیه نصراله زاده  ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ شهید فرزند چهارم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان اله رودبار

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی ولی عصر ـ روستای اله روبار

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی ـ بابل ـ رشته علوم تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

حوزه ی علمیه امام صادق (ع) ـ نکا

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کار کشاورزی به پدر و مادر کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع اول دبیرستان به حوزه رفت و مدت 6 ماه درس حوزوی خواند و بعد عازم جبهه شد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

25/8/62 نکا ـ بسیج ـ کردستان ـ مریوان

28/11/62 ـ نکا ـ بسیج ـ جنوب

22/3/63 ـ نکا ـ بسیج ـ مریوان

28/12/63 ـ نکا ـ بسیج ـ جنوب

15/3/64 ـ نکا ـ بسیج ـ جنوب

6/10/64 ـ نکا ـ بسیج ـ جنوب

13/12/64 ـ نکا ـ بسیج ـ جنوب

25/4/65 ـ نکا ـ بسیج ـ جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

28 ماه و 29 روز

4- مسئولیت در جبهه :

واحد طرح عملیات

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

ام الرصاص ـ 4/10/65 ـ عملیات کربلای 4 ـ اصابت تیر به بدن

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

1375 ـ گلزار شهدای روستای اله رودبار

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : در یکی از روزها در نزدیکی خانه ما رودخانه ای بود آبش بالا آمده بود و خیلی تند و سریع حرکت می کرد. شهید به من گفت:  این آب را می بینی با سرعت حرکت می کند گفتم : بله . گفت: این یک پیام دارد و پیامش این است  که خداوند می خواهد به مردم بفهماند  با توجه به وجود این  همه نشانه  مثل خورشید ، ستاره و کهکشان و ... اگر خدا بخواهد جانتان را بگیرد یک لحظه است  و این آب را آنقدر بالا می آورد که جان همه ی عالمیان را می گیرد  اما متاسفانه این مردم هوشیار نمی شوند. 


زندگی نامه

روحاني شهيد: عبدالعلي عباس تبار فرزند: حسين
استان: مازندران شهرستان: بابل
تولد: روستاي اله رودبار شهادت: 1365-جزيره ام الرصاص
طبيعت چادر رنگين بهار را به سر کشيده بود و دامن دامن شکوفه مي پاشيد. هوايي صاف و آفتابي، زميني سر سبز و با سخاوت و آسماني پاک و بي ادعا، روستاي «اله رودبار» را در بر گرفته بودند.
گل لبخند بر گونه هاي گلگون کودکان معصوم روستا تماشايي بود و صداي چکاوکان شنيدني.
در ميان اين حال و هوا، وجودي پاک از جنس انسان که آينده ساز اين مرز و بوم خواهد، پا به عرصه گيتي گذاشت. 
نامش را «عبد العلي» نهادند تا ارادت خود را با اين عمل، به اهل بيت –عليهم السلام- ثابت کرده باشند.
عمري است که دم به دم علي مي گويم در وقت نشاط و غم علي مي گويم
تـا  حـال  علي  گفتـه ام  ان  شـاء الله در  باقي  عمر  هم علـي مي گويم
در دامن پر مهر مادر و در سايه سار زلال عشق پدر، رفته رفته رشد يافت و بزرگ شد. زمان درس ومدرسه بود. او را به مدرسه مالک اشتر بردند و نامش را در ليست همکلاسي ها و هم سالانش وارد کردند. بعد از دوران ابتدايي، مدرسه «ولي عصر»-عجل الله تعالي فرجه- پذيراي او در دوران راهنمايي بود. اما دوران دبيرستان او زياد طولاني نشده سال دوم را که خواند؛ با دبيرستان خداحافظي کرد تا گام در عرصه علوم معنوي و معارف اسلامي مي گذراند. حوزه علميه امام جعفر صادق -عليه السلام-  در شهرستان نکا، در شهريور 62، پذيراي عبدالعلي گرديد و او را در آغوش خود جاي داد. در و ديوار مدرسه نماز شب ها، اخلاص ورزي هاي بي صدا، خدايي شدن هاي بي ادعا او رااز ياد نخواهد برد.
در 25/8/1362، خواست که توحيد عملي را ضميمه توحيد نظري اش کند. شنيده بود در گوشه اي از اين عالم ماده گروهي از آدمهاي بي ادعا خيمه بر پا کرده اند همرنگ خون و تجارتي آغاز کرده اند از جنس عشق بازي و در يک کلام جان فدا مي کنند تا رضايت او به دست آورند. او ديگر تاب ماندن نداشت! اگر نمي رفت چه بايد مي کرد؟ آيا مي ماند که در قيل و قال ها، در پست و مقام ها، در هواي نفس و رياکاري ها، در شهوات و پول پرستي ها و در فتنه زن و فرزند و اضطراب ها غرق شود؟ پس رفت و چه رفتني! سرزمين مهران در عمليات هاي  کربلاي چهار و والفجر هشت، شاهد خودنمايي هاي 
بي رياي او است. در سال 1365 در سپاه، لشکر 25 کربلا و در لباس غواصي شجاع به دنبال سرنوشتش رفت. او به امامش عشق مي ورزيد و به شهدايي چون بهشتي، مطهري، هاشمي نژاد ارادت مي ورزيد. او خود را لايق شهادت نمي ديد و شهادت را هنر مردان خدا مي دانست؛ آري، اگر چشم دل را باز کني و حقيقت را آن گونه که هست ببيني، نه آن گونه که مي خواهي و نه طوري که برايت تفسير مي کنند تو نيز هنر خويش را اثبات خواهي کرد.
در کربلاي چهار، آب هاي جزيره «ام الرصاص» شعله ور کننده آتش درون و پرتاب کننده به عالم عروج شد.
«روحش شاد و راهش پررهرو باد»