1 – ما از خداییم و به سوی او می رویم . پس  چه خوب است براهی برویم که راه انبیاواولیا مخصوص او باشد و از خدا می خواهم که با چهره ی سرخ به سوی او بروم که این اشرف مرگ هاست . راهی را انتخاب کردم که مبشران ما و مردان راستین  و رهبران ما چون  علی ( ع) و حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) و همه یائه انتخاب کردند . روی اصل  آگاهی  و هدف مقدسی که دارم ، راه شهادت را انتخاب نمودم .
2 – شما پدر و مادر عزیزم ! از اینکه حق پدر ومادری شما را بجا نیاوردم ، مرا ببخشید و عفو نمایید . زاری وشیون وناله نکنید و خوشحال باشید تا دشمن از خوشحالی شما سر افکنده شود . من بامرگ باعزت از دنیا می روم .
 3- برادران عزیزم ! بر شهادتم گریه نکنید و ادامه دهنده راه من  باشید . بدانید که اسلام امروز بیاری شما محتاج است . نگذارید هدفی که داشتم نیست شود .
4 – خواهران ! زینب وار پیام رسان خون من باشید و با حجاب خود مشتی بر دهان دشمنان بکوبید و صبور و شکیبا باشید .
5 – پدر و مادر وبرادران و خواهران ! خدا را فراموش نکنید و به عبادتش مشغول باشید ، بدانید که  اگر بدنم قطعه قطعه شود ، از نظام دست بر نخواهم داشت .
6 – شما مردم ! حافظ خون شهیدان باشید و امام را فراموش نکنید و ... مطیع او باشید.
7 – به آنهایی که با اعمال خود ، خون شهیدان را هدر می دهند می گویم که به خود بیایید و فکر کنید . این کشور از آن شماست که مسلمان هستید

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسن جان عباس تبار فیروز جائی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1342 ـ روستای میرانک ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

صادق ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

خانم بالا رحمانی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

9فرزند

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان طالقانی ـ روستای پاشا امیر ـ رشته اقتصاد

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

شهید حوزوی بودند و در حوزه قم تحصیل کردند .

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره)بود وکتاب شهید مطهری و دستغیب را مطالعه می کردند .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

1362 ـ بابل ـ سپاه ـ کردستان

1364 ـ بابال ـ سپاه ـ فاو

1365 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

جانشین دسته

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

شلمچه ـ 14/12/65 ـ اصابت خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

1374 ـ گلزار شهدای کوهپایه سرا ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید : بار آخری  که می خواست  به جبهه برود به من گفت : جان مادر چرا این قدر به من نگاه می کنی ؟ این قدر به من دل نبند  من باید شهید شوم  و خوابش را دیدم  بعد از آن که حرکت کرد به دنبالش رفتم  ولی مراقب بودم تا او مرا نبیند چون اگر مرا می دید  ناراحت می شد  ولی بعداً  دوستانش  که تا محله  اعزام با او رفته  بودند می گفتند وقتی سوار ماشین شد  به دور و برش  نگاه  و دلش می خواست بار دیگر مرا ببیند . بعد از 20 روز خبر شهادتش به ما رسید .

دوست شهید : یک روز معلم انشا موضوعی داده بود  که موضوعش اختیاری بود یکی از همکلاسیها انشایی نوشته بود که در آن به شهید بهشتی توهین کرده بود و معلم ما که ضد انقلاب بود ایشان را تصدیق کرد . من و شهید و دوستان دیگر با دیدن این کار تصمیم گرفتیم انشایی بنویسیم علیه  ضد انقلابی ها  تا بتوانیم از شهید بهشتی و انقلابی ها دفاع کنیم و با این انشا بتوانیم از انحرافات بچه های دیگر جلوگیری کنیم .

دوست شهید : بار آخری که ایشان می خواستند به جبهه بروند ایشان را در منزل خود زیارت کردیم . با ایشان به گلزار شهدای روستای کوهپایه سرا رفتیم و به آن جا که رسیدیم شهید گفتند: اگر من شهید شدم جای من این جاست  و من هیچ ناراحت نیستم . نظرشان نسبت به دنیا  بسیار وسیع بود و نمی خواست اسیر دنیا شود و می گفتند ما در این دنیا محدود شدیم و در زندان قرار گرفتیم و نمی توانیم به اصل که پروردگار است نزدیک شویم و این دنیا مقدمه ای است برای رسیدن به معبود .