نام پدر : صادق
تاریخ تولد :1347/12/13
تاریخ شهادت : 1364/11/24
محل شهادت : هورالهویزه

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید قدیر طاهری نژاد*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید . نماز اول وقت را فراموش نکرده ودر انجام فرائض دینی کوشا باشید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

قدیر طاهری نژاد- رضا

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

13/12/1347، دماوند (روز عید غدیر متولد شدند)

3- نام و شغل پدر :

صادق، بنا

4- نام و شغل مادر:

صغری اسدالهی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

چهار فرزند، فرزند سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در یک خانواده مومن و مذهبی و سطح متوسط از لحاظ اقتصادی متولد شدند و در کنار پدر و مادری با ایمان و سخت کوش نسبت به اعمال دینی آشنا و تربیت شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی ملک شاهدخت آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

سر کار نقاشی ساختمان رفتند

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از دوران ابتدایی ترک تحصیل کردند و سر کار می رفتند.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد.

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان فردی آرام و متدین بودند و به همه اعضای خانواده احترام می گذاشتند و به آنها علاقمند بودند و الگوی مناسبی برای اعضای خانواده از لحاظ رفتاری بودند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

نقاش ساختمان

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

اعلامیه و عکس امام را پخش می کردند

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو انجمن اسلامی و پایگاه بسیج بود و نگهبانی می دادند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

17/7/64  الی 3/10/64 سپاه آمل لشکر 25 کربلا. جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

حدود 5 ماه و 3 روز

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

14/11/64، هورالهویزه، اصابت ترکش به سر

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

22/11/64، امام زاده ابراهیم(ع) آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خواهر شهید - زهرا طاهری نژاد: زمانی که جنگ شد اصلا آرام و قرار نداشت، برادر شوهر خواهرم جبهه بود زمانی که آمده بود رفت خانه آنها و در مورد جبهه سوال کرد که چه جوری است او هم گفت جبهه سخت است گرسنگی دارد و بی خوابی دارد و باید تحمل کرد و به او گفت تو این ها را سوال کردی مبادا بروی ولی ایشان گفت:« من همه ی این ها را تحمل می کنم » و رفت کردستان چند ماه بود و خیلی سختی تحمل کرد ولی برای ما از سختی ها چیزی تعریف نکرد.

رقیه طاهری نژاد- خواهر شهید: ایشان با اینکه از من کوچکتر بودند ولی بعضی وقت ما را راهنمایی می کردند آن زمان ها پسرم کوچک بود و شیطنت می کرد من او را می زدم ایشان می گفت :« مادر نباید دستش روی فرزندش بلند شود، با محبت و صحبت او را آرام کن و نگذار با کتک زدن نظرش را در مورد تو تغییر دهد.»

ایشان یک هفته قبل از اعزام آخرشان به خانه ما آمدند ؛ به نیت اینکه با ما خداحافظی کند ولی به ما چیزی نگفته بود چون من به او گفتم یک بار رفتی دیگر نرو پیش مادر باش اگر بلایی سرت بیاید مادر تنهاست بخاطر همین فکر کرد که مانع او می شوم بخاطر همین دیگر خداحافظی نکرد و رفت.