مقدمه
اگر ستارگان واژه هايم باشند ، باز در شرح نورانيت دل و درونت عاجزند . تو از كدام چشمه آسماني نوشيدي كه اين چنين ضمير زلال و شفاف داشتي و از كدام وادي آمده بودي كه بوي بهشت مي دادي .
اي خورشيد زميني !اي چشمه آسمانس !تو آنچنان در اوج پاكي و طهارت بودي كه هر شب فوج فوج ملائك از سجاده ات زلال اشك را به تبرك مي گرفتند . اي شمع جمع ملائك ،مرغ دلت آشيانه در آسمانها داشت و «فرش »جايگاه روح « عرشي » تو نبود .اي سوز سحر و اي دلداده دلدار ، تو نوراني تر از خورشيد ، برتر و فراتر از فرشته ، زلال تر از چشمه و روشن تر از روز و سبز تر از بهار بودي تو با دو بال ثقلين قرآن و عترت در اوج عروج معنويت پرواز بلند و عارفانه اي داشتي و اي عاشق آسماني ،همواره نامت بر صحيفه دلهاست و بر تابلوي رخشان و درخشان مي ماند .
«هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده عالم دوام ما »
روايتي گذرا بر زندگي شهيد
حشمت الله طاهري فرزند حاج حبيب الله در سال 1338 در روستاي بور محله از توابع شهرستان آمل در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود . او از كودكي با خصوصيات فطري الهي باعث جذب اطرافيان خود مي شد .
شهيد تحصيلات دوران ابتدايي را در دبستان روستاي بورمحله به پايان رساند ، چون علاقه شديدي به ادامه تحصيل داشت دوره راهنمايي و دبيرستان را در كنار برادر خود در تهران به پايان برد و موفق به اخذ مدرك ديپلم شد .
حشمت الله با كسب سجاياي اخلاقي ،اعتماد و اطمينان دوستان و بستگان را نسبت به خود جلب كرده بود و براي آنها مشاوري امين و راهنمايي دلسوز بود علاقه خاص به ائمه اطهار عليه السلام و روحانيت داشت بطوري كه حتي قبل از رسيدن به سن بلوغ تمام وظايف شرعي و عبادي خود را بجا مي آورد و فردي منظم ، صبور ، مهربان ، متواضع و بردبار بود .
فعاليتهاي شهيد قبل از انقلاب اسلامي
او بخاطر برخورداري از احساسات پاك مذهبي و زمينه مطالعات كتابهاي ديني و شركت مستمر در جلسات درس آيت الله حسن زاده آملي و آيت الله جوادي آملي در هنگام اوج گيري انقلاب به درك و آگاهي بالاي ديني و سياسي دست مي يابد .بدين صورت در تمامي راهپيمائي ها حضور فعال داشته و حتي از شهر به شهري ديگر جهت شركت در راهپيمايي بر عليه رژيم سفاك شركت مي كرد .شهيد از افراد شاخصي بود كه در محاصره و تصرف اماكن دولتي در آستانه پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در روز بيست و يك و بيست و دوم بهمن 1357 در شهرستان آمل سهم بسزايي داشته است .
فعاليتهاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي
شهيد طاهري پس از پيروزي انقلاب اسلامي از جمله كساني بود كه در شكل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان آمل نقش داشت در سال 1358 با شروع غائله كردستان و تحركات تجزيه طلبانه ضد انقلاب راهي آن ديار شده و به مقابله با گروهكهاي ضد انقلاب مي پردازد .
در اوئل سال 1359 اشرار وابسته به شرق و غرب در شهر گنبد غائله ترك قهرمان را به راه مي اندازند كه شهيد به اعتراف يكي از فرماندهان عملياتي يكي از عوامل اصلي نجات آن شهر مظلوم از دست اشرار بوده است كه البته در آن عمليات مجروح مي شود .
در اواخر اسفند 1359 جهت سركوبي اشرار سيستان و بلوچستان به مدت سه ماه به شهر سراوان اعزام شده و در آنجا نيز از خود مجاهدتهاي بي بديلي بجاي مي گذارد و در اوايل سال 1360 بعنوان فرمانده عمليات كميته انقلاب اسلامي مامور سازماندهي كميته شهرستان مي شود و عامل موثري جهت كشف خانه هاي تيمي و دستگيري وابستگان رژيم بود ، و در همين سال شهيد با فردي از خانواده مذهبي با قرائت خطبه عقد توسط حضرت آيت الله آملي ازدواج مي كند .
در نيمه دوم سال 1360 فرماندهي عمليات سپاه آمل را جهت سركوب غائله جنگل آمل (گروهك چپ ) بعهده مي گيرد كه حدود يك سال و نيم با مجاهدتهاي فراوان و از دست دادن ياراني چون افركش ها ، شعبانزاده ها و قليچ ها ، شكريها و...دستان پليد اشرار منافق را از جنگلهاي آمل پاك مي نمايند .
شهيد در حماسه خونين ششم بهمن سال 1360 شهر هزار سنگر آمل در سركوب حمله ناجوانمردانه منافقين به شهر ، نقش كليدي و حساسي را ايفا نمود .
فعاليتهاي شهيد در دوران دفاع مقدس
حشمت الله طاهري با شروع جنگ تحميلي براي مبارزه با دشمن بعثي راهي جبهه مي شود و با توجه به تجربه با ارزش نظامي و برخورداري از بينش بالاي نظامي و سياسي بعنوان فرمانده گروهان در عمليات بيت المقدس در آزاد سازي خونين شهر (خرمشهر)حضور مي يابد .
در سال 1363 از طريق مسئولين لشكر جهت آموزش فرماندهي عالي به پادگان امام حسين عليه السلام به تهران اعزام مي گردد و بعد از طي اين دوره بعنوان فرماندهي گردان مالك اشتر راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت مي شود .
شهيد در اكثر عملياتها كه شركت مي كرده در نوك پيكان گردان وارد نبرد عليه دشمن مي شد و با خواندن اشعار حماسه اي و نوحه سرايي در تقويت روحيه معنوي رزمندگان اسلام اثر بسزايي داشت .
در تابستان سال 1363 از ناحيه كمر بشدت مجروح مي گردد كه قبل از بهبودي كامل ،با عشق و علاقه زيادي مجدداً به جبهه در كنار رزمندگان حضور عاشقانه مي يابد و در عمليات غرور آفرين والفجر 8 فرماندهي يكي از گردانهاي خط شكن را بعهده مي گيرد و پس از تثبيت مواضع خود در تصرف شهر فاو ، گردان تحت امرش نقش كليدي داشته است .
چگونگي شهادت
در بيست و هشتم بهمن سال 1364 در يكي از پاتكهاي سنگين عراقيها با نيروهاي دشمن تن به تن درگير مي شود كه بعد از شكست دشمن بشدت مجروح و به يكي از بيمارستانهاي اصفهان انتقال يافته و تحت جراحي هاي كتعددي قرار مي گيرد و در همان حالت بارها مي گويد : خدايا چرا مرا لايق شهادت ندانستي ، و هيچگاه صداي ناله اش بلند نمي شد و بعد از مدت سه ماه مداوا براي ادامه درمان به تهران منتقل و سپس بعد از مدتها دلتنگي براي شهادت در روز بيست و سوم ماه مبارك رمضان برابر با دوازدهم خرداد ماه 1365 همچون مولايش علي عليه السلام با لبي خندان و چشمي باز و حالتي روحاني به سوي ضيافتگاه كروبيان بال گشود .
گزيده اي از وصيت نامه شهيد
خداوندا ! مرا انگونه كه خودت صلاح مي داني اگر لياقت دارم ، اگر جزء بندگان زبون و خوار و ذليل تو محسوب مي شوم ، سرانجام عمر مرا ختم به شهادت در راهت بگردان .
خدايا !من نمي دانم چگونه با تو صحبت كنم و از تو آمرزش بطلبم چون زبان من سخن مي گويد و قلبم و درونم وسوسه مي كند ، مي دانم اين روش مورد پسند تو نيست ، اما مي دانم بزرگواري ، مي دانم كريمي ، رحيمي ،رحماني و سبحان الله .
پروردگارا!فرزندانم را به تو مي سپارم و از تو مي خواهم آنگونه كه خودت مي خواهي هدايت شان كني و آنگونه كه مي پسندي و راهنمايي شان نمائيد .اكنون اي فرزندانم به آيندگان بگويد كه ما فرزند كي هستيم كه براي ياري دين خدا رفت ،و از حسين عليه السلام آموخت و از محمد صلي الله و عليه و سلم درس گرفت و بگوئيد به ما وصيت كرد كه پيرو فاطمه سلام الله عليه باشيم و وارث زينب سلام الله عليه .
برادران عزيز ! بدانيد ايمان به خدا و اعتقاد به روز قيامت موجب سعادت در زندگي و ايثار در راه خدا و انجام تكاليف الهي باعث خوشبختي مي گردد جز اين بن بست است و نااميدي و جز اين فنا است و زبوني .
والسلام .