نام پدر : رمضان
تاریخ تولد :1345/05/12
تاریخ شهادت : 1365/10/02
محل شهادت : آبادان

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی طالبی نتاج دیوکلایی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1345 ـ روستای دیوکلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

رمضان ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سلیمه ستایش ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ شهید فرزند پنجم بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید درس حوزوی خواندند و برای فراگیری قرآن به مکتب خانه رفتند .  

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امیرپازواری بابل ـ رشته علوم تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید تا مقطع اول دبیرستان  تحصیل کرده و سپس به حوزه علمیه  قم رفتند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــ

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل ـ طلبه

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره )، شهیدان مطهری و دستغیب  بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در راهپیمایی ها حضور فعال داشتند..

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

12/59  ـ امیرکلا ـ سپاه ـ شلمچه

3/10/65 ـ قم ـ حوزه ـ کربلای 4

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار از ناحیه ران پا ـ اصابت ترکش ـ شلمچه

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

2/10/65 ـ شلمچه ـ در اثر تصادف  ماشین

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

17/10/65 ـ گلزار شهدای روستای ملا محله ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : خاطره من از برادرم همه ی آن مهربانی و رفتار نیک و پسندیده ای است که از او دارم او بسیار شجاع بود و عاشق جبهه . علاوه بر این که خودش عاشق جبهه بود یکی دیگر از برادرانم و همچنین پسرعمویم را شیفته جنگ و جبهه کرد و هر سه نفر امام حسین را الگوی خود قرار دادند و برای اسلام و انقلاب تا پای جان جنگیدند .

پدر شهید : شهید فرزندی بسیار آرام و ساکت بود و فرزند اهل دردی بود که همیشه به فکر خانواده بودند. به مسأله حجاب بسیار اهمیت می دادند . اهل ورزش بودند . بسیار صادق و راستگو بودند . شجاع و امانتدار و از اخلاق خوبی برخوردار بود . به واجبات بسیار اهمیت می داد و از محرمات دوری می کرد .

مادر شهید: شهید فرمودند من به جبهه می روم و به برادرش وصیت کرد من چیزی ندارم فقط چندتا کتاب است اگر من شهید شدم ناراحتی نکنید و من در جواب به او گفتم ما چیزی را که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم . ما شما را برای گرفتن انتقام خون حسین بزرگ کردیم برو خدا پشت و پناهت ما ناراحت نیستیم . 


وصیت نامه

 
 
 
«روحاني شهيد: علي طالبي نتاج»
 
بسم الله الرحمن الرحيم
            
به‌ نام‌ الله‌ پاسدار حرمت‌ خون‌ شهيدان‌، به‌ نام‌ خداي‌ محمد(صلي الله عليه و آله‌) خداي‌ علي‌ (عليه السلام‌) حسن‌ و حسين‌ (عليهما السلام‌) وفاطمه‌(سلام الله عليها‌). 
به‌ نام‌ خداي ناصرين‌ دين‌ خدا و با درود و سلام‌ بر تمام‌ شهيدان‌، تمامي‌ رزمندگان‌. درود و سلام‌ بر خانوادة‌ عزيزم‌ كه‌اين‌ همه‌ زحمت‌ برايم‌ كشيدند و حق‌ بزرگي‌ برگردن‌ من‌ دارند. 
پدر و مادر عزيزم‌! به‌ شما افتخار مي‌كنم‌. روحية‌ بزرگ‌ اسلامي‌ را در وجود شما حس‌ مي‌كنم‌. مهمتر از همه‌ اينكه‌ مرا در مكتب‌ امام‌ صادق(عليه السلام‌) فرستاديد و خود سازي‌ و پرورش‌ در اين‌ دانشگاه‌ خود سازي‌ مرا به‌ اين‌ مكان‌ هدايت‌ كرد. اميدوارم‌ كه‌ خداي‌ سبحان‌ به‌ شما جزاي‌ خير بدهد. 
من‌ نمي‌خواهم‌ در اين‌ تكه‌ كاغذ، شما برادران‌، خواهران‌ و پدر و مادر را به‌ كارهاي‌ خير توصيه‌ كنم‌ يا اينكه‌ از شما بخواهم‌ كه‌ در راه‌ اسلام‌ باشيد، چون‌ اين‌ يك‌ چيز معلومي‌ است‌ كه‌ هر فرد مسلمان‌ اگر بخواهد دينش‌، ايمانش‌ واعتقادش‌ كامل‌ باشد، بايد به‌ قوانين‌ اسلام‌ پايبند باشد و مقررات‌ دين‌ و مذهب‌ را انجام‌ دهد و دفاع‌ از نواميس‌ خود و ديگران‌ بكند. 
من‌ در اين‌ تكه‌ كاغذ مي‌خواهم‌ از همه‌ خداحافظي‌ كنم‌ و در اين‌ جا چند كلمه‌اي‌ با معبودمان‌، الله‌ من‌ كه‌ وجودم‌ و وجود تمام‌ موجودات‌ به دست‌ اوست‌، با خالق‌ تمام‌ مخلوقات‌، با معبود تمام‌ عابدين‌ درد دلي‌ كنم‌. 
هر چند كه‌ او شاهد و ناظر بر تمام‌ اعمال‌ ماست‌ و نهان‌ و آشكار و از درون‌ و بيرون‌ ما خبر دارد.
خداي‌ من‌! خالق‌من‌! تو شاهدي‌ الان‌ كه‌ از تمام‌ چيزم‌ دست‌ كشيدم‌ و رو به‌ سوي‌ جبهه‌ آوردم‌، فقط‌ و فقط‌ به‌ خاطر توست‌. فقط‌ به‌ خاطر اين‌ است‌ كه‌ تو از من‌ راضي‌ باشي‌ و مرا قبول‌ كني‌. 
خدايا! اگر تو مرا از درگاهت‌ براني‌ به‌ كدام‌ درگاه‌ پناه‌ ببرم‌؟ همان‌ جمله‌اي‌ كه‌ اميرالمؤمنين‌ (عليه السلام‌) به‌ كميل‌ ياد مي‌داد و مي‌فرمود «الهي‌ و ربي‌ من‌ لي‌ غيرك‌» خدايا غير از تو ما چه‌ كسي‌ را داريم‌؟ الهي‌ من‌ به‌ سوي‌ تو پناه‌ آوردم‌ «يا غياث‌المستغيثين‌» پناهم‌ ده‌ و مرا قبول‌ نما، چون‌ غير تو براي‌ من‌ پوچ‌ و بي‌ ارزش‌ است‌ و تمام‌ وجودم‌ و هستي‌ام‌ در توخلاصه‌ مي‌شود و اگر اعتماد من‌ نسبت‌ به‌ تو نبود، دنيا برايم‌ تاريك‌ مي‌شد و زندگي‌ برايم‌ عبث‌ و بيهوده‌ بود. 
پدر و مادرم‌! چند وصيت‌ كوتاه‌ به‌ شما دارم‌ و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ وصي‌ من‌ پدرم‌ و ناظر، مادرم‌ مي‌باشد. يك‌ مقداري ‌پول‌ در چمدان‌ من‌ در مدرسه‌ است‌، آن‌ را براي‌ رد مظالم‌ به‌ فقرا بدهيد. وسايل‌ و كتاب‌هاي‌ مرا اگر احتياج‌ داريد، بعضي‌ از آنها را ببريد و بقيه‌ را به‌ دوستان‌ و آشنايان‌ و مخصوصاً به‌ طلبه‌ها بدهيد. دوچرخه‌اي‌ را كه‌ در قم‌ داشتم‌، به‌ يكي‌ ازطلبه‌ها دادم‌ از او نگيريد.
خلاصه‌ مرا حلال‌ كنيد و از دوستان‌ و آشنايان‌ يادم‌ نمي‌آيد كه‌ به‌ كسي‌ بدهكار باشم‌، اگر به‌ كسي‌ بدهكارم‌ بياييد ازمنزل‌ ما بگيريد و اگر پشت‌ سر كسي‌ غيبت‌ كردم‌ و يا تهمت‌ زدم‌، مرا ببخشيد.
خدايا! حالا كه‌ در انجام‌ مأموريتي‌ الهي‌ هستم‌، تو را به‌ ياري‌ مي‌طلبم‌ و به‌ تو سوگند ياد مي‌كنم‌ كه‌ هميشه‌ و تا آخرين ‌نفس‌ براي‌ ياري‌ دين‌ تو مستحكم‌ و جان‌ بركف‌، فداكاري‌ كنم‌. خدايا! تو شاهدي‌ كه‌ من‌ كور كورانه‌ در اين‌ راه‌ قدم‌ برنداشته‌ام‌ و از روزي‌ كه‌ تو را به‌ يگانگي‌ شناختم‌ و در قلبم‌ جرقه‌اي‌ از ايمان‌ محمدي‌ فوران‌ كرد، از همه‌ چيز گذشتم‌ وبه‌ تو پيوستم‌. من‌ خود را لايق‌ شهادت‌ نمي‌دانم‌ چرا كه‌ خداوند اين‌ فيض‌ عظيم‌ را نصيب‌ بندگان‌ مخلص‌ و پاك ‌مي‌نمايد اما چون‌ بزرگي‌ خداوند را ديدم‌، نتوانستم‌ دست‌ از اين‌ راه‌ بردارم‌ و اميدوارم‌ كه‌ خداوند مرا بپذيرد. 
امت‌ قهرمان‌ و شهيد پرور! بايد خداوند را ستايش‌ نماييم‌ چرا كه‌ در ميان‌ تمام‌ ملل‌ دنيا، ملت‌ ايران‌ را رهبري ‌عظيم‌الشان‌-چون‌ امام‌ خميني-‌ بخشيد، رهبري‌ كه‌ درس‌ بزرگواري‌ و رشادت‌ و شهامت‌ و شجاعت‌ را از جدش‌ امام ‌حسين(عليه‌السلام)‌ آموخته‌ و اين‌ موجب‌ فخر و مباهات‌ همة‌ ما در دنياست‌. جان‌ من‌ هديه‌اي‌ است‌ ناقابل‌ در راه‌ اسلام‌ و هر جا مرگ‌ با عزت‌ فرا رسد، با آغوش‌ باز به‌ سويش‌ خواهم‌ رفت‌. 
از خدا بترسيد زيرا خدا ناظر بر تمامي‌ اعمال‌ آدمي‌ است‌ و از دلبستگي‌هاي‌ دنيوي‌ رها شويد، همانطور كه‌ حضرت‌علي‌(عليه السلام) از دنيا دست‌ كشيد. اي‌ جوانان‌! نكند در رختخواب‌ ذلت‌ بميريد كه‌ حسين‌(عليه السلام‌) در ميدان‌ نبرد شهيد شد. 
مبادا از رفتن‌ فرزندانتان‌ به‌ جبهه‌ جلوگيري‌ كنيد كه‌ فردا در محضر خدا نمي‌توانيد جواب‌ حضرت‌ زينب(سلام‌الله‌عليها)‌ را بدهيد. 
خدايا! آرزو دارم‌ مهر سرخ‌ شهادت‌ را بر قلبم‌ زني‌ تا اگر در طول‌ زندگي‌ به‌ اسلام‌ خدمتي‌ ننمودم‌، لااقل‌ شهادتم‌ موجب‌ افتخارم‌ گردد. مردم!‌ بدانيد كه‌ اين‌ من‌ نيستم‌ كه‌ مي‌جنگم‌، هدف‌ من‌ و مكتب‌ من‌ است‌. 
مردم!‌ احترام‌ خانواده‌هاي‌ شهدا را داشته‌ باشيد كه‌ خانواده‌هاي‌ شهدا در نزد خداوند خيلي‌ عظمت‌ دارند. بار خدايا! ما را يك‌ لحظه‌ برخودمان ‌وامگذار.
اي‌ مردم‌! دنيا محل‌ امتحان‌ است‌، دل‌ به‌ دنيا نبنديد و به‌ فكر قيامت‌ باشيد چرا كه‌ قيامت‌، آخرين‌ مقصد ماست، در ماديات‌ غرق نشويد كه‌ موجب‌ فراموشي‌ خداوند است‌. سعادتمند انساني‌ است‌ كه‌ با ميل‌ و اراده‌ وايمان‌ قوي‌ و از روي‌ باور قلبي‌ خود به‌ استقبال‌ مرگ‌ برود و چه‌ زيباست‌ كه‌ انساني‌ مرگ‌ را خود انتخاب‌ كند. سعي‌ كنيد خدا را بشناسيد و عاشقش‌ شويد زيرا در ساية‌ عاشقي‌، مي‌توان‌ به‌ معشوق رسيد. برادران‌! دعاي‌ كميل‌ شب‌هاي‌ جمعه ‌را فراموش‌ نكنيد كه‌ اين‌ دعا پرفضيلت‌ترين‌ دعاهاست‌ كه‌ شما را به‌ آخرت‌ مي‌رساند.
 اي‌ امت‌! از آنجا كه‌ احساس‌ كردم ‌اسلام‌ و قرآن‌ در خطر است‌، براي‌ صيانت‌ از اين‌ آيين‌ الهي‌، رهسپار ميادين‌ نبرد شدم‌ و رضاي‌ خدا را در اين‌ مي‌ديدم‌؛ همان‌ رضايتي‌ كه‌ امام‌ خميني‌ آن‌ را درك‌ كرد و نداي‌ ياري‌طلبي‌ سر داد و حركت‌ كرد و ندايي‌ كه‌ امروز رهبرمان‌ آن‌ را سر داد كه‌ خدايا! اي‌ كاش‌ ميليون‌ها جان‌ داشتم‌ و به‌ خاطر رضاي‌ تو در راه‌ اسلام‌ عزيز فدا مي كردم‌. 
اي‌ انقلاب‌! از خون‌ جوانان‌ ما سيراب‌ شو و به‌ ايستادگي‌‌ات‌ ادامه‌ ده‌. اي‌ مردم‌! بي‌‌تفاوت‌ نباشيد و در هر سنگري‌ كه ‌هستيد، بكوشيد تا انقلاب‌ به‌ پيروزي‌ برسد و مقدمه‌ ساز انقلاب‌ جهاني‌ حضرت‌ مهدي‌ گردد و در اين‌ راه‌ از هيچ‌ كس‌ نهراسيد. 
سخني‌ چند با خانوادة‌ محترم‌!
آفرين‌ بر تو اي‌ مادرم‌ كه‌ چنين‌ فرزندي‌ را تربيت‌ كرده‌اي‌ و در راه‌ اسلام‌ فرستاده‌اي‌. مادرم‌! تو از فاطمه‌(سلام‌الله‌عليها) سرمشق ‌گرفته‌اي‌ و چگونه‌ تربيت‌ كردن‌ فرزندت‌ را از او آموخته‌اي‌ و اين‌ سلام‌ مرا كه‌ از اعماق قلبم‌ سر چشمه‌ مي‌گيرد بپذير. 
پدر و مادر عزيزم‌! مرا حلال‌ كنيد و اگر خواستيد برايم‌ گريه‌ كنيد، برگناهانم‌ گريه‌ كنيد و براي‌ شادي‌ روحم‌ گريه‌ كنيد و براي‌ سالار شهيدان‌ كه‌ شهادت‌ را به‌ فرزندان‌ اين‌ مرز و بوم‌ آموخت‌ گريه‌ كنيد. براي‌ جواني‌ اكبرها، اصغرها، قاسم‌ها گريه‌ كنيد و بر پهلوي‌ شكستة‌ فاطمة‌ زهرا(سلام الله عليها) گريه‌ كنيد و براي‌ يتيمان‌ بي‌‌پدر و براي‌ مفقودالاثرها گريه‌ كنيد، پدر و مادر عزيزم‌! اگر خداوند شهادت‌ را نصيبم‌ كرد، ناراحت‌ نشويد و بدانيد كه‌ اسلام‌ بيش‌ از اينها ارزش‌ دارد و بايدآن‌ را ياري‌ كرد. بدانيد مؤمن‌ بودن‌، به‌ نماز و روزه‌ نيست‌. 
برادرانم‌! نگذاريد اسلحة‌ من‌ به‌ زمين‌ بيفتد و از خداوند خواستارم‌ تا شما را در راهم‌ كه‌ راه‌ حسين‌ است‌، استوار و ثابت‌ قدم‌ نگهدارد. خواهرانم! حجاب‌ اسلامي‌ را رعايت‌ كنيد و همانند زينب‌ باشيد.
 در خاتمه‌ از پدر و مادر، خواهر وبرادر و آشنايان‌ مي‌خواهم‌ اگر هر بدي‌ از من‌ ديديد، مرا به‌ بزرگواريتان‌ حلال‌ كنيد. به‌ اميد پيروزي‌ كفر ستيزان‌ اسلام‌ بردشمنان‌. 
 
شهادت‌  را   پذيرفتند   و  رفتند چوخورشيدي‌ درخشيدند و رفتند
به‌  جاي‌  گريه‌  خنديدند  و رفتند خوشا  آنان كه‌  با  عشق  حسيني‌
خوشا آنان كه‌ در اين‌ عرصة‌ خاك    خوشا  آنان كه‌  وقت‌  دادن‌  جان‌
آخرين‌ وصيتم‌ اين‌ است‌ كه‌ مرا در مسجد محله‌مان‌ دفن‌ كنيد و اين‌ شعر را بر روي‌ مزارم‌ بنويسيد.
شهيد عشق‌ در ميدان‌ پيكار چو پروانه‌ بسوزد در ره‌ يار
نويسد بر حرير لاله‌ با خون خداوندا خميني‌ را نگهدار
 
 
 
استان: مازندران            شهرستان: بابل           تولد: 1345          شهادت: 02/10/1365 - آبادان
 

زندگی نامه

 
 
 
روحاني شهيد: علي طالبي نتاج 
 
در شهريور سال 1348 در حاشية كوه‌هاي سرافراز البرز، در اميركلاي مازندران ودر هجوم دود و عطر اسپند و صلوات، كودكي زيبا پا به عرصة وجود نهاد كه قدومش لبريز عطر اطلسي‌هاي بهشتي بود. كودكي علي نام كه در روزگاراني نه چندان دور، در راه قداست نام علي (عليه السلام)، رنگ سرخ شهادت را تكرار كرد.
شهيد «علي طالبي نتاج» دوران كودكي را در دامن طبيعت زادگاه خود به سر برد و استوار و آبديده گشت. از همان كودكي آثار مردانگي و غيرت در چهره‌اش نمودار بود. سيزده ساله بود كه عزم ميدان نبرد كرد و چون صدها حسين فهميدة اين مرز و بوم، جلوه‌هاي نابي از پردة رشادت قاسم وار فرزندان خميني را به تصوير كشيد. حضور در جمع باده نوشان ميكدة ناب جبهه و دانشگاه حسيني و مؤانست با روحانيان پاك نهادي كه دل از دنيا و دل‌بستگي‌هاي آن بريده و در خلسة ناب عشق‌بازي در سنگرهاي خاكي جبهه پاي نهاده بود. وي را بيش از پيش شيفتة ايشان نمود و او بر آن شد تا به جمع عارفانة ايشان پاي نهد.
پس از بازگشت، به رستم كلا رفته و در حوزة ‌آن ديار و نزد آيت الله ايازي (رحمه الله عليه) به تحصيل معارف اسلامي مشغول گشت. چندي از تحصيل وي مي گذشت كه باز حضور خود را در جبهه لازم ديد و بي‌درنگ روانة ديار خطرخيز جنوب گشت. در بازگشت، رفيق توفيق گشته و براي ادامة تحصيل، راهي خزانة پر گهر علوم اهل بيت (عليهم السلام) قم شد و زير نظر آيت الله جوادي آملي، از اين يار ديرين امام و انقلاب كسب علم و دانش نمود.
خصوصيات اخلاقي بي‌شمار «شهيد طالبي» در جوار نيلوفر كوير، پرورش يافته و از او طلبه‌اي فاضل و فرهيخته ساخت. او به دنيا اهميتي نمي‌داد و براي دفاع از ميهن، به راحتي از جان شيرين مي‌گذشت.
شهيد علي طالبي سرانجام پس از شش سال حضور در ميادين جهاد با نفس و جهاد باخصم دون، سرانجام در دوم ديماه سال 65 در سانحه اي در جادة اهواز -‌ آبادان مزد نياز شبانه را به برات وصال حضرت يار گرفت و با نام بلند شهادت جاودانه گشت.
پيكر پاك اين يار نازنين، پس از بازگشت از آن خاك خطرخيز در هجوم اشك و آه و حسرت، در «ملّا محله اميركلا» تشييع و به خاك سپرده شد تا فرداهاي اين مرز و بوم را در دستان بازماندگان قافلة خوبان نظاره‌گر باشد.
 
 
دل‌ها چه بهاري است در ياد شما اين دشت گواه رزم خونبار شما
از دل برود هر آنكه از ديده برفت از دل  نرود  نگار  رخسار  شما
«يادش گرامي و راهش پر رهرو باد»
 
 
 
 
استان: مازندران          شهرستان: بابل-اميرکلا           تولد:1345 شهادت: 12/10/65- اهواز- آبادان