نام پدر : رمضان
تاریخ تولد :1347/01/01
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

1.    دین خدا امانتی است در دست ما، باید آنرا به مقصد برسانیم یکی با قلم، دیگری با سخن گفتن و عده ای با نثار خون.

2.    برادرانم! دنیا دار امتحان است، ماندنی نیست و به کسی وفا نکرده است. فقط خدا باقیست برادرانم به فکر آخرت باشید... انسان برای دنیا آفریده نشده است بلکه دنیا برای انسان آفریده شده است... بیایید به تکیه گاهی تکیه زنید که محکم باشد مانند بزرگانی که تکیه گاه خوبی انتخاب کردند و چند روز دنیا را با راز و نیاز با معبود خود گذراندند.

3.    کاروان عاشقان کربلا در حرکت است از کاروان عقب نمانید. مرگ می رسد چه بخواهی و چه نخواهی. خوشا آن مرگی که در میدان جنگ و جهاد در راه خدا باشد.

4.    از برادران عزیزم می خواهم راهم را ادامه دهند. از شما می خواهم فرزندان خودتان را از تربیت های اسلامی بهرمند سازید و به جامعه تحویل بدهید.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسین طالبی نتاج دیوکلایی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1347 ـ روستای دیوکلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

رمضان ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سلیمه ستایش ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ شهید فرزند چهارم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی متولد شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای فراگیری قرآن به مکتب رفتند.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی امیرپازواری ـ روستای امیرکلا ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید تا مقطع راهنمایی درس خواندند و به علت رفتن به جبهه ترک تحصیل کردند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار محبت می کرد.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) ، شهیدان بهشتی، رجایی و علمای دینی بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

6/1360 ـ بابل ـ امیرکلا ـ شلمچه

12/10/1365 ـ بابل ـ امیرکلا ـ کربلای 5

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار شلمچه ـ شیمیایی

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

شلمچه ـ 22/10/65 ـ اصابت ترکش ـ عملیات کربلای 5

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

28/10/65 ـ گلزار شهدای ملا محله ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : شهید بسیار متواضع، بسیار امانتدار، وقت شناس و خوش قول بودند. در صمیمت با دوستان ، ضایع نکردن حق کسی  زبانزد بودند. اهل خواندن قرآن ، دعا ، نماز جماعت بودند. حجب و حیا و نظم و انضباط داشتند .

خواهر شهید: برادرم وقتی که شیمیایی شدند در بیمارستان مدتی بستری بود ولی به ما اطلاعی نداد وقتی از بیمارستان به منزل آمد درب اتاق را می بست و درمان می کرد و زخم هایش را پماد می زد چون پوست بدن او سوخته بود . فقط به ما گفته بود لباس هایش را با آب نمک بجوشانیم ولی ما نمی دانستیم برای چه است. من یک روز از سر کنجکاوی کشیک دادم تا ببینم در اتاق چه کار می کند . یواش در اتاق را باز کردم . دیدم او در اتاق لخت است به او گفتم حسین چه شده است؟ یهو جا خورد وقتی مرا دید و گفت چیزی نشده من کمی شیمیایی شدم به پدر و مادر چیزی نگو . من دیدم که قسمتی از بدنش سوخته بود او اصلاً بروز نمی داد . 


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد