1- خدایا! ماندن دشوار شده است. حضور داشتن خود غنیمت است اما پشتمان شکسته، زنجیر درد دست هایمان را بسته و سینه‌ی ما شسته است. ما از نبودن شهدا رنج نمی بریم، بلکه از بودن خویش در رنجیم. ما می دانیم که آنها زنده هستند و ما مرده ایم.
2- شهید یعنی کسی که برای جامعه‌ی خویش پیامی دارد و این پیام را جز با خون، با چیز دیگر نمی خواهد بنویسد. آنجا که زندگی خوردن، نوشیدن، خوابیدن باشد و زیر بار ذلت ها رفتن، مرگ هزاران بار بهتر از زندگی است و مردن ترجیح دارد و پیامبر برای من ذلت نمی پسندند و مومنینی که بعدها می آیند، هیچ کدامشان نمی پسندند که حسینیان تن به ذلت دهند! آیا من تن به ذلت بدهم؟
3- پدرم توصیه می نمایم که هرگز از خدا جدا نشوی و چون گذشته رهرو راه حسین (ع) و امام زمان (عج) و پیرو امام امت باشی.
4- مادر از تو می خواهم که مانند مادر وهب که یکی از شیرزنان تاریخ اسلام است در مرگ من سوگواری نکنی که باعث شادی دشمنان اسلام می شود. توصیه می کنم در حد توان در مراسم نماز جمعه و دعای کمیل حاضر شوی. زیرا فرزندت را در راه دین حق عازم جبهه نموده ای.
5- خواهران خودم! امیدوارم مانند حضرت زینب (س) ادامه دهنده‌ی خون برادرتان باشید.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید عباس ضیاء تبار احمدی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

6/11/1349- بابلسر

3- نام و شغل پدر :

سید ابوالحسن- آزاد

4- نام و شغل مادر:

صبح گل فلاحت پیشه- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شش فرزند- شهید چهارمین فرزند بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

از لحاظ اقتصادی به نسبت وضعیت خوبی داشتند و مشکلی از این لحاظ نبود. از همان سنین کودکی اهل مسجد و نماز بود و خیلی از مسائل شرعی را رعایت می کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شهید قزوینی فعلی روستای کاظم آباد بابلسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه ی شهید هاشمی نژاد روستای همت آباد بابلسر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

به علت رفتن به جبهه در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

نسبت به همه مهربان و صمیمی بود و به والدین هم نهایت احترام را می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید متأثر از حضرت امام (ع) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

فعالیت های فرهنگی مسجد محل و راهپیمایی های بعد از انقلاب حضور چشم گیر داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

چند بار اعزام از بسیج به جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز، مسئول تبلیغات تیپ- بی سیم چی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

4/3/1367 در شلمچه، عملیات تک دشمن، بر اثر اصابت ترکش به درجه ی شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

8/5/1374، در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

سید حسن ضیاء تبار- برادر شهید- می گوید: یک روز یکی از دبیران شهید به نام آقای غلامی که چند روزی جای خالی شهید را در کلاس درس احساس می کند، نزدیک شروع امتحانات به شاگردان می گوید: هر کس با خانواده ی سیدعباس ارتباط دارد، به ایشان پیام بدهد که بیاید امتحاناتش را بدهد. فکر می کرد شهید عباس ترک تحصیل کرد. بچه ها بلافاصله جواب دادند آقای دبیر عباس رفته جبهه و مفقودالاثر شده. آقای دبیر گفت: با شنیدن این خبر شوکه شدم گفتم: خدایا! شاگردهایم چقدر از من جلوتر هستند و من بی خبرم.

محمدرضا نوحی- دوست، هم رزم و داماد شهید می گوید: قبل از پاتک شلمچه نماینده ی حضرت امام (ره) ، آقای قربانی آمده بود تا جو را برای عملیات آماده کند. آن جا آقای قربانی به شهید عباس امر کرده بود که به دستور حضرت امام (ره) تو نباید به خط بروی و باید این امر را رعایت کنی. شهید عباس شروع کرد به گریه کردن. حالت معنوی خاصی داشت یقیناً خدا او را قبول کرده بود. وقتی که از سنگر بیرون آمدیم، به او پیشنهاد کردم که آخرین عکس را با هم بگیریم و همین ناخودآگاه آخرین عکس ما شد. به دلیل این که پاتک سنگین بود، بچه ها به ایشان گفتند: برگرد عقب ولی ایشان برنگشت و توسط گلوله ی تانک به شهادت رسید.

حبیب رشیدی- دوست شهید- می گوید: هر وقت که به عملیات می رفتیم و بر می گشتیم، چند نفر از دوستان از بین ما می رفتند. در این هنگام شهید عباس می گفت: بچه های خوب یکی یکی شهید می شوند، خوش به سعادت شان. اگر ما مجروح شویم و جایی از بدن ما ترکش بخورد، چیز کمی است که در برابر اسلام و دین دادیم، باید لیاقت شهادت را به دست بیاوریم.

 

 

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد