نام پدر : حسن
تاریخ تولد :1343/02/17
تاریخ شهادت : 1360/10/12
محل شهادت : طویله

وصیت نامه

1 – برای من گریه نکنید عو آن راهم را که راه اسلام است ادامه دهید .
2 – اگر کس با امام و لایت فقیه مخالف باشد کافر است .
3 – ای شهدا ! ای شهدا , آیا این سعادت را دارم که پیش شما بیایم ؟ ایا مرا می پذیرید ؟ گر چه کاری برای خدا نکرده ام .
4 - ... جز این کار که در راه خدا و در رکاب امام خمینی رگبار گلوله بر سینه دشمنان اسلام و مسلمین زدم آی ا مرا می پذیرید ؟

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید بهروز سیدی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم تابع ولایت فقیه باشید تا دچار گمراهی نشوید..حق الناس را رعایت کنید؛ چرا که خداوند از حق الناس نمی گذرد و حق الناس مانع استجابت دعاست.پیرو راه شهدا باشید و خون آن ها را پایمال نکنید.به والدین خود احترام بگذارید تا خداوند از شما راضی باشد.در مراسم تشییع پیکر شهدا شرکت کنید تا خانواده شهدا احساس تنهایی نکنند.                                                         


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

بهروز صیادی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

9/2/1343 ـ تنکابن

3- نام و شغل پدر :

حسن ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

حوا اشکانی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6فرزند ـ چهارمین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مذهبی ـ از لحاظ اقتصادی در شرایط سختی بودند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

اولیائی ـ چناربن ـ تنکابن

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

شهید بهشتی ـ تنکابن

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان حافظ ـ تنکابن ـ علوم انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

سال دوم دبیرستان بودند که به جبهه رفته و شهید شدند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

نسبت به پدر و مادر علاقمند بودند و در باغداری ، کشاورزی با ایشان همکاری می کردند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

تنکابن ـ در راهپیمایی علیه رژیم شاه

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو فعال بسیج ـ نگهبانی در روستاها

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه : ــــــــــــــــــ

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

بسیجی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مریوان ، 12/10/60 ـ اصابت تیر به سر

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

16/10/60 ـ گلزار شهدای چناربن ـ تنکابن

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

شهید خوش اخلاق، صادق ، شجاع ، صمیمی ، گشاده رو و صبور بود.

اسماعیل مشهدی-دوست شهید: ایشان در مبارزه با گروهک منافقین بسیار فعال بودند و یک مرتبه که مسئولیت تدارک سنگرهای حفاظتی در روستا برای مقابله با منافقین بر عهده ی اینجانب بود ، خستگی مفرطی در سیمای ایشان مشاهده نمودم و به ایشان توصیه کردم که حتماً  چند ساعتی استراحت کند که شهید بزرگوار با لحنی دوستانه در جواب بنده گفتند که 48 ساعت است که نخوابیدم او همیشه دارای روحیه از خودگذشتگی بود و آرامش روستا و کشورمان سرلوحه کاریشان بود.

مرتضی نوذری-دوست و همرزم شهید:بهروز تعریف می کرد که خواب دید امام آمد به مسجد سرو آباد(جایی که مستقر بودیم) و از من پرسید چرا ناراحتی؟ گفتم که آخه امام دو ماه ما را این جا نگه داشتند و ما این جا می خوریم و می خوابیم.امام سر بهروز را در آغوش گرفت و گفت ناراحت نباش و بعد بهروز گفت من بلند شدم از بچه ها دوربین بگیرم تا از امام عکسی بگیرم امام نگذاشت و خواست برود. بهروز گفت من در جواب گفتم اخر شما محافظ ندارید تنها نروید.بگذارید من محافظ شما باش و ایشان گفتند من محافظ نمی خواهم باید بروم و در جای دیگر هم کار دارم و از کوه های سرو آباد رفت

بهنام بهزادی-دوست و همرزم شهید: او واقعا یک رزمنده بود.خیلی از ماها در جبهه بودیم ولی مثل او نبودیم.او در شهر طویله عراق یک تیربار را تحویل گرفت و قبل از عملیات همیشه با آن عکس می گرفت و آن را پاک و روغن کاری می کرد.تا روز عملیات یک سنگر بالای شهر طویله  عراق بود که آتش سنگینی داشت هرکس جلو می رفت شهید می شد و زنده برنمی گشت.دراین لحظه بهروز شجاع و نترس تیربارش را آماده کرد و سر از سنگر بیرون آورد و با رگبار به طرف سنگر دشمن رفت و آن بعثی را به درک واصل کرد و تیری هم به سینه بهروز خورد.البته به سمت راست بدن او اصابت کرد و به شهادت رسید