«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
کیامرث صیدانلو، کیا
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
1/1/1344، ـــــــــــ
3- نام و شغل پدر :
اسدالله، کارمند راه آهن
4- نام و شغل مادر:
خدیجه اسدپور، خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
شش فرزند،ـــــــــــ
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
مادرش می گوید: همه واجبات را ادا می کرد و از مستحبات در حد توان دریغ نمی کرد. معمولاً تا نیمه های شب بیدار بود برای نیایش و نماز. در نمازهای جمعه بدون استثنا در بندرگز و بهشهر شرکت می کرد. عشق و ارادت زیادی به اهل بیت خصوصاً امام حسین، امام علی و حضرت فاطمه و زینب داشت.
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــ
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
مدرسه شهید زاهدی فعلی و فرخی قدیم در گلوگاه
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
مدرسه باقر العلوم در گلوگاه
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان شهید بهشتی در گلوگاه
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
بله در آجرپزی به پدرش کمک می کرد و همراه دوستانش به چاه زنی می رفت.
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
دیپلم ، ـــــــــــ
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی :
انجام داد
2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :
از تاریخ 14/10/63 تا 29/10/65 در منطقه مهران، دهلران، هورالهویزه و شلمچه به عنوان نیروی اطلاعات عملیات لشکر و محور که به علت شهادت از ادامه خدمت باز ماند.
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
مجرد
2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
با پدر و مادر رفتار مودبانه ای داشت. البته گاهی اوقات بر سر مسایلی مشاجره ای با آنان می کرد اما خیلی زود از دل شان در می آورد و رضایت شان را جلب می کرد. نسبت به آنها خیلی مهربان و صبور بود.
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ
3- زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــ
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
قبل انقلاب سن و سالی نداشت ولی در همان بچگی در تمام تظاهرات ها و پخش اعلامیه ها حضور داشت.
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
عضو پایگاه حضرت ابیطالب بود. در گروه هنری تئاتر سپاه نقش آفرینی می کرد.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :
با گروهک های ضدانقلاب که دست شان به خون این ملت آغشته بود بسیار مخالف بود و برای جلوگیری از توطئه های آن ها از هیچ کوششی دریغ نمی کرد.
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
در جبهه حضور داشت
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
طی چهار مرحله از سپاه گلوگاه لشکر 25 کربلا با عضویت بسیج گواهی خدمت در جبهه دارد. از 21/4/60 به مدت 13/12/60 تا 11/3/61 و 24/8/61 تا 15/12/61 و 27/11/62 تا 16/2/63. در پاک سازی جاده بانه و سردشت و پاک سازی روستاهای سروآباد جاده مریوان و کامیاران در منطقه بازی دراز ، عملیات والفجر مقدماتی ، والفجر 6 و قدس 1 و 2، بدر، والفجر8، کربلای 1 و 4 و 5 حضور داشت.
3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــ
4- مسئولیت در جبهه :
تک تیرانداز
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :
در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو از ناحیه سر و دست چپ مجروح شد.
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :
در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
مورخ 29/10/65 در منطقه شلمچه عملیات کربلای5 براثر اصابت تیر به شهادت رسید
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
مورخ 26/12/69 گلزار شهدای روستای سفیدچاه گلوگاه به خاک سپرده شد.
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
مادر شهید می گوید: بسیار صادق، شجاع، امانت دار، خوش خلق، مهربان، باادب، معاشرتی و اهل کمک به دیگران و متعهد به عهد و پیمانش بود. بسیار مهمان دوست و مهمان نواز بود نه تنها بزرگترها بلکه کوچکترها را هم دعوت می کرد. چنانکه شبی عرض کرد مادر من برای فردا مهمان دارم من هم کلی غذا درست کردم بعد که مهمان هایش آمدند، دیدم همه بچه های کوچک و خردسال هستند.
روزی به من گفت: مادر! شبی در حال خواندن نماز شب بودم که حس کردم کسی با اسب کنارم ایستاده است. نمازم را ادامه دادم و بعد از نماز او او پرسیدم عموجان شما که هستید گفت: من همانی ام که مرا صدا می زنی. من علی (ع) هستم تا رفتم او را در آغوش بگیرم محو شد.
برادر شهید- فرامرز- می گوید: همیشه در رابطه با وظایف دینی، شرعی و امر به معروف و نهی از منکر، مطالعه درباره اسلام و پیامبر و ائمه سفارش می کرد و کتابی را به عنوان 14 معصوم خریداری می کرد و به اعضای خانواده هدیه کرد. از نظر اخلاقی سعی می کرد همه موارد را رعایت کند. در برابر بزرگترها خضوع و فروتنی بود. بسیار انعطاف پذیر بود و به پندهای بزرگترها گوش می داد خنده رو بود. وقتی وارد منزل می شد یا ا... می گفت و همه را با خوش رویی صدا می زد اوقات بیکاری اش را در مراسمات مذهبی و پایگاه بسیج و مطالعه کتب های مطهری، به همراه دوستان برای مردم چاه آب حفر می کرد تا باعث رونق کار کشاورزی شان گردد.