نام پدر : عبدالله
تاریخ تولد :1347/06/10
تاریخ شهادت : 1367/01/24
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید رسول صالحی*

به شما عزیزان توصیه می کنم به پدر و مادر و افراد مسن به خصوص پدر بزرگ و مادر بزرگ احترام بگذارید و با آن ها مهربان باشید. برای اقامه ی نماز جماعت به مسجد بروید.در عزاداری امام حسین (ع) حضور فعال داشته باشید. از محرمات دوری کنید و واجبات دینی را انجام دهید.قرآن بخوانید. امانت دار خوبی برای مردم باشید..در برخورد با دیگران خوش رو باشید. در راه پیمایی ها و تظاهرات شرکت کنید.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

رسول صالحی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

10/6/1347، روستای هیدج زنجان

3- نام و شغل پدر :

عبدالله، بنا

4- نام و شغل مادر:

زینب صالحی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنجفرزند، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

پدر شهید می گوید: بسیار مقید به نماز اول وقت بود. زمانی که می خواستیم برای کار برویم می گفت: پدر اول نماز بخوانیم بعد برویم. ارادت زیادی به اهل بیت داشت و در ایام محرم در دسته روی و زنجیر زنی شرکت می کرد. مقید به رعایت حق الناس بود. دوست نداشت حق کسی را ضایع کند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از تولد تا قبل از رفتن به مدرسه در روستای هیدج زنجان و بعد آن در شهرستان رامسر زندگی می کردند.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شهید جهانگیر خلعتبری شهرستان  رامسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی آخوند ملاعلی نحوی شهرستان رامسر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کارهای خانه و بیرون به خانواده کمک می کرد. سنگ کاری مسجد امام حسن (ع) و مصلی او انجام داد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

مقطع سوم راهنمایی ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

18/11/66 تا 28/12/66 دوره آموزشی را در بابلسر گذراند.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتارش با والدین بسیار خوب بود در کارهای خانه و بیرون حامی خانواده بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : سنگ کار

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

پیروزی انقلاب، افکار و عقاید حضرت امام، حضور در بسیج در تغییر و تحول او بسیار تأثیرگذار بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

قبل انقلاب سن و سالی برای فعالیت نداشت در جریان انقلاب به همراه پدرش در راهپیمایی و تظاهرات ها حضور داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام لباس خاکی بر تن کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ـــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :تیربارچی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 24/1/67 در منطقه فاو بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چند روز بعد شهادت در سال 67 در گلزار شهدای زینبیه شهرستان رامسر به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید- می گوید: آن زمان ماه رمضان به مدت دو سال در هوای گرم فصل تابستان بود. ما در طبقه بالا زندگی می کردیم و من وقتی بعدازظهرها به پایین می آمدم به خاطر مشکل کمر درد نمی توانستم به بالا بروم و ایشان برای من افطاری آماده می کرد و سفره را پهن می کرد و می گفت: مادر! برای شما زولبیا، بامیه و خرما خریدم و چای و آب جوش هم ریختم هر کدام را دوست داری بخور. من هر سال با آمدن ماه رمضان به یاد خوبی های او می افتم.