نام پدر : علاء الدین
تاریخ تولد :1340/10/28
تاریخ شهادت : 1367/05/19
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

مختار صالحی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

سال 1340، در روستای هرطه کلا شهرستان چالوس

3- نام و شغل پدر :

علاء الدین،

4- نام و شغل مادر: ـــــــــــــ

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دو برادر – سه خواهر، فرزند سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

یوسف- برادرشهید: ایشان علاقه ی شدیدی به خواندن قرآن داشت به خصوص به آیت الکرسی علاقه ی عجیبی داشت و اعتقاد قلبی به آن داشت و سوره های کوچک قرآن را در دفترش می نوشت تا حفظ کند. اهل نماز و روزه بود. در محل هرطه کلا در سن 10، 12 سالگی مرثیه خوانی هم می کرد و علاقه ی زیادی به ائمه داشت به خصوص امام حسین (ع) و حضرت عباس(ع) و حضرت زهرا (س)

زلیخا- خواهرشهید: همیشه ما را به حفظ حجاب سفارش می کرد مخصوصا به ما خواهران. نماز جمعه می رفت. مهربانو ابراهیم زاده- همسرشهید: ایشان با ایمان، مذهبی و مقید و نماز خوان بود به خصوص نماز اول وقت و نماز شب را به جا می آورد. حتی زمانی که مجروح شده بود و نمی توانست تکان بخور باز هم نمازش را می خواند. نماز جماعت شرکت می کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از تولد تا ازدواج روستای هرطه کلا بود. بعد مدت 3 ماه در چالوس بود و بعد هم 6 ماه سلمان شهر، دو سال شهر نظر آباد کرج و آخر هم دو ماه روستای اجاکلا.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی را در دبستان هرطه کلا سپری کرد.

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

تا سال دوم راهنمایی خواند. روستای هیچرود مدرسه ی امیر کبیر.

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

کار می کرد برای امرار معاش خانواده.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد، دو سال سربازی را در جبهه سپری کرد. (60تا62)

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

 

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل:

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

مهربانو ابراهیم زاده- سال 62

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

آمنه، یوسف، مهدی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

یوسف- برادر: با پدر ومادر رفتارش بسیار خوب بود یعنی عصای دست آن ها بود اگر در خانه مشکلی پیش می آمد ایشان با پشت کاری داشتند کمک حال پدر و مادر می شدند و تکیه گاه خانواده در اصل ایشان بوده. زلیخا- خواهر: شهید به خانواده محبت داشت. به پدر و مادر به خصوص خیلی اهمیت می داد. عیدها به خانواده ی شهدا سرکشی می کرد. رابطه اش با همسرش و فرزندش خیلی خوب بود. با محبت بود. همسر: وقتی مهمان می آمد با من همکاری می کرد سفره پهن می کرد شام می گذاشت و از بچه ها نگه داری می کرد. در تصمیم گیری با من مشورت می کرد. زمانی که کار داشتم یا مشغول بچه ها بودم خودش کارها را انجام می داد و حتی غذا درست می کرد.

 

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :ـــــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

 

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ـــــــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

برادر: در تظاهرات شرکت می کردیم. ایشان با بسیج هم همکاری داشت به امام علاقه ی زیادی داشت.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

ایشان آموزشی را 45 روز گذراند. سربازی اش را در جبهه گذراند یعنی سال 60  تا 62.  شش ماه در کردستان بود در آزاد سازی شهرسومار. 26/5/63 از ستاد منطقه 3 چالوس به پایگاه نوشهر بعد بسیج نیروی دریایی سپاه پاسداران بندر انزلی جهت آموزش قایقرانی اعزام شد و پس از اتمام دوره ی آموزش به مدت 15 روز به قرارگاه دریایی حضرت نوح ماهشهر معرفی شد و در حومه ی مجیدیه ماهشهر آموزش ناو تیپ به مدت یک هفته دید دو بعد آن به منطقه ی قفاص آبادان رفت و بعد از  سه ماه برگشت. 21/10/65 از طریق بسیج چالوس و نوشهر به شلمچه اعزام شد و 19/11/65  در عملیات کربلای 5 مجروح شد ترکش به پهلو و شکم و دست ها  اصابت کرد، به عنوان آر پی جی زن ،در بیمارستان شیراز بستری شد دو هفته بود بعد به منزل رفت و جراحت ها اذیت اش می کرد وبرای مداوا به تهران رفت بعدها که در تاریخ 19 یا 20 مرداد سال 67 به خاطر عوارض ناشی از جراحات به شهادت رسید. در راه بازگشت از تهران در داخل آمبولانس شهید شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

ایشان بعد 6از  ماه در تاریخ 19 یا 20 بهمن سال 67  به خاک سپرده شد

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

در گلزار شهدای روستای هرطه کلا چالوس.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

همسر: همیشه دخترش را بغل می کرد و نازش می کرد و بوس اش می کرد می گفت: «من دوست دارم تو معلم بشوی. یک معلم خوب و با حجاب و با ادب که بروی توی روستاها  به مردمان درس بدهی.» به پسرش هم می گفت:« باید پسرم دکتر بشود. »

همسر: ایشان مجروح بود در بیمارستان بود. خودش زنگ زده بود  و گفته بود من خوب شدم دارم می آیم. دکتر به او گفته بود خوب نمی شود! به من گفت: خانه را مرتب کن آماده باش من دارم می آیم. خانه را مرتب کردیم منتظر آمدنش بودیم. بعد دیدم که ماشین جلوی در ایستاد رفتم دروازه را باز کردم دیدم مختار توی ماشین نیست و مادر شوهرم هست که بیهوش شده بود .وقتی دیدم شوهرم نیست جیغ زدم بی هوش شدم.   


وصیت نامه

 

*فرازی از وصیت نامه شهید مختار صالحی*

 

دست اندرکاران کارشان اذیت کردن برادران حزب الهی نباشد و مردم مسلمان را گرفتار و از آئین الهی زده نکنند. سعی کنند کارشان درست باشد. این یک نصیحت برادرتان از جبهه جنگ خوزستان(غواص) می باشد.

گریه شان فقط روی خواندن دعای کمیل و دعای توسل و دیگر دعاها نباشد بلکه برای کارکردنشان هم باشد.

بچه ها را نماز خوان و خوب و با اخلاق اسلامی به جامعه تحویل دهید. گوش به فرمان امام باشید و به دستورات او عمل کنید. بی تفاوت نباشید.