نام پدر : رحمت
تاریخ تولد :1343/07/03
تاریخ شهادت : 1361/04/30
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

مرتضی اسدیان

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

3/7/1343 -رامسر

3- نام و شغل پدر :

رحمت، آزاد

4- نام و شغل مادر:

معصومه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج برادر، یک خواهر. فرزند چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

حسن- برادرشهید: در هر فرصتی که پیش می آمد خواهر و برادرهایش را در مورد ایمان و تقوای الهی نصیحت   می کرد و ما را به راه راست هدایت می کرد. بیشتر اوقات فراغت را به خواندن قرآن و کتاب می گذراند.

رضا- برادرشهید: به قرآن و ذکر خدا بسیار علاقه داشت و در این راه تلاش می کرد حتی از ابتدای انقلاب به تشکیل کلاس های قرآن در بسیج و مساجد روستاها پرداخت. در کلاسهای قرآن هم به شرکت در نماز جمعه دعوت  می کرد و تشویق. نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات و انجام نماز شب کوشا بود حتی شب از خواب بیدار می شدم می دیدم برادرم مشغول نماز شب و خواندن دعای کمیل است.

مریم - خواهرشهید: می گفت قرآن را زیاد بخوانید و به آن عمل کنید و نمازتان را ترک نکنید و اول وقت بخوانید و در مراسم های اسلامی شرکت کنید. به قرآن علاقه داشت و هر وقت بیکار می شد قرآن می خواند. وقتی کوچک بودم سوره های قرآن را کلمه به کلمه می خواند و من تکرار می کردم و ایشان جزء قاریان مدرسه اش بود. در مساجد برای برپا داشتن نماز جماعت شرکت می کرد و هر جمعه نماز جمعه می رفت و به ما هم توصیه می کرد. آن موقع در یکی از مساجد رامسر دعای کمیل و ندبه برگزار می شد و ایشان با اینکه فاصله مسجد تا منزل زیاد بود شرکت می کرد و همیشه بعد از نمازهای یومیه زیارت عاشورا می خواند. به مکتب مذهبی علاقه داشت مثل: نهج البلاغه و اصول کافی و...

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان اردی بهشت تا سال پنجم

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی فرید

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی رامسر تا سال سوم دبیرستان رشته  علوم تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

به خاطر رفتن به جبهه ترک تحصیل کرد

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

سنش  به سربازی نمی رسید

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

حسن برادرشهید: با همه افراد خانواده خوب و مهربان بود. با این اعضای خانواده راضی نبودند جبهه برود ولی با تلاش و کوشش آنها را راضی کرد و راهی شدند. بیشتر وقتش را صرف بسیج و درس و کتابخانه مدرسه می کرد. در مدرسه امام خمینی که تا 3 سال بود مسئول کتابخانه بود.

رضا برادرشهید: شهید به علت تواضع و فروتنی و احترام به تک تک اعضای خانواده از هر جهت در کانون خانواده محبوب بود. در زمانی که مجالس و پخش اعلامیه بر ضد شاه شرکت می کرد تغییر و تحول یافت سفارش     می کرد به پدر و مادر احترام کنید و کاری که باعث ناراحتی آنان بشود و پیرو خط امام باشید. منظم بود و خوش اخلاق و امانتدار. یکی از همرزمانش بعد از شهادت ایشان می گفت: ایشان پسری بسیار خوب و دوست داشتنی و با تقوا بود و هرگز در جبهه خدا و امام را فراموش نمی کرد. می گفت: در انتخاب دوست کوشا باشید و فردی را انتخاب کنید یار و غمخوار یکدیگر باشید. حق دیگران را نسبت به خود مقدم می دانست. همیشه به دیدار خانواده ی شهدا می رفت. در تمام طول زندگی و تحصیلی فردی مهربان و مؤدب بود و به درس خواندن علاقه ی ریادی داشت و از شاگردان ممتاز بود.

مریم- خواهرشهید: از حجب و حیای زیادی برخوردار بود و همیشه شاد بود و با دوستان و خانواد شوخی می کرد. هر وقت برای ما مشکلی پیش می آمد با ما همدردی می کرد تا جایی که می توانست به ما کمک می کرد. در کارهایش بسیار جدی بود. بسیار وقت شناس بود. فامیل دوست بود و همیشه سعی می کرد از حال آنها باخبر باشد و در مشکلات زندگی آنان کمک کند. در بین مردم محبوب و مورد اعتماد بود.

اسماعیل گوهر رستمی- دوست و همرزم شهید: روابط بسیار حسنه ای داشت و با دوستان طوری رفتار می کرد که همه مجذوب او می شدند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

برادرشهید- رضا: در مجالس پخش اعلامیه برضد طاغوت شرکت می کرد. در پخش اعلامیه و مبارزه با منافقین نقش فعال داشت حتی شبی که منافقان از انتهای خیابان نیدشت برای برهم زدن نظم شهر و مبارزه با بسیج و سپاه دست زده بودند برادرم با پای برهنه و لباس خواب از خانه خارج شد و خود را جلوی مسجد نیدشت رساند سلاحی از برادران سپاه گرفت و برای تعقیب منافقین و سرکوبی آنان اقدام کرد.

مریم- خواهرشهید: در بسیج به عنوان دبیرخانه اسلحه شناسی فعالیت می کرد. به دانش آموزان فراگیری قرآن و اسلحه را  می آموخت.

برادرشهید- رضا: در حین درس خواندن در انجمن اسلامی فعالیت های تبلیغاتی می کرد و مسئول انجمن اسلامی مدرسه بود.

برادرشهید- حسن: در نمایشگاه های مختلفی که از سمت سپاه و سازمان تبلیغات برگزار می شد شرکت می کرد. همیشه روز و شب در اختیار بسیج بود.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــــــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

اول بار از طریق بسیج رفت غرب برای جنگ. سال 60 راهی آبادان شد. از سپاه رامسر به عضویت بسیج 2 ماه ماند رزمنده بود.

مرحله دوم سال سوم دبیرستان را که تمام کرد راهی شلمچه شد که از سپاه رامسر اعزام شد و همچنان با عضویت بسیجی بود. لشگر 25 کربلا.

برادرشهید- حسن :اولین بار که به جبهه رفت از پا زخمی شد بستری هم شد.

اسماعیل گوهر رستمی: عملیات رمضان تک تیر انداز بود

3- مجموع مدت حضور در جبهه :ــــــــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

30 یا 31 تیر سال 61 در عملیات رمضان، گردان امام حسین. شلمچه، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

 بعد 14 سال مفقودیت سال 75 تشییع شد و در لاله زار بهشت زینبیه رامسر دفن شد.

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

حسن- برادرشهید: آقا مرتضی سومین بار که می خواست به جبهه برود در اوایل تابستان سال 61 ییلاق رفتند (جواهرده) نزد پدر و مادر تا از آنها خداحافظی کند اما مادرم راضی نبود تا اینکه مرتضی در مورد ائمه معصومین گفت و مادر راضی شد. به رامسر آمدند آن شب تا صبح گریه می کرد و قرآن می خواند صبح که شد به اردوگاه شهید رجایی رفتند تا از آنجا اعزام شوند و من از ایشان اطلاعی نداشتم برادرم گفت که مرتضی دارد به جبهه می رود سریع خود را به اردوگاه رساندم هنوز حرکت نکرده بودند پیش او رفتم مرا در آغوش گرفت و گریه کرد به او گفتم چیزی نیاز نداری؟ گفت:« نه! فقط می خواهم مرا دعا کنی. همیشه گوش به فرمان امام باش و در کارهایت خدا را در نظر بگیر و استوار باش. اگر کسانی به شما تهمت زدند شما به خاطر رضای خدا چیزی نگوئید. به قم به زیارت حضرت معصومه می روم و بعد به جبهه می روم» و بعد از آن حرکت کردند.

اسماعیل گوهر رستمی- دوست و همرزم شهید: در مرحله سوم عملیات رمضان هنگامی که دستور حمله صادر شد ما به همراه شهید اسدیان به عنوان نیروهای خط شکن بودیم. بعد از اینکه خط اولیه دشمن را شکستیم به کانال ماهی گیری که نزدیک بصره بود رسیدیم دستور صادر شد که کنار کانال ماهی گیری آرایش نظامی بگیریم ما در حال آرایش نظامی بودیم که خمپاره ای به بچه ها اصابت کرد و با عث شد شهید مرتضی اسدیان، جابر احمد معظم شهید فاریابی به شهادت رسیدند و چند تن از بچه ها مجروح شدند ولی متأسفانه به دلیل اینکه عقب نشینی صادر شد بچه ها عقب برگشتند و اجساد مطهر این شهدای گرانقدر در منطقه باقی ماند.

 


وصیت نامه

*وصیتنامه شهید مرتضی اسدیان*

 

 

بسمه تعالی

ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون .................

و کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نگوئید بلکه آنها زنده اند ولی شما درک نمی کنید ............

سپاس بی کران مهربان خدای خالق را که شناخت معرفت خویش را به من آموخت . سپس عشق به راه خود را در عالم نشانید و شکر نعمت بزرگ رهبری را که خداوند جهت راهنمائیم به صراط مستقیم و حقیقت عطا نمود و اکنون که خود را به لباس پاسداری مزین و به غل شهادت مطهر کرده ام به روشنی روز برایم مسلم است که انتهای راهم به سبیل الله ختم می شود . و بعد سلام بر جوانان همیشه در صحنه و سلام بر مردم همیشه بیدار و هوشیار و خنثی کننده نیرنگ منافقان و آواز مشرکین ، سلام بر مردم همیشه به یاد خدا و سلام بر مردم همیشه به یاد رزمندگان جبه های جنگ حق علیه باطل . خداوند به شما عمری طولانی و صبری حسن وار (ع) عطا فرماید که از غذای خود می برید و به رزمندگان می بخشید که این خود نشانه های مومنان است (مما رزقناهم ینفقون) از آن چه به آنها داده ایم انفاق می کنند و من هم به نوبه خود به عنوان یک بسیجی خدمتگزار ( هر چند آن طور باید و شاید برای انقلاب پرشکوه اسلام خدمتگزاری نکردم) از شما تشکر می کنم . و در آخر همانند همه وصیت نامه های شهیدان دیگر با خانواده خود وداع می نمایم سلام بر تو ای مادرم و پدر می دنم که عمری برایم زحمت کشیده اید مرا نیکو تربیت کردید و چه خوب مرا تحویل جامعه اسلامی سپرده اید متشکرم خدوند به شما اجر عظیم و صبر جمیل عنایت فرماید. سفارشم به برادرانم این می باشد که تنها راهی که می توانید برایتان افتخار جاویدان به جای گذارید اطاعت از ولایت فقیه است و امیدوارم راه مرا و راه شهیدن دیگر و پسر دائیم را ادامه دهید و در آخر همه شما ر به خداوند بزرگ و مهربان می سپارم.

بارالها ما به تو ایمان آوردیم تو از گناهان ما درگذر در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربان هستی ، بارالها ما به تو ایمان آوردیم به کرم خود گناهان ما را ببخش و ما ر از عذاب آتش جهنم نگهدار ، خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

و در خاتمه از تمم دبیران مکتبی دبیرستان امام خمینی و برادران همسنگرم خداحافظی کرده و از خدای تبارک و تعالی موفقیت همه آن ها را آرزو می کنم. خدا نگهدار.

مرتضی اسدیان 25/1/60