نام پدر : مصطفی
تاریخ تولد :1343/06/12
تاریخ شهادت : 1362/11/28
محل شهادت : مریوان

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید قنبر صادقیان *

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الكافرين

خدایا! بخاطر تو و اسلام تو و قرآن تو به هر کجای دنیا برای مبارزه سفر خواهم کرد. خدایا بخاطر رسیدن به تو و عشق به تو از همه چیز خود حتی از جان خود گذشته و سراسیمه بسوی تو می آیم امیدوارم که قبول فرمائی که بجز گناه چیزی دیگری در کوله بار خود ندارم به امید آنکه امام زمان از من و از همه خشنود باشد و با درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی فرمانده کل قوا و با درود به روان پاک شهیدان سرخ جامه گان اسلام از آدم تا حسین و از حسین تاکنون و شهیدان هفتم تیر مخصوصاً شهید مظلوم آیت ا... بهشتی و با درود به روح پرفتوح محمد منتظری، رجائی، باهنر و دیگر شهیدان وصیت نامه ام را آغاز می کنم.

پدرم و مادرم! درود بر شما درود بر شما که با زحمتهای فراوان و با هر ناراحتی و دردی مرا بزرگ کردید و به جبهه فرستادید تا با دشمنان اسلام مبارزه کنم. درود بر شما که به من یاد دادید لبیک گفتن را لبیکی که حسین (ع) در 1400 سال پیش هل من ناصراً ینصرنی آنرا گفته است. خدا به شما اجری بزرگ بدهد. انشاءالله پدرم و برادرم و ملتم! اگر شهید شدم اول سلام مرا به رهبرم برسانید، ثانیاً برایم قبل از آنکه عزاداری کنید و قبل آنکه تشریفات را بجای آوری تبلیغ کنید سپس بگذارید بفهمند برای چه رفتم و برای چه کشته شدم. در مقابل دشمنان گریه مکنید که آنها خوشحال شوند و اگر گریه هم می کنید ولی به جای خود، در مقابل دشمنان چنان سخت و استوار باشید. چون کوه چنان استوار باشید که لرزه بر اندامشان بیفتد و دیگر دور و برتان نیایند. پدرم بعد از من خواهشی که از شما دارم این است که اگر دیگر برادرانم نیز خواستند به جبهه بروند به آنها اجازه بدهید بروند نگذارید لوله اسلحه ام سرد شود. نگذارید روغن آن خشک شود. نگذارید سنگرم خالی بماند و نگذارید اسلحه ام روی زمین مانده و خاک بگیرد بگذار تا مبارزه هست ما هم شرکت جزئی در این مبارزه داشته باشیم. از شما ملت غیور ایران از خانواده خود خواهشی که دارم این است که این پیرجماران رهبر انقلاب را تنها مگذارید و خودم نیز تا خون در بدن و تا جان در بدن دارم تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونم از اسلام و قرآن و مکتبم تا آنجائی که بتوانم دفاع خواهم کرد امیدوارم که مورد رحمت و لطف خداوند قرار گیرم.

پروردگارا بر محمد (ص) و آلش درود و رحمت فرست و مرزهای مسلمانان را با عزت و جلال خودت از شر و فتنه دشمنان اسلام محفوظ بدار و سپاهیان اسلام را که به صیانت و حفاظت از کشورهای اسلام همت گماشته اند با توان خود به ایشان یاری فرما. (آمین)

خدا را شکر که سالهای عمرم را تا فرا رسیدن یوم الله قرار داد.

خدایا! آرزو دارم که مرا همچون حسین (ع) شهید گردانی، آرزویم این بود که امام را یک بار هم که شده زیارت کنم.

ای پدرم و مادرم! کفنم را بیاور تا بپوشانم که خون من از خون حسین (ع) و علی اصغر به خون خفته رنگین تر نیست به جانخواران شرق و غرب بگوئید اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند. و اگر گلوله هایتان قلبم را سرواخ کند آرزوی شنیدن یک کلام ضعف و زبونی و آرزوی فروختن دینم را بگور خواهید برد. به آنها بگوئید که اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنید و اگر پاره های تنم را به آتش بسوزانید. اگر خاکسترم را به دریا بریزید از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد می زنم اسلام پیروز است کفر و نفاق نابود است مهدی جان مولی جان یک عمر صدایت زدم اما لیاقت دیدارت را نیافتم اما ناامید نیستم بدین امید گام در راه می گذارم که در آخرین لحظه مرگم جان آرایت را ببینم و چه خوش است که ولو یک لحظه انسان معشوق خود را ببیند به قرآن مجید زیاد توجه کنید راضی نشوید که در روز قیامت از ما شکایت کند هر روز لااقل چند آیه بخوانید بر شما باد نماز- نماز- بر شما باد نماز شب، پیوند خود را با خدا قطع نکنید. هیئت های مجلس امام حسین (ع) مجالس روضه را با رونق کنید که هر چه داریم از اینها داریم مساجد را خالی و غریب نگذارید.

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون

آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خویش روزی می خورند.

قبل از هر چیز بگوئیم که کشته شدن من و هزاران جوان مسلمان دیگر فقط به دلیل اعتقاد به وحدانیت خدا و رسالت محمد بن عبدالله (ص) می باشد و بدانید که این کشته شدنها یک باختن نیست بلکه یک فوز عظیم و یک انتخاب است که خدا هر کدام از بندگانش را که شایسته این فوز بداند او را به این نعمت مفتخر می سازد. بنابراین بدیهی است که در چنین کشته شدنی هیچگونه حزن و اندوهی و سوز و آهی روا نیست. از شما ملت قهرمان می خواهم هم اکنون که ریسمان محکم الهی را چنگ زده اید و آن ولایت امام بزرگوار خمینی بت شکن می باشد هرگز آن را رها نکنید من یک سرباز ساده اسلام و یک سرباز ساده خمینی بت شکن هستم من در عصری زندگی می کنم یا در زمانی واقع شد که افتخار می کنم مقلد روح خدا باشم ای خدای بزرگ ما که لیاقت شهادت را نداریم چون تو می دانی کدام بنده ات پاک می باشد پس آن کس که مخلص و صالح باشد شهید خواهد شد پس ما را هم جزء بنده گان خالصت قرار بده.

از کلیه برادران حزب الله می خواهم که امام را تنها نگذارید و همیشه برای امام دعا کنید و همچنین برای آیت الله منتظری و پشتیبان ولایت فقیه باشید چون اگر ولایت فقیه نباشد اسلام نیست کسی که مومن باشد ولایت فقیه را می پذیرد.

انسان ولایت را از خودش شروع بکند یعنی خدا برای انسان دو قلب و دو گوش و دو چشم و دو دست و دو پا و غیره آفرید این سوال پیش می آید که آیا انسان در خودش ولایتی دارد بلی دارد. آن قلب انسان است که سرپرستی اعضای بدن را به عهده دارد پس جامعه هم احتیاج به ولایت فقیه می باشد.

همین ولایت فقیه بود که ما را از ذلت و خواری بیرون راند یک مومن در درون خودش جز تقوا و پرهیزگاری چیزی دیگری را جای نمی دهد پس کسی که تقوا داشته باشد از شیطان به دور است و کسی که مومن نباشد و تقوا نداشته باشد در درون آن لانه شیطان وجود دارد پس ای برادران و ای خواهران عزیزم مبادا در درونت لانه شیطان باشد چون شیطان است که انسان را خوار می کند.

برادر عزیز و پدر بزرگوارم! وقتی که خبر شهادتم را شنیدید مبادا گریه بکنید چون اگر گریه بکنید دشمنان اسلام و امام خوشحال خواهند شد. شما باید همچون کوه استوار باشید و همچون تیری باشید بر قلب منافقین. پدرم می دانم شما آرزو داشتید فرزندت را داماد کنید این را بدانید که شب شهادتم شب عروسی من می باشد. پدر و برادران عزیز وقتی که من شهید شدم دستهایتان را به سوی خدا دراز بکنید و بگوئید الهی شکر این امانت را از ما بپذیر.

بر تابوتم عکس امام بزنید و کنار آن عکس کوچکم را بزنید تا مردم بدانند که این شهید پیرو و وفادار ولایت فقیه بوده بر تابوتم یک جلد قرآن بگذارید تا مردم بدانند که هدف من خدا بود و قرآن و نه چیز دیگر.

بر مزارم یک قالب یخ بگذارید تا جای مادرم اشک ریزد سیعلموا الذین ظلموا ، ای منقلب ینقلبون

خدایا! شهادت در راه خودت را نصیب من گردان که شیرین ترین مرگهاست.

پدرم و برادرم! مبادا در برابر مردم و یا پنهان بگوئید من پدر شهید یا برادر شهید می باشم چون شما با شهید شدن من به مقام بزرگی نائل آمدید اگر این حرفها را بزنی اجرتان را از دست دادید.

پدرم و برادرانم! شب عروسی من روزی خواهد بود که مرا در تابوت بگذارد و روز عروسی من آن روزی که مرا بر بالای دستها بگیرند و با شعار الله اکبر و لااله الاالله بگویند و پایان عروسی من آن روزی است که مرا در خاک بسپارند و تحویل خدایم بدهد.

به دانش آموزان بگوئید که سنگر مدرسه با خواندن درسهایشان مبارزه کنند بر علیه منافقین تا آنها به این سنگر الهی راه پیدا نکنند.

اگر من شهید شدم مرا در روستای خودم که چاکپا می باشد کنار شهید قربانعلی صادقیان دفن نمائید.

انشاالله نام روستا را خواهید گذاشت صادق آباد، چون قربانعلی صادقیان با خونش این روستا را آباد کرد.

پدران و برادران روستای صادق آباد (چاکپا)! نماز را فراموش نکنید و نمازتان را بخوانید و در نمازتان دعا به جان امام خمینی و مجروحین انقلاب و اسرای با ایمان که در دست دشمنان اسیرند و همچنین ظهور آقا امام زمان مهدی (عج) را از خدای بزرگ بخواهید که هر چه زودتر به فریاد ما برسد.

 

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.