نام پدر : نبی الله
تاریخ تولد :1343/04/26
تاریخ شهادت : 1364/11/23
محل شهادت : فاو

زندگی نامه

شهيد «هادي صادقي»

نام پدر: نبي­ الله

در 26 تير 1343، كودكي با نام «هادی» چشم به دنيا باز كرد؛ نورسيده­اي برخاسته از دامان پرعطوفت «نبي­الله و خديجه» در نور.

هادي قبل از ورود به مدرسه، قرآن آموخت و جانش را به آيات نوراني اين كتاب انسان­ساز، صيقل داد.

او با پايان دوره ابتدائي در دبستان «مرحوم علي مجتهدزاده» زادگاهش، وارد مدرسه راهنمائي «علي شهيدي» زادگاهش شد؛ اما در پايه سوّم اين مقطع، به ترك تحصيل روي آورد.

طبق گفته خانواده: «هادی با همه به ادب و احترام رفتار مي‌كرد؛ به­خصوص با برادرش «علي­گدا»،[1] كه بعد از فوت پدر، سرپرست خانواده بود. علاوه بر آن، تا جايي كه مي­توانست، از ديگران دستگيري مي­كرد.»

برادرش «سعدی» نقل می‌کند: «هادی سن کمی داشت که پدرم فوت شد. نحوه رفتارش با برادر بزرگم که جای پدرمان بود، خوب بود و از او الگوپذیری می‌کرد. با مادرم نیز رفتار حسنه‌ای داشت. حتی بعد از ازدواج هم، از او پیروی می‌کرد.»

مطالعه­ اعلاميه­هاي امام خميني، شعارنويسي و حضور در راهپيمائي­هاي ضدّ طاغوت، از جمله فعاليت‌هاي سياسي هادی، در آن ايّام به شمار مي­رود.

«فاطمه» از روزهای انقلاب برادرش، این‌گونه می‌گوید: «هادی همیشه در راهپیمائی‌ها شرکت می‌کرد. او اعلامیه‌های امام خمینی را می‌خواند و حتی بعضی شب‌ها، به نوشتن شعار روی در و دیوار می‌پرداخت؛ که [بابت همین قضیه] خیلی کتک خورد.»

هادی در 17/3/1360 به عضويت سپاه در آمد و چهار ماه بعد، با حضور در  عمليات فتح‌المبين در شوش، از ناحيه­ پاي راست و دست چپ آسيب ديد.

دوّمين جراحت اين رزمنده دلاور،دو سال بعد، یعنی در 28 اسفند 1362، طي عمليات والفجر 6 در مهران رخ داد.

او كه مسئوليت دسته در گردان مالك اشتر و فرماندهي گروهان را، در كارنامه افتخارات خود به يادگار دارد، عاقبت در 23/11/1364، با حضور در عمليات والفجر 8 در فاو، به جمع ياران شهيدش ملحق شد. پیکرش نیز شش روز بعد، با بدرقه همسرش «شهلا» و تنها يادگارش «هادي»، در گلزار شهداي «مسجد» نور به خاك سپرده شد.



[1] . شهید

 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید هادی صادقی*

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الذین قالو لاخوانهم و قعدوا لو اطاعونا ما قتلوا قبل نادروا اعن انفسکم الموت ان کنتم صادقین . و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون . (169 –  سوره آل عمران)

اگر کسانی که در جنگ با سپاه اسلام  همراهی نکرده و گفتند اگر خویشان و برادرمان ما نیز سخن ما را شنیده و به جنگ احد نرفته بودند کشته نمی شدند. ای پیامبر! به چنین منافق مردم بگو پس شما که برای حفظ حیات دیگران چاره توانید کرد . مرگ را از جان خود دور کنید اگر راست می گوئید(168). البته مپندارید که شهیدان  راه خدا مرده اند بلکه زنده اند به حیات ابدی و در نزد خدا متنعم خواهند بود(169) .

اشهد  ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله.

قسم به خداوند یکتا دینم اسلام مذهبم شیعه جعفری، امام زمانم مهدی(عج) صاحب عصر والزمان، مرجع تقلیدم روح الله الموسوی الخمینی که یگانه ابر مرد  در دنیای اسلام کنونی است ایمان دارم به این ایمان وفا دارم تا سر حد تسلیم جان به خداوند یکتا .

الهی لا تعلنی علی نفسی طرقه العین ابدا. (خدایا! به اندازه یک چشم برهم زدن مرا به حال خود وامگذار) .

خدایا! چه بگویم از این الکنم و از این دل مرده ام و چشم نابینایم و چه وصیتی بکنم در این آخرین لحظات عمرم و از درد خودم و از این دنیای فانی آری چه بگویم؟ آنقدر قرآن و بزرگان اهل دین و معرفت ائمه معصومین از 1400 سال پیش تاکنون گفتند و شهید شدند تاریخهای زمانه سال به سال و روز به روز ورق می خورد و رژیم های طاغوتی و مستبد هر یک به نوبه خود حکومتی داشتند ولی به علت اینکه مغرور بودند یکی پس از دیگری به زباله دان تاریخ و جهنم رفتند و جز نفرین ابدی برای خود باقی نگذاشتند آیا هنوز جای سوالی برای ما باقی مانده که عبرت نگیریم؟ و برای آخرت خودمان توشه بر نگیریم؟ تا در مقابل امام حسین (ع) و صاحب الزمان (عج) و فاطمه زهرا رو سفید باشیم؟ و شهدایی که هر روزه از کربلای کردستان و کربلای خوزستان می آورند انسانهای پاک و منزهی هستند . خدایا! چه بگویم که عبرتها زیاد است باید از خود بپرسیم که  به کدامین آیه قرآن جامه عمل بپوشانیم؟ اگر عمل می کردم امروز اسلام بدینگونه در جهان مظلوم نمی شد و مسلمین در هر کجای جهان بدین صورت سیلی نمی خوردند بله همه اینها منشا اش از بی تقوائی ما است تقوا را تقوا را پیشه خود کنیم .

به کدامین فرامین امامان عمل کردیم؟ کجا امام حسین (ع) را الگوی خود قرار دادیم؟ ما کجائیم؟ خدایا! تو خودت ما را هدایت کن که جزو گمراهانیم و به خود و نفسمان ظلم کردیم. ای مسلمانان! هر کجا که ندای برادر مسلمان را شنیدید باید به یاریش بشتابیم .

چون این را قرآن می گوید و راحت طلبی و خوش زندگی کردن دو روزه دنیا را به آخرتمان نفروشیم. نکند که خدای نکرده در آخر عمر بی دین از دنیا برویم . ای مسلمانان! چگونه مسلمانی هستیم که برادرانمان در جبهه های جنگ با کفر غریبانه جان می دهند! و پدر و مادر و هیچ کس آنها در بالینشان حاضر نیستند! با چنین فرزندان شهید گوشه گیر و منزوی نشوید و نترسید. با جبهه رفتن مرگ به سراغ شما نمی آید مرگ حق فردی یک انسان است و دنیا محل گذر است . ما به چه چیز دل بسته ایم؟ برای آخرتمان چه چیز فرستادیم ؟ برادر مسلمان! به دنیا دل نبند که این دنیا به کسی وفا نمی کند نه به فقیر و نه به سرمایه دار. خداوند همه را به نیتهایشان و اعمال آنها محشور می گرداند. پس خدایا! نیت های ما را خالص و اعمال ما را قبول درگاهت قرار بده در دنیایمان چه کردیم آیا از صحنه امتحان و آزمایش الهی پیروز آمدیم ؟

ای پدران و مادران! فرزندانتان عزیز هستند اما اسلام و قرآن عزیزتر است . آیا فرزندانتان را مانند حضرت ابراهیم (ع) به قربانگاه آزمایشات الهی فرستادید؟ همان طوری که او اسماعیلش را فرستاد. آیا خود را وفادار به اسلام کردیم؟

ای جوانهای اسلام! شجاعانه و بی باکانه بجنگید و اسلام را زنده نگه دارید. گرچه در جوانی جان دادن مشکل است ولی هیچ وقت این خیال را نکنیدکه اگر برویم زن و فرزند و خانه و کاشانه را چه کار کنیم و به چه کسی بسپاریم این فکر را مکن چون خداوند حافظ همه است و اسلام هیچ وقت به شخص متکی نبوده است . بلکه به خداوند متکی می باشد و به کتاب عظیمش قرآن کریم که هر چه بخواهیم در آن است که براستی انسان هدایت می شود با خواندنش پس قرآن را بخوانیم و به آن عمل کنیم و انقلاب اسلامی ما این امر را ثابت کرد که اسلام به شخص متکی نیست . چون شهیدان به خصوص بهشتی ها باهنرها رجائی ها مطهری ها و سایر شهدا از میان ما رفتند ولی انقلاب منحرف نشد بلکه استوارتر شد و ملت ما را مقاوم تر کرد . دشمنان ما کور خواندند اینها چنان سیلی خوردند و به جائی رفتند که ملت با قدرتش یعنی قدرت اسلام آنها را فرستاد. و این دشمنان ذلت و خواری را برای خود خریدند و ننگ ابد بر چنین مردانی که مردانگی را از دست دادند مانند بنی صدر، رجوی خائن به ملت و اسلام، که ما لباس زنانه از کشور خارج شدند .

آری خون شهید و اسلام با دشمنان خود چنین می کند و اسلام چنین دین محکمی است که شخص پرست نیست  اسلام اسلام است نه کم نه زیاد .

ای برادران و همشهریان حزب الله مسلمان!  بی تفاوت نباشید در مقابل ظلم ایستادگی کنید که خداوند صابران را دوست دارد و نسبت به یکدیگر مهربان و رئوف باشید کینه و دشمنی را از خود دور کنید و به ریسمان الهی چنگ بزنید خداوند قلبهایمان را به همدیگر مهربان کند . در مقابل بی عدالتی ها آنهایی که می خواهند لطمه به اسلام و مسلمین وارد کنند هر کسی که باشد با آنها مبارزه کنید خطهای انحرافی را بدور بریزید . اسلام فقاهتی را به رهبری امام عزیزمان و روحانیت مبارزه در صحنه وفاداری کنید و یار وفاداری برای امام عزیزمان باشید تا مانند کوفیان نباشید که حسین زمان را تنها بگذارید . آن وقت نسلهای آینده در حال دعا به شما لعن و نفرین می فرستند . اختلافات و تفرقه را از بین برید و تا آنجا که می توانید  به این نظام یعنی جمهوری اسلامی خدمت کنید و هجرت کنید و دشمنان اسلام را کفار و یهود را هر کجا یافتید بکشید مگر ندیدید که به حریم و مال و ناموس و دینتان تعدی کرده و می کنند. ننگ را از خود دور کنید و جنگ را یک سره کنید . دشمنان اسلام مقاوم نیستند بلکه مثل کف آبی هستند که با یک باد از بین می روند . خداوند پشتیبان شما است به خدا توکل کنید . روز سخت قیامت را به یاد بیاورید که با این اعمال کم و ناقص محشور می شویم و از وضع بد خودمان گریه کنیم به یاد دوستان و همشهری عزیز که شهید و بعضی مفقود الاثر شدند باشیم و به خونشان خیانت نکنیم . اگر خون شهید گریبانگیر شود هر کجا انسان باشد او را از ریشه و بن می کند . از شهید دادن ها ترس نداشته باشید و اگر پرچمی از دست سر داری افتاد سردار دیگر آن را بردارد و خداوند نگهبان دین خودش است .

اگر جنگ 20 سال طول بکشد ما ایستاده ایم. اگر چه به دادن جانمان تمام شود سعی می کنیم شعارهایمان با شعورهایمان بخورد و با عملمان برابر باشد .

خدایا! با تو عهد می بندیم که تمام وجودمان را سراسر در مقابلت بدهیم و زیر بار ظلم و زور و تزویر نرویم حتی اگر کشته شویم . خدایا!  توعظمت داری پس ما را بر مغلوب کردن کافران یاری فرما ( الهی آمین).

صحبتهای کمی را به مادرم خطاب می کنم . مادر! بزرگم کردی بر سرم مهر مادری را مایه گذاشتی شیرم دادی و شیرم کردی پاکم کردی به یاد خدا عاشقم کردی و به دشمنان اسلام بیزارم کردی نماز و روزه یادم دادی ولی من در مقابلت چه کنم که جبران این همه کارهایت را بکنم؟ هر چه فکر می کنم محکوم به ناتوانی در مقابلت هستم و بهشت زیر پایتان است ولی من آزارت دادم و شکنجه ات کردم می خواستی عصای دستت شوم ولی دشمنان این عصا را شکستند ( البته روح معنوی و ایمانم را نشکستند بلکه بدن بی روحم را ) اما مادر شیرت را حلالم کن . امانت خدا را سالم پس دادی و سری را که برای خدا دادی پس مگیر همانگونه که برادرم را دادی . مادر! تو خوب امتحان دادی. زنم را و هر چه که دارم به تو می سپارم و برادرم سعدی را سفارش می کنم که در نبود ما عصای دستت شود و اگر دارای فرزندی شدم نگه دارش باش که مانند پدرش یک وفادار به اسلام و قرآن تربیت شود .

همسرم! برای رضای خداوند مانند زینب صبر داشته باش و مرا ببخشید که نتوانستم شوهری مهربان باشم .

خداحافظ مادرم . خداحافظ برادر و خواهرایم که من برادر خوب برای شما نبودم تا در میانتان باشم .

برادران انجمن اسلامی شهید صادقی! و گروه مقاومت جند الله مسجد الزمان نور خیابان نیما! آنچه در توان بنده بوده همکاری کردم و عضو کوچک انجمن و گروه مقاومت بودم .

برادران انجمن اسلامی! تبلیغات کنید که شمشیر تبلیغات برنده تر از شمشیر معمولی است و متاسفانه در طی مدت مدید، انجمن اسلامی ما تبلیغات ضعیف داشته است . در موقع برگزاری نماز جماعت جوانان کمی به نماز جماعت می آیند و مسجد خالی است چون تبلیغات ندادیم به افراد ضد دین که با لباسهای تنگ مفتضح به خیابانها می آیند و به اسلام لطمه می زنند تو دهنی زده و با آنها مبارزه کنید.در آخر از کلیه همشهریان که به آن ها بدی کرده  و بر خورد بدی داشتم می خواهم مرا ببخشید . جدا مرا ببخشید مرا عفو کنید و دعا کنید ما را.

 واز برادران سپاه می خواهم که الگو و نمونه باشند نماز شب را ترک نکنند و به آنچه که امام عزیز گفته جامه عمل بپوشانند و جبهه را گرم نگه دارند . مرا در گلزار شهدا انقلاب اسلامی مسجد جامع نور پیش برادر بزرگوارم شهید گدا علی صادقی دفن کنید .

بلند این دعا را با هم بگوئیم :

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .

خدایا! خدایا! از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزای .

خدایا! خدایا! رزمندگان اسلام شفا عنایت فرما .

خدایا! خدایا! زیارت کربلا نصیبمان بگردان .

خدایا! خدایا! منافقین و صدام نابودشان بگردان .

تکبیر :مرگ بر ضد ولایت فقیه – مرگ بر آمریکا – مرگ بر شوروی – مرگ بر منافقین صدام و بی طرف – مرگ بر واسطه گر دلال – مرگ بر اسرائیل .

 

امضا

هادی صادقی

در چادر نوشته شد.جمعه ده صبح

استان خوزستان- هفت تپه- لشکر25 کربلا- گردان مالک اشتر- گروهان 1- دسته1