نام پدر : آقاجان
تاریخ تولد :1343/08/28
تاریخ شهادت : 1363/10/24
محل شهادت : چنگوله

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید سید صادق صادقی*

 

به شما توصیه می کنم که گوش به فرمان رهبری باشید و از روحانیت متعهد پیروی کنید. در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بوده ودر رعایت حق الناس نهایت سعی و تلاش خود را بکنید. به والدین خود احترام بگذارید و در زندگی همیشه به خدا توکل کنید.


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید سيّد صادق (سعيد) صادقي*

 

نام پدر: آقاجان

در 28 آبان1343 در «بهشهر» متولد شد. پدرش «آقاجان»، بنّا و مادرش «نیره»، خانه‌دار بود.آن‌ها هفت فرزند داشتند که «صادق» چهارمین آن‌هابود.

دوره ابتدائي صادق در دبستان «انديشه» زادگاهش بهشهر به پايان رسید.سپس تحصیلاتش را تا دوّم راهنمايي در مدرسه «شهید منتظری» فعلی همین شهر ادامه داد.

در بیان خلق‌وخوی وی باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در اطاعت از آن‌ها، پیشتاز. با دیگران نیز با ملاطفت و گشاده‌روئی رفتار می‌کرد.

صادق به دلیل تربیت دینی خانواده،در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن نیز مأنوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

اوقات فراغتش اغلب به فوتبال و کمک به پدر و مادر در امور زندگی می‌گذشت.

در روزهای انقلاب، او پاي ثابت راهپيمائي­ها بود و تا نيمه‌­هاي شب، اعلاميه امام را پخش مي­كرد.

در آن سال­ها كه كردستان درگير جنگ داخلي بود، او داوطلبانه به عنوان تک‌تیرانداز به این دیار عزیمت کرد تا از خاک کشور در برابر متجاوزین دفاع کند. 

صادق در 5 فروردین 1361 به عضویت سپاه درآمد و در واحد انتظامات، به ادای تکلیف پرداخت.

آن­قدر مهربان و دلسوز بود كه بخشی از حقوق پدر را با خود به كردستان مي­برد تا مرهمي بر زخم مردمان دردمند و فقيراین خطه باشد.

او در عملیات والفجر 6 نیز، حضور مؤثری در کنار دیگر برادران رزمنده‌اش ایفا کرد.

در همین سال 61 نیز، کارش را به عنوان محافظ امام جمعه وقت بهشهر ـ مرحوم آیت‌الله جباری ـ در بهشهر ادامه داد.

برادرش«سيّد محمد» مي­گويد: «يك بار به پايگاه شهيد بهشتي رفتم تا او را ببينم. خيلي دنبالش گشتم. بعد از ساعتي متوجه شدم پشت پايگاه، چادري زد و دارد لباس­هاي رزمندگان را مي­شويد.»

صادق در طول مدت حضورش در جنگ تحمیلی، چند باری آسیب دید.

به گفته مادر، «هر وقت صادق به مرخصی می‌آمد، سه روز مانده تمام شود، به جبهه بر می‌گشت. یک بار که ترکش به پایش خورده بود، گفتم: لااقل ده روز بمان تا حالت خوب شود.گفت: نه!آن‌جا به من احتیاج دارند.گفتم:تو تازه ازدواج کردی! پیش زنت بمان.گفت:نه!من حتما باید بروم.»

و سرانجام، صادق در 63/10/24 در منطقه چنگوله، بر اثر اصابت تركش به بدن، هماي سعادت را در آغوش كشيد و به لقاي معبود شتافت. پيكر پاكش نیز سه روز بعد با وداع همسرش «کلثوم کاظمی» و تنها یادگارش«کمیل» در بهشت فاطمه بهشهر به خاك سپرده شد.