نام پدر : حسن
تاریخ تولد :1343/12/11
تاریخ شهادت : 1361/02/10
محل شهادت : جاده اهواز - خرمشهر

وصیت نامه

1.    سخنی چند با تو ای پدرم! سخن من با تو این است که نماز را به پا داری و به یاد خدا باشی و به ذکر او مشغول باشی و از یاد خدا غافل نشوی و دنیا را برای خود محل امن ندانی که دنیا رفتنی است. پدر من از آخرت غافل نشو و این دنیا تو را فریب ندهد. این دنیا گذرگاهی است که ما باید از آن عبور کنیم، همچنان که از دنیای رحم مادر عبور کردیم و به این دنیا آمدیم، باید از این دنیا هم عبور کرد و به جهان دیگر رفت. پدرم به مال و منال دنیا زیاد اهمیت نده که این ها همه رفتنی است و هیچ به درد تو نخواهد خورد، مگر اینکه آن را در راه خدا صرف کنی تا در آخرت به کمک تو آیند.

2.    مادر! اگر من به امید خدا شهید شوم، شهید راه معبود و خالق شده ام. از تو می خواهم که از شهادت من خوشحال باشی و افتخار کنی که فرزند خود را در راه الله دادی و او را هدیه اسلام و قرآن کردی، تا اسلام زنده باشد... از تو می خواهم برای شهادت من در میان مردم گریه نکن چون ممکن است در میان مردم یک منافق پیدا شود و از گریه و زاری تو سوء استفاده کند، از تو می خواهم که داغ گریه کردن را در دل این منافق صفتان بگذاری.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

احمد صادقی دشتیان

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1343 ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

حسن ـ کاسب

4- نام و شغل مادر:

زبیده زحمت کش سفیدگر  ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6 فرزند ـ شهید فرزند چهارم خانواده بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده زحمت کش به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای آموزش قرآن به مکتب خانه می رفت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان رحمانی ـ بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان آیت الله طالقانی ـ بابل ـ رشته انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع سوم دبیرستان عازم جبهه شدند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید به پدر و مادر احترام می گذاشت و به آن ها محبت می کرد . .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در راهپیمایی ها شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضورداشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

5/1/61 ـ بابل ـ بسیج ـ خرمشهر

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

بسیجی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

جبهه اهواز ـ خرمشهر ـ 10/2/61 ـ اصابت ترکش خمپاره ـ عملیات بیت المقدس

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

4/3/62 ـ آرامگاه معتمدی بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید :

 علاقه بسیار به مسائل مذهبی و دینی داشت یکی از دوستانش بعد از شهادت برادرم تعریف می کرد که یک روز می خواستم بروم مسجد نماز بخوانم دیدم در مسجد بسته است ظهر نشده بود  از دیوار مسجد بالا رفتم و پریدم داخل مسجد دیدم از مسجد صدایی می آید یواش رفتم ببینم چه کسی این موقع مشغول نماز خواندن است  از پنجره نگاه کردم دیدم احمد در محراب نشسته و با خدای خود درد و دل و راز و نیاز می کند و در همان حال گریه می کند من خجالت کشیدم و از مسجد بیرون آمدم که او به حال خودش باشد .

ـ شهید اعتقادات قوی داشت . من و پدرم به او پول تو جیبی می دادیم و او بخشی از پول را می برد نزد حاج آقا روحانی خمسش را می داد و ما بقی را خرج می کرد . شهید از من که بزرگترین برادرش بودم حرف شنوی داشت و او کوچکترین برادر خانواده بود یک روز به مادرش گفت : که به پدر بگوید که می خواهد برای آموزش به جبهه اعزام شود و پدر مخالفت کرد و شهید مرا واسطه قرار داد و من با پدر صحبت کردم و او را راضی کردم تا او اعزام شد.


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد