شهید «رحیم اسماعیلی»
نام پدر: اکبر
در سوم شهریور 1343، قدم به کاشانه «اکبر و زینب» گذاشت. نورسیدهای که «رحیم» نام گرفت و در دامان پدر و مادری مؤمن و مُحبّ اهل بیت پرورش یافت.
پنج سال ابتدائی را در زادگاهش «پاییندزا»، و مقاطع راهنمائی و دبیرستان را در «ساری» سپری کرد؛ اما سال سوم دبیرستان بود که به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی آن روزها، از ادامه تحصیل بازماند.
در ایّام انقلاب، یک شب که مشغول چسباندن پوستر و اعلامیه بود، بهوسیله منافقان مورد حمله قرار گرفت. آنها رحیم را به اندازهای کتک زده بودند که از حال رفت و در جوی آب افتاد. منافقان هم با تصور اینکه رحیم مُرده است، فرار کردند؛ اما او بعد از رفتن آنها به هوش آمد و خودش را نجات داد.
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نهادهایی چون جهاد سازندگی، کمیته و سپاه پاسداران به فرمان امام خمینی، رحیم در سال 1361، جامه پاسداری را به تن کرد و به حراست از آرمانهای انقلابی پرداخت.
جنگ که به سالهای حساس خود رسید، رحیم نیز دوشادوش همرزمانش به جبههها شتافت و به دفاع از وطن پرداخت.
همسرش «سیده طاهره موسوی»، دفتر آن روزها را چنین ورق میزند:
«اوایل ازدواجمان، همیشه جبهه بود. یکبار به او گفتم: دیگر از تنهایی خسته شدم. ایندفعه که میروی، با تو میآیم. گفت: آنجا خطرناک است. گفتم: هر خطری که تو قبول میکنی، من هم قبول میکنم. اگر قرار است شهید بشوی، من هم میآیم که با هم شهید بشویم. خیلی اصرار کردم. تا اینکه قبول کرد و با هم به کردستان رفتیم.»
«فاطمه، محسن، علی و محمد» ثمره ازدواج رحیم و سیدهطاهره هستند.
رحیم در 5/4/1366 در منطقه عملیاتی ماووت، در اثر بمباران شیمیایی، دچار عوارض جسمی شدیدی شد؛ و سرانجام بعد از سالها درد و رنج، در 24/5/1377 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع یارانش پیوست. پیکر پاکش نیز بعد از تشییع، بهوسیله اهالی ساری، در «امامزاده صادقرضا»ی زادگاهش به خاک سپرده شد.