*زندگی نامه شهید احمدرضا شهربندي*
نام پدر: رمضان
به خاطر ارادت پدر و مادر به امامرضا،«احمدرضا» نامیده شد. کودکی که در 23 بهمن1340 قدم به کاشانه «رمضان و سکینه» گذاشت.
احمدرضا ابتدائي را در دبستان زادگاهش«بهشهر» با موفقيت پشتسر گذاشت. سپس با طیمقطع راهنمايي،موفق به اخذ مدرک دیپلم اتومکانیک از هنرستان فنّي «شهيد چمران» در همین شهر شد.
به سبب تربیت دینی خانواده،او در ادای واجبات و مستحبات میکوشید و از انجام محرمات دوری میکرد. با قرآن نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.
بعد از آشنایی با نام امام خمینی، پيامهاي روحبخش او را برای به ثمر رسیدن نهال انقلاب،به ديگران ميرساند. همچنین، در راهپيمائيهای ضد طاغوت نیز حضورداشت.
احمدرضا در سال 59 به عنوان فرمانده گروهان از گردان وحدت، براي مبارزه با منافقين و كومله و دموكرات،راهی سيستان و بلوچستان شد.
همزمان با آغاز پاسداری در 16 مرداد 1360، به سمت مسئول پایگاه بسیج چابهار منصوب شد.
از سال 1364 الی 1366، در کسوت مسئول بسیج عشایری و پایگاه کنارک چابهار و مسئول بسیج در سپاه میرجاوه، خدمات ارزندهای از خود ارائه نمود.
روزي كه احمدرضا وارد ميرجاوه شد و مظلوميت مردم این دیار را ديد، خیلی ناراحت شد. لذا، تمام سعياش بر این بود تا برايشان كاري كند. اوافراد مستضعف روستاهاي اطراف ميرجاوه را جمع میکرد و به آنها آموزش ميداد. براي چادرنشينان، مصالح ساختماني ميآورد و برايشان خانۀ بهداشت درست میكرد. احمدرضا تمام زندگياش را وقت اين عشاير كرده بود. با اینکه يك بار دراین منطقه از ناحيه چشم مجروح شد، امّا هرگز دست از تلاش برنداشت.
«علی جعفری» از همرزمش چنین میگوید: «با اینکه حقوق کمی میگرفت،آن را بین فقرای بلوچ تقسیم میکرد. بهخاطر شور بودن آب آن منطقه، برایمان تانکر آب آشامیدنی میآوردند. او با ظروف بیست لیتری به در خانهها میرفت و برایشان آب میبرد. غذایش را هم با آنها تقسیم میکرد.علاوه بر آن، اگر در بین نیروهایش هم کسانی بودند که در زندگی مشترکشان مشکلی داشتند،از نظر مادی و معنوی کمکشان میکرد.»
آقای جعفری در ادامه میگوید: «همیشه آماده نبرد با دشمن بود. هیچوقت پوتین را از پایش در نمیآورد. یک بار به او گفتم: احمدآقا! جورابت بو گرفت از بسکه داخل پوتین بود. گفت: این حرف را نزن! ما مدیون شهدا هستیم.»
و سرانجام، احمدرضا در 15 آذر 1369 در کسوت مسئول پايگاه ميرجاوه، و در درگيري با اشرار ضدّ انقلاب به فیض شهادت نائل آمد. پيكر پاكش نیز با وداع همسرش «فاطمه علاقمندیان» و یادگارانش «حسین و سکینه» در گلزار شهداي «بهشت فاطمه» زادگاهش آرام گرفت.