*زندگی نامه شهيد حشمتالله شكوري*
نام پدر: نصرتالله
همگام با نخستين طلوع شهريور 1343، صداي گريه نوزادي در كاشانه »نصرتالله و حليمه» طنينانداز شد. كودكانههاي «حشمتالله» در كوي و برزن روستاي «پسكلايه بزرگ» از توابع «خرّمآباد» تنكابن خاطره شد.
دوره ابتدائي او در زادگاهش گذشت. سپس با طي مقطع راهنمايي در مدرسه «شهيد فتحعلينژاد» فعلی روستاي «نظرآباد»، موفق به ديپلم رياضيفيزيك از دبيرستان «امام خميني» تنكابن شد.
به استناد گفته خانواده، «از كودكي تحت آموزش آموزههاي قرآن قرار گرفت. از اينرو، اُنس و اُلفتي ديگر با اين سرچشمه معارف الهي داشت. علاوه بر آن، نسبت به انجام واجبات و ترك محرّمات پایبند بود. اغلب اوقات در صفوف نماز جماعت و جمعه حضور پيدا ميكرد. بسیار متواضع بود و به پدر و مادر بسیار احترام میگذاشت. از محرمات اجتناب میکرد و سعیاش بر این بود تا مستحبات را انجام دهد. در کلاسهای عقیدتی و سیاسی قبل از انقلاب شرکت میکرد. در حفظ حقوق دیگران میکوشید و همواره سفارش میکرد: پیرو ولایت فقیه باشید و احکام خدا را اجرا کنید.»
«محرّمنساء» از خلقيات برادرش ميگويد: «فردي فروتن، و در رفتار با والدين، در نهايت ادب و احترام بود. چون پسر بزرگ خانواده بود، نسبت به ساير اعضاي خانواده احساس مسئوليت ميكرد. او در امور كشاورزي نیز كمكحال خانواده بود.»
با تشكيل بسيج،حشمتالله به اين نهاد انقلابي پيوست و در زمينه فرهنگي مشغول فعّاليت شد. علاوه بر آن، در فعاليتهاي جهاد نيز مشاركت داشت.
از سال 1361 الي 1363، بارها جهت نبرد با دشمن به جبهه مهاباد عزيمت كرد. سپس با عضويت در سپاه تنكابن در 4/7/1365 راهي جنوب شد.
«شیرزاد» در مورد شجاعتهای برادرش میگوید: «یک بار مسجد محل آتش گرفت. هیچکسی حتی آتشنشانها هم، به خاطر کپسول گاز وارد مسجد نمیشدند. از اینرو، حشمت خودش را خیس کرد و داخل مسجد شده، کپسول را از بخاری جدا کرد و بیرون آورد. بعد آتشنشانها وارد مسجد شدند و آتش را خاموش کردند.»
ناگفته نماند كه حشمتالله يكبار در مهاباد و حاجعمران آسيب ديد و در بيمارستان شيراز بستري شد.
خواهرش «محرم» میگوید: «بعد پس از فتح خرمشهر، آنقدر خوشحال بود که سوار موتور شد و بلندگو به دست، به روستاهای مختلف رفت و این خبر خوش را به همه رساند.»
و عاقبت، او که در كِسوت فرماندهي گروهان خدمات ارزشمندي از خود به يادگار نهاده بود، در 16 فروردين 1366 در شلمچه به درجه والاي شهادت نائل آمد. سپس، پيكر مطهّرش با بدرقه همسرش «مهوش محمّدي» و دو فرزندش در بوستان شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.